تهران - ایران اُنا: قتل، پایان درگیری بر سر یک دختر/ تحویل کباب با گوشت گراز به مشتریان!/ نسخه پزشک قلابی جان پسر 4 ساله را گرفت |
مشکل نقدینگی پگاه برای خرید تجهیزات جدید
راه اندازی وزنه برداری شهرستان شوش
چغندرقند کشاورزان شوشی مشتری ندارد
نماینده شوش: هدف اصلی تروریستها صحن مجلس بود
اسامی هیئت مدیره جدید منطقه ویژه اقتصای شوش
هشدار مسئول حراست شبکه بهداشت شوش
جزئیات جدید از قتل هولناک پدر و پسر در شوش
بازدید میرشکاک از پروژه های بیمارستان شوش
تکمیل ساخت دو پروژه مهم بیمارستان شوش
جزئیات کشف محموله برنج قاچاق در شهر الوان
چاپ کتاب آموزش و پرورش شوش در گذر تاریخ
نگاهی به جاذبههای گردشگری شهرستان شوش
اداره آموزش و پرورش شوش در احتضار
دستگیری رمال و فالگیر کلاهبردار در شوش
ویژه نامه سالروز شهادت فرمانده شهید صفر احمدی
انتصاب سرپرست اداره صنعت، معدن و تجارت شوش
شهرستان شوش در مسیر توسعه ی سیاسی
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 2
معارفه سرپرست جدید اداره آموزش و پرورش شوش
دستگیری عوامل ناامنی در منطقه ابراهیم آباد
تغییر در راس آموزش و پرورش شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 1
اعلام اسامی پرستاران نمونه شهرستان شوش
وضعیت تعاونی ها در شهرستان شوش
گفت و گو با عبدالحسین چعب رزمنده دوران جنگ
دکتر میرشکاک: برای جوانان شوش افسوس می خورم
اشراف کامل دستگاه قضایی به فضای مجازی شوش
ایجاد 226 فرصت شغلی در شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد شورا و شهرداری شوش
اعتراضات پنهانی علیه شاه در کاغذ پارس
ماجرای دبیر ریاضی در شوش که ضد شاه بود
توضیحاتی درباره حضور دکتر میرشکاک در یک جلسه
وجود 20 دور برگردان خطرساز در جاده شوش - اهواز
بیکاری در شوش؛ چالشی بزرگ و فاجعه انگیز
تقدیر ویژه استاندار خوزستان از فرماندار شوش
آغار بازرسی سرزده از ادارات شهرستان شوش
کد خبر: 11470
ارسال شده در مورخه : دوشنبه، 25 بهمن ماه، 1395 -
03:30
قتل، پایان درگیری بر سر یک دختر پسری 15 ساله که به خاطر یک دختر در نزاعی دستهجمعی شرکت کرده و پسری 17 ساله را با ضربه چاقو کشته بود، برای بررسی رشد عقلی به پزشکی قانونی فرستاده شد. رسیدگی به این پرونده از سوم آبان امسال با اطلاع پلیس از وقوع نزاع دسته جمعی در یکی از خیابانهای ورامین آغاز شد. سه پسر نوجوان و مردی 25 ساله با یکدیگر درگیر شده و یکی از آنها به نام فرشاد 17 ساله با اصابت چاقو به قتل رسیده بود. یکی از دوستان مقتول به نام رضا که در نزاع حضور داشت، به ماموران گفت: «از چند روز پیش سر یک دختر در فضای مجازی با پسری 15ساله به نام سعید درگیر بودیم و امروز قرار دعوا گذاشتیم. او با یکی از هممحلهایهایش به نام احمد آمد و من هم با فرشاد سر قرار حاضر شدم. با شدت درگیری، سعید با چاقو ضربهای به فرشاد زد و او را کشت.» با کشف این سرنخ، هویت متهم و همدستش فاش شد و هر دو در کمتر از 12 ساعت توسط پلیس دستگیر شدند. سعید به جرم خود اعتراف کرد تا پروندهاش برای رسیدگی در اختیار شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی قرار گیرد. صبح دیروز در ابتدای جلسه رسیدگی، پدر مقتول درخواست قصاص کرد. سپس احسان به اتهام مشارکت در نزاع دستهجمعی در جایگاه قرار گرفت. او گفت: «روز حادثه سعید (متهم به قتل) به گوشیام زنگ زد و گفت با رضا قرار دعوا گذاشته و از من خواست به کمکش بروم. اول قبول نکردم، اما وقتی با اصرار او مواجه شدم، به خاطر هممحلهای بودن، پذیرفتم. با موتور من به محل قرار رفتیم. رضا با فرشاد آمده بود. ناگهان درگیری شدت گرفت و سعید با چاقو، فرشاد را زد. من داد کشیدم و سعید ترک موتور پرید و هر دو فرار کردیم. من هیچ دخالتی در قتل نداشتم و اشتباه کردم در نزاع شرکت کردم. اگر میدانستم خونی ریخته میشود، حتما با سعید حرف میزدم و منصرفش میکردم.» پس از احسان، نوبت به سعید رسید. پسر 15 ساله گفت: «درگیری اصلی بین من و رضا بود و ربطی به فرشاد ـ مقتول ـ نداشت. از مدتی قبل در فضای مجازی با رضا بر سر یک دختر درگیر شده و به اختلاف خورده بودیم. قرار دعوا گذاشتیم. میخواستم گوشمالیاش بدهم. به احسان زنگ زدم و با اصرار راضیاش کردم که در دعوا کمکم کند. وقتی سر قرار رسیدیم، رضا با فرشاد آمده بود. دعوایمان بالا گرفت و من برای ترساندنشان، چاقو را در هوا پرتاب کردم. متوجه نشدم چطور به فرشاد خورد. وقتی خون را دیدم، با فریادهای احسان به خودم آمدم و سوار موتورش شدم. چند ساعت متواری بودیم، اما شب نشده دستگیر شدیم.» سعید 15 سال دارد. براساس ماده 91 قانون مجازات اسلامی اگر متهم زیر 18 سال در جرایم حدی مانند قتل، ماهیت عمل ارتکابی را درک نکرده باشد، از مجازات قصاص تبرئه و به حبس از سه تا ده سال محکوم میشود. قضات دادگاه نیز با استناد به این ماده، دستور دادند تا کمال و رشد عقلی متهم در پزشکی قانونی بررسی شود تا پس از مشخص شدن نتیجه، رسیدگی ادامه یابد.
تحویل کباب با گوشت گراز به مشتریان!
فرمانده انتظامی شهرستان رشت از کشف گوشت گراز از بساط یک کبابی خبر داد و گفت:در این زمینه متهم دستگیر وبه مقام قضائی معرفی شد. سرهنگ رحیم شعبانی گفت: ماموران انتظامی بخش لولمان شهرستان رشت در پی گزارشات مردمی مبنی بر فروش و عرضه مستقیم کباب گراز توسط یک کباب فروش مطلع شده و از این محل بازدید کردند. فرمانده انتظامی شهرستان رشت با بیان اینکه با حضور ماموران انتظامی 15 کیلو و 500 گرم گوشت گراز از بساط این کبابی سیار کشف شد، افزود: متهم 38 ساله اهل و ساکن بخش لولمان بوده که دستگیر شده و به جرم خود مبنی بر فروش گوشت گراز اعتراف کرده است. در ادامه تحقیقات مشخص شد، متهم شبها گراز را ذبح و سلاخی و دریخچال نگهداری و برای طبخ کباب از آن استفاده می کرده است. سرهنگ شعبانی در پایان با بیان اینکه متهم با تشکیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی به مقام قضائی معرفی شد، از مردم خواست موراد مشکوک در این زمینه وموارد دیگر را با مرکز فوریت های پلیسی 110 در میان بگذارند.
نسخه پزشک قلابی جان پسر 4 ساله را گرفت
پسر چهار ساله به جای آبمعدنی، بطری متادون پدر را سرکشید. انتقال ندادن پسرک به بیمارستان و نسخه پزشک قلابی، مرگ این کودک را رقم زد. بامداد 27 دی امسال، مردی با کلانتری شهرک غرب تهران تماس گرفت و از مرگ مشکوک پسری چهار ساله در خانهاش در یکی از برجهای منطقه سعادت آباد خبر داد. با حضور ماموران در خانه، خانواده کودک اظهارات ضد و نقیضی را درباره مرگ او اعلام کردند. همین باعث شد ماموران کلانتری در تماس با قاضی سجاد منافی آذر، کشیک قتل دادسرای جنایی تهران موضوع مرگ این کودک را به وی اعلام کردند. همزمان با این تماس، بازپرس جنایی همراه ماموران بررسی صحنه جرم و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران در خانه مورد نظر اعزام شدند. معاینات اولیه نشان داد، چند ساعت از مرگ کودک میگذرد و به احتمال قوی او مسموم شده است. این خانواده در بازجوییهای اولیه درباره علت مرگ پسرشان اظهار بیاطلاعی میکردند. تحقیقات از این خانواده ادامه داشت تا این که چند روز پیش پدر او سکوت خود را شکست و اعتراف کرد فرزندش براثر مصرف متادون فوت کرده است. وی برای تحقیقات به شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و به قاضی پرونده گفت: من معتاد بودم و برای این که اعتیادم را ترک کنم مدتی بود از متادون استفاده میکردم. ساعاتی پیش از حادثه نیز متادون خریده و آن را در آب حل کرده و در بطری آب معدنی ریخته بود. فراموش کردم بطری حاوی متادون را در یخچال بگذارم و اشتباهی روی میز در اتاق خواب گذاشتم. پدر کودک ادامه داد: هنگام عصر پسرم به جای آب، بطری حاوی متادون را سرکشید. مدام میگفت چقدر تلخ است. اول باورم نشد ساعتی بعد که حالش بد شد، متوجه شدم او اشتباهی متادون را سرکشیده است. حالش بد شد. نمیدانستم باید چه کار کنم. سراغ همسایهمان که پزشک است رفتیم. او شیشه مصرف میکرد. او با دیدن وضع پسرم،قرص زغال آورد و آن را به پسرم خوراندم. حالش کمی بهتر شد. به پیشنهاد پزشک قرارشد پسرم کمیاستراحت کند و اگر حالش بد شد او را به درمانگاه ببریم. پسرم خوابش گرفت و او را به اتاقش بردیم. ساعتی بعد مرد همسایه آمد و همراه او به اتاق دیگری رفتیم و با هم شیشه مصرف کردیم. حواسمان به حال و روز فرزندم نبود. وی گفت: نیمه شب حال پسرم بدتر شد و به پیشنهاد مرد همسایه همه کار کردیم اما پسرم جانش را از دست داد. ایکاش به گفته مرد پزشک ـ همسایه ـ توجه نمیکردم و فرزندم را به بیمارستان میبردم. این در حالی بود که بررسیهای پزشکی نشان میداد این کودک براثر مسمومیت با متادون فوت شده است. با توجه به گفتههای این مرد، مرد همسایه نیز برای تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد. این مرد به افسر تحقیق گفت: من پزشک هستم و هر کاری برای نجات پسر همسایهمان انجام دادم اما او فوت کرد. آنها دو بار سراغم آمدند. اولین مرتبه به این کودک قرص زغال دادم که کمیحالش بهتر شد اما دوباره بدحال شده و نتوانستیم او را به بیمارستان منتقل کنیم و فوت کرد. زمانی که ماموران از این مرد خواستند مدارک پزشکی خود را به پلیس ارائه کند او از دادن هرگونه مدارک پزشکی خودداری کرده و مدام طفره میرفت. در این مرحله ماموران به تحقیق از همسایهها پرداختند تا مشخص شود او پزشک است یا نه که آنها مدعی بودند، این مرد در چند سالی که همسایه شان بوده خودش را پزشک معرفی کرده و حتی آنها را ویزیت میکرده و برایشان نسخه مینوشته است. در ادامه ماموران به استعلام از سازمان نظام پزشکی پرداختند که معلوم شد این مرد پزشک نبوده و در هیچ بیمارستانی کار نمیکند. متهم هویت یک دندانپزشک را جعل کرده و با نام وی طبابت میکرد. با مشخص شدن این موضوع، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحلهای جدید شد و پزشک قلابی با دستور قضایی بازداشت شد. متهم جوان به افسر تحقیق گفت: سالها پیش برای تحصیل در رشته پزشکی به مالزی سفر کردم. یکی دو سالی آنجا بودم اما با توجه به رد شدن در درسهایم انصراف داده و به ایران بازگشتم. بعد از آن دیگر نتوانستم درس پزشکی بخوانم و در دام دوستان ناباب گرفتار و معتاد شدم. وی افزود: اما من همچنان شیفته پزشکی بودم. زمانی که به این برج آمدم به دروغ خود را پزشک معرفی کردم و میگفتم در بیمارستان کار میکنم. هویت یک پزشک را جعل کرده و با نام او خودم را به همسایهها معرفی کردم. آنها را ویزیت کرده و حتی برایشان نسخه مینوشتم در صورتی که پزشک واقعی نبودم. هیچکس از ماجرای پزشک نبودن من خبر نداشت تا این که که این کودک فوت کرد و موضوع لو رفت. ماموران زمانی که خانه این پزشک قلابی را بازرسی کردند، متوجه شدند در خانه او انبوهی از زباله نگهداری میشده و متهم مدتها بود که زبالههای خانهاش را به بیرون انتقال نمیداد. برای پدر کودک فوت شده و پزشک قلابی قرار قانونی به اتهام قتل شبه عمد به لحاظ قصور و عدم انتقال کودک به مرکز درمانی صادر شد. تحقیقات از آنها ادامه دارد.
حوادث قتل گوشت گراز پزشک قلابی
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):
مرتبط باموضوع : عملکرد 5 ماهه شهردار شوش [ چهارشنبه، 27 مرداد ماه، 1389 ] 13896 مشاهده
اظهارنظر جدید مدیرمسئول روزنامه کیهان [ شنبه، 12 فروردين ماه، 1396 ] 794 مشاهده
امید کرد: هیچ راهی جز وحدت در شوش نداریم [ چهارشنبه، 12 بهمن ماه، 1390 ] 7963 مشاهده
شوش و تغییرات مدیریتی [ سه شنبه، 3 اسفند ماه، 1395 ] 7735 مشاهده
دلار ارزان شد، قیمت مسکن پایین نیامد [ سه شنبه، 6 آذر ماه، 1397 ] 442 مشاهده
|
امتیاز دهی به مطلب
|