«ماجرای این پرونده آدمربایی از اواسط مرداد گذشته هنگامی آغاز شد که تنها پسر ۱۵ ساله مالک یک هتل، در شبکه اجتماعی تلگرام با دختر جوانی آشنا شد و به «چت» کردن با وی پرداخت. تصویر زیبای دختر مذکور تنها فرزند این هتلدار را وسوسه کرد تا با وی ارتباط برقرار کند. آن دختر هم که در چتهایش متوجه اشتیاق نوجوان ۱۵ ساله شده بود، فرصت را برای اجرای نقشهاش مناسب دید و تلاش کرد با «الف» قرار ملاقات بگذارد.
طولی نکشید که محل قرار در انتهای بلوار سجاد و در نزدیکی میدان آزادی تعیین شد. عقربههای ساعت به یازده صبح نزدیک میشد که «الف» در محل قرار به انتظار دختر نشست. هنوز دقایقی بیشتر از حضور نوجوان ۱۵ ساله در محل نگذشته بود که پراید سفید رنگی مقابل «الف» متوقف شد. در این هنگام دختری از خودرو پراید بیرون آمد و از او خواست تا سوار پراید شود. به محض این که «الف» در صندلی عقب نشست ناگهان ۲ جوان دیگر از ۲ سوی خودرو سوار پراید شدند و در سمت چپ و راست «الف» قرار گرفتند. هنوز نوجوان ۱۵ ساله در بهت و حیرت بود که راننده پدال گاز را فشرد و دختر جوان هم پیاده به مسیر خود ادامه داد.
«الف» که فکر نمیکرد در دام آدمربایان خشن افتاده است زمانی متوجه موضوع شد که ۲ جوان مذکور دست و پاها و دهان او را با چسبهای نواری پهن بستند و به طرف بزرگراه آسیایی حرکت کردند. آدمربایان که نقشه خود را به خوبی اجرا کرده بودند در بین راه و در نقطهای خلوت کنار یک دستگاه پژو پارس توقف کردند و نوجوان مذکور را به صندوق عقب پژو انتقال دادند. ۳ عضو باند آدمربایی قصد داشتند او را به ویلایی ببرند که به مدت چند روز در منطقه ویرانی مشهد اجاره کرده بودند. خودروی پژو در حالی وارد بلوار توس شده بود که «الف» در صندوق عقب خودرو برای رهایی خود تلاش میکرد. او که دقایقی بعد موفق شده بود چسب دستانش را باز کند نفس راحتی کشید و با ضربهای از داخل قفل صندوق عقب خودرو را هم باز کرد ولی سرنشینان خودرو که گرم صحبت برای اجرای مراحل دیگر نقشه خود بودند متوجه صدای صندوق عقب نشدند. دقایق به تندی سپری میشد که سرعت خودرو با رسیدن به یک سرعتگیر بزرگ در بلوار کند شد. همین لحظه کافی بود تا نوجوان ۱۵ ساله که دیگر چسب پاهایش را نیز باز کرده بود خود را از صندوق عقب به وسط خیابان پرت کند.
او هراسان و مضطرب از محل گریخت و آدمربایان زمانی متوجه موضوع شدند که دیگر از طعمه آنان خبری نبود. ساعاتی بعد و با گزارش این حادثه به پلیس پروندهای تشکیل شد و به دستور سرهنگ «حمید رزمخواه»، رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی، در اداره جنایی آگاهی مورد رسیدگی قرار گرفت. با توجه به حساسیت موضوع گروهی از کارآگاهان ورزیده دایره مبارزه با آدمربایان و سرقتهای مسلحانه با فرماندهی مستقیم سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی، رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، وارد عمل شدند و بدین ترتیب عملیات تخصصی کارآگاهان با رصدهای اطلاعاتی آغاز شد.
آنها با ثبت اظهارات «الف» و انجام یک سری فعالیتهای علمی و تحلیلی به سرنخهایی رسیدند که نشان میداد: فردی که با نوجوان ۱۵ ساله قصد برقراری رابطه عاشقانه داشته، دختر نبوده بلکه پسری است که با سوءاستفاده از هویتهای پنهان در فضای مجازی تصویر دختری زیبا را به جای عکس خودش برای نوجوان مذکور ارسال کرده است تا از این طریق بتواند نوجوان یاد شده را سر قرار بکشاند. با مشخص شدن این ماجرا عملیات اطلاعاتی کارآگاهان ادامه یافت و طولی نکشید که مشخص شد عامل اصلی آدمربایی از سیمکارتهای بیهویتی استفاده کرده است که در برخی از فروشگاههای شهر عرضه میشود.
از سوی دیگر نتیجه بررسیهای اطلاعاتی که در شاخه دیگری از عملیات پلیسی کارآگاهان پیگیری میشد بیانگر آن بود که عاملان آدمربایی از خودروهای اجارهای در ارتکاب جرم استفاده کردهاند. بنابراین با شناسایی آژانس خودروهای اجارهای سرنخی از یک متهم به نام «بابک» به دست آمد اما تحقیقات کارآگاهان برای شناسایی دقیق هویت وی و محل سکونتش دچار مشکل شده بود. در همین حال کارآگاهان که احتمال میدادند شماره تلفن پسر مالک هتل باید از طریق فردی آشنا در اختیار آدمربایان قرار گرفته باشد، شاخهای از بررسیهای غیرمحسوس خود را به کارکنان هتل معروف کشاندند. آنان پس از مدتی ردیابی و رصدهای اطلاعاتی از طریق دختری که از بستگان مالک هتل بود به پسری به نام «بابک» رسیدند که مبالغ هنگفتی از پولهای هتل به حساب وی واریز شده بود.
افکار کارآگاهان بر نام «بابک» متمرکز شد و دختر مذکور مورد سوالات فنی و تخصصی کارآگاهان قرار گرفت. این دختر که حدود ۳۰ سال سن دارد در اظهارات خود عنوان کرد: «بابک» چند سال قبل در هتل کار میکرد و از این جا رفته بود اما حدود ۶ ماه قبل بود که از طریق تلگرام برایم پیام میفرستاد و قصد ازدواج با من را داشت. او هر بار با خودروهای گرانقیمت تردد میکرد و میگفت: نمایشگاه خودرو دارد! در همین حال از من خواست مبلغی را به او قرض بدهم ولی من فقط ۱۵ میلیون تومان داشتم به همین خاطر ۱۱۲ میلیون هم از پولهای هتل به او دادم و قرار شد که چند روزه را برگرداند ولی با وجود اصرارهای من از دادن این پول خودداری میکرد.
با اطلاعاتی که این دختر در اختیار کارآگاهان گذاشت و همچنین تجزیه و تحلیلهای کارشناسی این پرونده آدمربایی، کارآگاهان دریافتند که «بابک» عامل اصلی آدمربایی است و شماره تلفن «الف» را نیز به روش زیرکانه ای از دختر مذکور گرفته است. این در حالی بود که آدمربایان در تماسهای خود با مالک هتل از وی میخواستند ۳۰۰ هزار دلار به حساب آنها واریز کند وگرنه همانطور که برج سلمان در آتش سوخت هتل او را نیز در شعلههای آتش میسوزانند!
این گونه بود که به دستور «سرهنگ رزمخواه» عملیات دستگیری «بابک» با کسب مجوزهای قضایی آغاز شد اما وقتی کارآگاهان برای دستگیری وی وارد عمل شدند مشخص شد که او با چند تن دیگر از دوستانش برای خوشگذرانی به جزیره کیش رفته است. به همین خاطر کارآگاهان با استفاده از شگردهای پلیسی او را به مشهد کشاندند و شب سهشنبه گذشته وقتی او را در بلوار هاشمیه به دام انداختند که با همسر صیغهایاش بود.
این جوان ۲۷ ساله وقتی شوکزده به اداره جنایی پلیس آگاهی هدایت شد، ضمن اعتراف صریح به ماجرای آدمربایی گفت: یکی از همدستانم که «حسن» نام دارد به مدت ۱۰ سال در تایلند زندگی کرده بود اما از ۲ سال قبل وقتی وضعیت مالیاش در تایلند به هم ریخت، دوباره به مشهد بازگشت. ما قصد داشتیم با یک ماجرای آدمربایی مبالغ هنگفتی به دست آوریم تا پس از آن به تایلند برویم و در آنجا زندگی کنیم. این بود که با همدستی «حسن» و یکی دیگر از دوستانم که در یک هتل دیگر کار میکند نقشه آدمربایی را کشیدیم. ابتدا میخواستیم مالک هتل را گروگان بگیریم اما بنا به دلایلی از این کار منصرف شدیم و سپس تصمیم گرفتیم تا پسرش را برباییم. به همین منظور نقشه عاشقانه تلگرامی را کشیدیم و من یک سیمکارت فعال را از یک فروشگاه خریدم اما برای اجرای نقشه نمیتوانستیم از خودروهای خودمان استفاده کنیم که برای این کار به آژانسهای کرایهای مراجعه کردیم. این در حالی بود که من از طریق ارسال تصویر یک دختر زیبا در تلگرام اعتماد پسر مالک هتل را جلب کرده بودم.
او همچنین ضمن اعتراف به گرفتن مبالغ میلیونی از دختری که از بستگان مالک هتل بود نیز گفت: برای اجرای نقشه آدمربایی به اطلاعات آن دختر نیاز داشتیم به همین خاطر هم با بهانه واهی ازدواج با او از طریق تلگرام رابطه برقرار کردم.
در پی اعتراف «بابک» کارآگاهان با دستور رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی شبانه وارد عمل شدند و ۲ همدست دیگر او را نیز در عملیات جداگانه به دام انداختند.»