عزیزالله احمدی - معاون فرهنگی ایران اُنا: شاید یکی از دلایل ،معطوف به عملِ کسانی باشد که خویش را برآمده از مردم می دانند!! اما ، شوش را در حد بازی های ناپایدار جناحی گری ، تقلیل داده اند!!و البته همچنان می دهند!!
بسیاری از مدعیان" معدلت پرور" شوش! بیهوده مدعی توزیع امکانات و خدمت به این شهرند !! اگر چنین است چرا به مردم نشان نمی دهند :
کدام شاخص های اخلاقی و اجتماعی شوش را تا کنون با عمل خود ارتقاء داده اند؟
کدام آمارها و عمل های واقعی است تا مردم شوند در موعد مدیریت شان ، کلیتِ نظام اجتماعی شوش، از جایی به جای دیگر رسیده است یا احیاناً بناست برسد؟
آنان که با اندیشه های تکروانه ی خود ،شوش را در دوره ی "کودکیِ فهم "، "تحلیل" و "قدرت" ماندگار کرده اند!!چگونه و با کدام معجزه ای می خواهند این شهر را یکباره به دوره ی "مدرنیت "،"عقلانیت" و"بزرگسالی"منتقل نمایند!!.تصمیم گیران شوش تا وقتی فارغ از سیاست بازی و جناحی گری ،فرزندان پاک و صاحبان اندیشه ی شوش را به قصد بازکردن افق های تازه به روی مردم این شهر، از هر جناح و قومیت، فرانخوانند و مسئولیت نسپارند، همچنان خواهیم دید هیچ آستینی برای توسعه ی شوش بالا زده نخواهند شد!کم نیستند کسانی که می توانند بار توسعه ی شوش را بار کنند ولی به دلیل بی اعتمادی و استشمامِ مسمومیتِ "منیت های وهم آلود:
یا "جرأت" ندارند!!
یا اگر جرأت دارند ، "قدرت" ندارند!!
و اگر جرأت و قدرت دارند! "امید"ندارند! بتوان شوش را در جایگاهِ آن چه "باید باشد"،بنشانند.
شنیدنِ نداهای تخریب و تلاش برای خروج ِ فرزندان شوش از کارزار مدیریت نهادهای این شهر ،آن هم تنها به دلیل وابستگی های سیاسی ، جز به یأس بخش عظیمی از فرهیختگان این شهر برای اصلاح امور منجر نمی شود!! و ادامه چنین بازی حذفیانه ای! جز به تکرار تنفر،بی ثباتی ،بی افقی ،ابهام ،تیرگی فضای عمومی و کوباندن کمر شوش بر زمین ناکامی ها منتهی نمی شود !!
برای توسعه ، صادقانه باید باور داشت ،مدیریت شوش هیچگاه با وجود یک "تفکر" بسامان نمی شود!!...." پنجه اندازی" بر صورت مدیران رقیب ....سپهر این شهر را بیش از پیش،مالامال از"مه غلیظ بی اطمینانی" ها خواهد کرد!!
نباید به سادگی از این حقیقت گذشت که بسیاری از سرمایه های انسانی شوش :
مغزی بزرگ
قلبی نازک
و پاهایی گریزان دارند.!!
یعنی :
هم با حافظه ای ماندگار ،چیزی به راحتی از خاطرشان حذف نمیشود!!
هم با کوچکترین خطری قلبشان به تپش میافتد !!
و هم پاهای چالاکی برای گریز دارند!!!
بنابراین اگر بناست شوش توان خود را به جای حل و فصل مسائل اصلی اش ، درگیر دغدغه بی بها کند و با "انگ" و "رنگ" ....فرزندان خود را از محدوده ی خدمتگزاری به مردم بیرون براند.... پیام تلخ ش این است که: این شهر هنوز تا رسیدن به دوران ثبات راه درازی پیش رو دارد!!
شوش حقیقتاً دیگر تاب ِ تکرارِ تجربه تلخ ،عوام زدگی ها، هیجان های بیهوده و بی تدبیری ها را ندارد!!بلکه خواستار آن است که چتر خویش را به روی همه فرزندان خود به دور از خود شیفتگی های کاذب و انحصار گرایانه، بگستراند.
گمان نکنیم با حذف این یا آن !! و یکدستی های دروغین!! ، از بیثباتیهای آینده پیشگیری کرده ایم!!. بالعکس، مدیریت بسته با وجود افرادِ تک اندیشه ای!! معنایی جز اعلام عمومی جنگی پنهان علیه آرامش ِمردم شوش نیست!!
آغاز بازی حذف خسارت بار مدیران...! پیامدهای پرهزینه ای بر دوش مردم و روند توسعه ی شوش خواهد گذاشت.... هر مدعی و دوستدار شوش، در هر جایگاهی که هست،اگر صادق است .....بگذارد این شهر بی هیچ تشویشی.... در تسخیر بازیگران متخصص ،عاقل، حسابگر و پیگیرنده منافع حقیقی مردم باشد!
ختم این بازی شوم،فقط به اندکی پاک دلی.... زبانی راست، اندیشه ای منطق خواه و ذهنیتی پالایش نیازدارد. پس نباید گذاشت انرژی های باقی مانده ی شوش برای مدیریتِ پاک، توسعه و خدمت بی آلایش به مردم.....به استهلاک مبدل شود و این شهر تاریخی-مذهبی باز "سقوطی آزاد" را به دره ی ناکامی ها ،تجربه کند!
بازهم.... از ما گفتن و از دیگران چه عرض کنم!!!