کد خبر:
10224
ارسال شده در مورخه :
پنجشنبه، 6 خرداد ماه، 1395 -
03:30
اهواز - ایران اُنا: اگر شما فرزندتان را باور کنید، او به تدریج خودش را باور می کند. به او تلقین کنید که موجودی متفکر ، باهوش و خلاق است ولی با این وجود او نیز مانند همۀ انسان های دیگر خطا می کند.
|
* به قلم سید جلال نژاد فاضل - کارشناس مطالعات اجتماعی
شاید با قاطعیت بتوان گفت اگر همه شرایط در آموزشگاه برای رشد و ترقی دانش آموزان مهیا باشد از مدیریت کارآمد تا معلم خوب و امکانات سخت افزاری مناسب تنها سی درصد از عوامل رشد تحصیلی فرزند را مهیا کرده اید و هفتاد درصد دیگر خارج از محیط آموزش است .
این عوامل عبارتند از
نقش دوستان و همسالان
محیط خارج از خانه و مدرسه
و از همه مهمتر خانواده
البته منکر موفقیت افراد بدون داشتن شرایط خوب خانواده نیستیم اما از لحاظ علمی نقش خانواده و دوستان بسیار مهم است شاید اولین نکته که به ذهنمان برسد تهیه کردن خواسته های فرزندمان است درخواستهایی از قبیل کتاب و کلاس گرفته تا موبایل و لپ تاب اما مهمتر از همه اینها نقش مدیریتی خانواده است اینکه چگونه رفتار و کردار فرزند را مدیریت کرد ؟
چه امکاناتی ضروری ست و چه چیزی غیر ضروری ؟
در این مبحث نقش مهم خانواده در موفقیت تحصیلی فرزند را واکاوی میکنیم
چه کنیم تا فرزندان در عشق به درس و تحصیل را به کارهای کاذب ترجیح بدهند؟
ابتدا والدین باید فرزندانشان را بشناسند. چرا که برای همۀ بچه ها یک روش و یک مدل رفتار جواب نمی دهد. روحیه و علائق و استعدادهای فرزندانمان با هم متفاوت است. پس باید با توجه به ویژگی هایی چون شخصیت و منش، روحیه و علائق، نوع استعداد و ذائقه و شرایط روحی و روانی، روشهای خاص متناسب با آنها را در آن موقعیت، در آن سن و آن شرایط اعمال کنند تا نتیجۀ مثبتی را بگیرند.
برای اینکه فرزندانتان در درس و تحصیل موفق شوند، ابتدا والدین باید ارزشمندی، احترام به خود، عزت نفس و روحیه و شادابی و منطق و هوشیاری بالایی داشته باشند.
والدینی که به خود احترام میگذارند، در رفتارشان بسیار اصولی و منطقی عمل می کنند.
اگر شما مرتب به فرزندانتان نصیحت کنید و باید و نباید ها را به او گوش زد کنید، ولی خودتان در عمل به آنها ضعیف باشید، به این معناست که خودتان را ضعیف می پندارید و برای مشکلات زندگی تان به دنبال مقصر می گردید بنابراین فرزندتان هم به حرف شما اعتماد زیادی نخواهند کرد.
پدران و مادران زمانی الگویی اثرگذار خواهند بود که به دنبال مقصر نگردند و مسولیت امور زندگانی را بپذیرید و زمانی که مشکلی به وجود می آید به دنبال راه حل بگردید.
همیشه در شرایط موجود از زندگی تان ابراز رضایتمندی کنید. فرزند شما شاهد این باشد که شما از زندگی لذت می برید و شکرگزار زندگی تان هستید. اگر روحیه سپاسگزاری داشته باشید، در نگرشتان نسبت به زندگی تفاوت ایجاد خواهد شد.
سعی کنید والدینی باشید که برای زندگی تان و خودتان برنامه ریزی دارید و اسیر شرایط نیستید. این دیگران نیستند که شما را عصبانی می کنند. والدینی که دیگران را مقصر می دانند، یعنی اینکه در کنترل احساساتشان ناتوان هستند.
دومین نکته این است که بدانید در بیشتر اوقات رفتار فرزند شما از شخصیت او نیست، بلکه نتیجۀ رفتار و روحیه اوست. مخصوصاً در دورۀ بلوغ به دلیل تغییرات هورمونی و نوع رابطۀ متفاوتی که با دیگران پیدا کرده اند، رفتارهایی از آنها سر میزند که خیلی با دورۀ قبل آنها متفاوت است. پس بپذیریم که موقعیت سنی و رشدی آنها متفاوت است.
آنها با مسائل محیطشان متفاوت برخورد می کنند. والدین باید این فرد را به تدریج شناسایی کنند و به رفتار های او سریع واکنش نشان ندهند.
هیجانات دوران بلوغ باعث می شود که فرزندان رفتارهای متفاوتی از خود بروز دهند. بنابراین برخی مواقع خودش هم راضی به این شرایط نیست و نمیخواهد چنین رفتاری داشته باشد.
اگر رفتار والدین و معلمان مناسب نباشد، مطمئن باشید که رفتارهای غلط به تدریج در فرزندان تثبیت می شود.
بنابراین زمانی که رفتارهای نامناسب از آن ها سر می زند، مدتی فرصت دهید و بلافاصله واکنش نشان ندهید.
واکنش شما حداقل باید دو تا چهار ساعت بعد از رفتار اتفاق افتاده باشد. حتی اگر قرار است مواخذه کنید.
علت هایی که باعث شده است که نوجوان چنین رفتاری داشته باشد را مورد بررسی قرار دهید سپس تصمیم عاقلانه بگیرید که منجر به پشیمانی نشود.
به فرزندانتان اجازه بدهید که کارهای متعددی را به عهده بگیرند. سعی کنید به جای آنها حرف نزنید. زمانی که پیش مشاور و مدیر و پزشک می روید و از آنها سوال می شود، به جای آنها جواب ندهید. اجازه دهید که خودشان صحبت کنند و تصمیم گیری نمایند و تجربه کنند. رفتاری که در دوران کودکی از آنها سر می زند و در دوران نوجوانی هم تکرار می کنند، به آنها خیلی چیزها یاد می دهد و تجربه کسب می کنند.
بچه ها نباید احساس بدی نسبت به خود داشته باشند و احساس شکست و بی لیاقتی کنند. در واقع این شکست های کوچک جبران پذیرند ولی شما عملا اجازه دادید که این شکست برای فرزندتان پیش بیاید که از آن درس بگیرد.
به آنها برای پیشرفت تحصیلی شان، کارهای جدید و ناآشنا پیشنهاد دهید. زمانی که کار ناآشنایی انجام می دهند، خطا هم می کنند و این را به خودشان هم دینی باشید که برای زندگی تان و خودتان برنامه ریزی دارید و اسیر شرایط نیستید. این دیگران نیستند که شما را عصبانی می کنند. والدینی که دیگران را مقصر می دانند، یعنی اینکه در کنترل احساساتشان ناتوان هستند.
دومین نکته این است که بدانید در بیشتر اوقات رفتار فرزند شما از شخصیت او نیست، بلکه نتیجۀ رفتار و روحیه اوست. مخصوصاً در دورۀ بلوغ به دلیل تغییرات هورمونی و نوع رابطۀ متفاوتی که با دیگران پیدا کرده اند، رفتارهایی از آنها سر میزند که خیلی با دورۀ قبل آنها متفاوت است. پس بپذیریم که موقعیت سنی و رشدی آنها متفاوت است.
آنها با مسائل محیطشان متفاوت برخورد می کنند. والدین باید این فرد را به تدریج شناسایی کنند و به رفتار های او سریع واکنش نشان ندهند.
هیجانات دوران بلوغ باعث می شود که فرزندان رفتارهای متفاوتی از خود بروز دهند. بنابراین برخی مواقع خودش هم راضی به این شرایط نیست و نمیخواهد چنین رفتاری داشته باشد.
اگر رفتار والدین و معلمان مناسب نباشد، مطمئن باشید که رفتارهای غلط به تدریج در فرزندان تثبیت می شود.
بنابراین زمانی که رفتارهای نامناسب از آن ها سر می زند، مدتی فرصت دهید و بلافاصله واکنش نشان ندهید.
واکنش شما حداقل باید دو تا چهار ساعت بعد از رفتار اتفاق افتاده باشد. حتی اگر قرار است مواخذه کنید.
علت هایی که باعث شده است که نوجوان چنین رفتاری داشته باشد را مورد بررسی قرار دهید سپس تصمیم عاقلانه بگیرید که منجر به پشیمانی نشود.
به فرزندانتان اجازه بدهید که کارهای متعددی را به عهده بگیرند. سعی کنید به جای آنها حرف نزنید. زمانی که پیش مشاور و مدیر و پزشک می روید و از آنها سوال می شود، به جای آنها جواب ندهید. اجازه دهید که خودشان صحبت کنند و تصمیم گیری نمایند و تجربه کنند. رفتاری که در دوران کودکی از آنها سر می زند و در دوران نوجوانی هم تکرار می کنند، به آنها خیلی چیزها یاد می دهد و تجربه کسب می کنند.
بچه ها نباید احساس بدی نسبت به خود داشته باشند و احساس شکست و بی لیاقتی کنند. در واقع این شکست های کوچک جبران پذیرند ولی شما عملا اجازه دادید که این شکست برای فرزندتان پیش بیاید که از آن درس بگیرد.
به آنها برای پیشرفت تحصیلی شان، کارهای جدید و ناآشنا پیشنهاد دهید. زمانی که کار ناآشنایی انجام می دهند، خطا هم می کنند و این را به خودشان هم بگویید.
اگر شما فرزندتان را باور کنید، او به تدریج خودش را باور می کند. به او تلقین کنید که موجودی متفکر ، باهوش و خلاق است ولی با این وجود او نیز مانند همۀ انسان های دیگر خطا می کند.
امانت داري و اخلاق مداري
استفاده از اين خبر فقط با ذکر منبع مجاز است.
|