عزیزالله احمدی - معاون - فرهنگی ایران اُنا: توسعه ی شوش،متنی است در خور خواندن ولی بدون نقد نمی توان آن را باز خوانی کرد ،نیک فهید و صادقانه از آن سردرآورد و در نهایت به چاره اندیشی پرداخت..پس انتخاب مساله "توسعه شوش" برای نگارنده ، طرحِ موضوعی عامدانه است . هر چند باید اعتراف کرد به دلیل عدم دسترسی به آمار و ارقامی واقعی از شاخص های توسعه درشوش ، نمی توان مدعی نقدی خالص و بی نقص بود.
در هر حال نقد توسعه شوش فهمی بهتر،موشکافته و نکته سنجانه تری به دست دهد که از آن می توان، ذهنیت شوشیان را به دوباره اندیشی در فرض ها و پیش فرض های توسعه ی این شهر فرا خواند!
مساله ی توسعه شوش با تمام امکانات داشته یا نداشته ی خود،همواره یکی از پر چالش ترین مباحث و موضاعات مربوط به رشد این شهردر دوران معاصر بوده است.اما چرا چالش؟
زیرا اغلب کسانی که منصافانه و عالمانه برای توسعه ی شوش دل می سوزانند و اندیشه ها برمی فروزندگاه فقط توجه ها را معطوف به "داشتن برنامه ی توسعه "کرده اند بی آن که بطور دقیق بُعد "مفهومی و نظری" آن را به خوبی تبیین کرده باشند.!
بنابراین ،از گذشته تا کنون، تقدم "برنامه محوری" بر "مفهوم محوری"، یکی ازچالش های عمده ی توسعه ی شوش بوده است! ازاین رو ،مسئولانِ در سایه یا آفتاب!این شهر،بی آن که از دانش و آگاهی های نظری ِتوسعه اشباع شده باشند خویش را مدام وارد طرح برنامه های توسعه ای شوش کرده اند (یا همچنان می کنند! ) که این یکی از اشتباهات رایج و سهمّ مهلک ِ توسعه ی شوش بشمار می رود.
پس ،در بحث توسعه ی شوش ،می توان با دو ساحتِ کم ارتباط و پرنقص مواجه بود .
یکی:مطالعات توسعه ای ناتوان(البته اگر بطور رسمی وجود داشته باشد!)
دوم:عمل های توسعه ای ناکارآمد (باز اگر بطور رسمی وجود داشته باشد!).
با اندکی اغماض می توان ، در ساحت نخست روشن اندیشان ،انتقادگران و معترضان به وضع موجود شوش و در ساحت دوم، مسئولان،مجریان و برنامه ریزان را قرار دارند.
به نظر می رسد عدم نزدیکی این دوگانه ها!، عامل بنیادین مشکل توسعه ی شوش و چالش های موجود آن باشد ! زیرا،شوش کمتر شاهد اجتماع بی آلایش این دو نیرو (کارگزاران +ناقدان و معترضان) در کنار هم بوده است ومتاسفانه هیچ نیروی منصفی نیز تا کنون وجود نداشته تا با کمترین سوگیری ها، و تنها بواسطه ی نیروی خرد واندیشه ی عقلگرایانه و علمی خود، این دو را به یکدیگر پیوند بزند!!
وجود ساختارهای بعضاً متصلّب ، سلسله مراتبی و معیوب در شوش ، نه منتقدان توسعه و نه متقاضیانِ آن را از هم راضی نکرده است! از دیگر سو چنانچه نقدی هم باشد به دلیل حضور منتقدانِ سربه راه،با طرح چند نقدِ از صافی گذشته در جلسات رسمی!!، و باز تکرار همین رویه در جلسات دیگر،رهاورد و کامیابی ای، برای شوش در بر نداشته است!
صرفنظر از معدود رسانه های متعهد و صدیق شوش،متاسفانه حوزه مطبوعات و اغلب خبرگزاری های فضای مجازی و غیرمجازی شوش نیز، به جای این که به نقش موثر خود در این رابطه عمل کنند یا منتقدانی افراطی بوده اند!! یا چاکرمآبانی روابط عمومی نگر!!...آنان سیاه نمایانی چیره دست و اینان پخمگانی خوب نما!!
باری ، بر اساس آن چه اشاره رفت می توان چنین طرح سوال کرد که:
- نقطه ی شروع ِحقیقی الگوی توسعه ی مناسب شوش کجاست؟
-آ یا در دوران معاصرش،شوش سابقه ی توسعه ای به معنای واقعی داشته است؟ اگرنه.... چرا؟؟ و اگر آری.... آیا بدون درگیر شدن با این سابقه می توان وارد بحث توسعه ی شوش شد؟!
- در صورت رسیدن به توافق،کدام الگوی توسعه ای با کدام نظام مفهومی وبا چه نوع داوری هایی می توان بار توسعه ی شوش را بارکرد؟
- آیا در برنامه ی توسعه شوش می توان بطور دقیق جای جایگاه عاملانِ توسعه، نقادان ، معترضان و مردم شوش را ترسیم کرد و سپس به آن باورعملی داشت؟! اگر آری ، آنان در فرآیند توسعه چگونه امکان مداخله گری و نظارات خواهند داشت؟!
- و مهم تر،آیا می توان تناسبی میان توسعه شوش با شرایط فرهنگی،تاریخی و قومیتی آن به درستی برقرار کرد؟چگونه؟
در نگاهی کلی ،با توجه به طرح این سوالات و نیز واقعیات موجود ،دست کم می توان به سه نوع رویکرد در قالب "اندیشه های توسعه در شوش" مراجعه کرد که در یادداشتی دیگر به آن اشاره خواهد رفت.