استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: انسان موجودی فعال است.تلاشگر و کوشش کنندهبرای رسیدن به آرزوها و آمال خویش است.معتقد به عدم سکون است و می کوشد تا وضعیت را به نفع خود تغییر دهد.در طبیعت دخالت می کند.کوه ها را می شکافد.معادن را می باید و در نهایت آنچه برای آرامش خود لازم می داند انجام می دهد.تغییر خواهی در درون اوست و بدون توجه به توانایی های خود عملی انجام نمی دهد.این فرمانی از درون اوست که هدایت فعالیت ها را انجام می دهد و همیشه آرمان خواه و مطلوب طلب بوده است.
اکتشافات و اختراعات را برای رفع مشکلات به دست آورده و علم و دانش را برای غلبه بر موانع ایجاد نموده است.آدمی از این نظر که غالب بر طبیعت است در تلاش است تا خود را از وضعیت موجود به سمت مطلوب بکشاند و در ادامه نیز مطلوبیت برایش موجودیت می گردد و دوباره فعالیت می نماید.ب
رای او جهان در حال تغییر است و او نیز خود را جزئی از این جهان می داند که پیوسته با آن است.تغییر خواهی برای او تنها آغازینی بر فعالیت های دیگر است که در نهایت همراه با پیشرفت و مطلوب خواهی می گردد.انسان موجودی راضی به وضعیت سکون نیست.پیشرفت خواهی در درون اوست زیرا توانایی های وی باید به عمل تبدیل شوند.
پیشرفت در این جایگاه با تغییر شروع می شود و بدیهی است که خواستاری انسان تاثیر گذارترین عامل در حرکت های بعدی است.آدمی از این نظر که دارای قوای درونی است و در عین حال نیازمندی هایی دارد می کوشد تا هم جوابگوی قوای خود باشد و هم نیازها را برآورده سازد.تاثیراتی که این دو نکته بر فعالیت ها دارند باعث می شوند تا گاه آدمی اصل و اساسی را فراموش نماید که بر پاک ماندن موثرند.
به زبان ساده نیازها چنان غالب می شوند که آدمی تصور می کند تا با رفع آن ها آرامش می یابد و با انواعی از تلاش ها به آسایش دست می باید.به طور مثال انواعی از وسایل دفاعی را می سازد تا از درندگان و جانوران وحشی در امان باشد اما پیشرفت این وسایل منجر به آدم کشی و همنوع دفنی می گردد.
از این نظر است که پیشرفت و حرکت رو به جلو برای انسان معنایی انسانی می یابد و هر نوع تغییری را پیشرفت نمی داند.ما در این زمینه به دو نوع پیشرفت معتقدیم.علت نامیدن هم این است که از نظر ظاهر دارای همشکلی هایی هستند اما وقتی به ماهیت می نگریم در مقابل هم قرار می گیرند.به طور مثال ابزارهای دفاعی در طول زمان رو به جلو بوده اند.انواعی از اکتشافات و اختراعات از جمله بمب های هسته ای نوعی پیشرفت در ساخت هستند اما اینکه ماهیت آن ها چه منظوری را پیش رو دارند؟ تفاوت ها را ایجاد می کنند.
ما پیشرفت انسانی را از این نظر مطرح می کنیم تا تفاوت میان انواعی از پیشرفت ها را مشخص نماییم.هر تغییری که ماهیت آدمی را مورد نظر قرار دهد و آن را به عنوان اساسی برای اعمال در خود جای دهد و آدمیت ادمی و انسانیت انسان را بنیانی برای پیشبرد بداند از نظر ما پیشرفت انسانی است.هر وسیله ای که اختراع یا کشف شود و بر پیکره ی انسانیت ضربه وارد کند و انسان را از حقیقت خود دور نگه دارد از نظر ما تنها تغییراتی برای خودخواهی است.برتری جویی و مسابقه ی فردی و گروهی است.آدمی از نظر ظاهر آن ها را ایجاد می کند و از نظر ماهیت حیواناتی محسوب می شوند که درندگی را تمدن شکلی می دهند.درست است که مدارج علمی هم دارند اما این علم در خدمت نابودی نوع بشر و جوهره ی اوست و ما آن را پسگرایی انسانی می نامیم.
انسانیت ایجاب می کند که تغییرات به نفع تسلسل انسانیت و سالم سازی نوع بشر باشد.جهانی بسازد که در آن احترام به همنوع، کمک و یاری برای رفع مشکلات، دلسوزی و همدلی برای پیشبرد کارها، همدردی برای شناخت انواع زجر ها و در نهایت همسانی برای عدالت اجتماعی وجود داشته باشد.پیشرفت در این معنا زلال سازی و رفع کثافاتی است که اطراف نوع بشر را احاطه کرده است.آب گوارا نوشیدن و خوراک سالم خوردن است که تمام این رفتارها از منشا انسانیت او سرچشمه می گیرند.
هر رفتاری که در آن ترفیع و رشد ماهیت آدمی وجود نداشته باشد برای ما تنها خطری جدید و افزایش بر خطرات قبلی است.تولیدانواع جنگ افزارها هرگز پیشرفت تکنولوژیکی نیست.آدمی برای آسایش خود نیازمند به آن ها نیست.انواعی از درندگان با ساده ترین ابزار عقب نشینی کرده اند و لذا تنها می توان نوعی درندگی درونی انسان را تصور نمود که قادر است تا همنوع خود را از صحنه ی زندگی محو نماید.
پیشرفت انسانی واژه ای آشنا برای بشر رشد یافته و بیگانه برای افرادی است که قوای حیوانی خود را ترفیع داده اند.انسانیت هر انسانی به او امر می کند تا همنوع خود را بیابد و برای تغییرات وسیع و تبدیل نمودن به تحولات شگرف و در نتیجه پیشرفت عالی انسانی مهیا سازد.هر پیشرفتی پیشرفت نیست مگر اینکه با جوهره ی آدمی در ارتباط باشد و مورد تایید آن قرار گیرد.