تهران - ایران اُنا: جاسوس منافقین با زن شوهردار ارتباط شوم داشت/ اتفاق باورنکردنی؛ زن وقتی سرطان گرفت، شوهر و دو فرزندش را کشت! |
مشکل نقدینگی پگاه برای خرید تجهیزات جدید
راه اندازی وزنه برداری شهرستان شوش
چغندرقند کشاورزان شوشی مشتری ندارد
نماینده شوش: هدف اصلی تروریستها صحن مجلس بود
اسامی هیئت مدیره جدید منطقه ویژه اقتصای شوش
هشدار مسئول حراست شبکه بهداشت شوش
جزئیات جدید از قتل هولناک پدر و پسر در شوش
بازدید میرشکاک از پروژه های بیمارستان شوش
تکمیل ساخت دو پروژه مهم بیمارستان شوش
جزئیات کشف محموله برنج قاچاق در شهر الوان
چاپ کتاب آموزش و پرورش شوش در گذر تاریخ
نگاهی به جاذبههای گردشگری شهرستان شوش
اداره آموزش و پرورش شوش در احتضار
دستگیری رمال و فالگیر کلاهبردار در شوش
ویژه نامه سالروز شهادت فرمانده شهید صفر احمدی
انتصاب سرپرست اداره صنعت، معدن و تجارت شوش
شهرستان شوش در مسیر توسعه ی سیاسی
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 2
معارفه سرپرست جدید اداره آموزش و پرورش شوش
دستگیری عوامل ناامنی در منطقه ابراهیم آباد
تغییر در راس آموزش و پرورش شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 1
اعلام اسامی پرستاران نمونه شهرستان شوش
وضعیت تعاونی ها در شهرستان شوش
گفت و گو با عبدالحسین چعب رزمنده دوران جنگ
دکتر میرشکاک: برای جوانان شوش افسوس می خورم
اشراف کامل دستگاه قضایی به فضای مجازی شوش
ایجاد 226 فرصت شغلی در شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد شورا و شهرداری شوش
اعتراضات پنهانی علیه شاه در کاغذ پارس
ماجرای دبیر ریاضی در شوش که ضد شاه بود
توضیحاتی درباره حضور دکتر میرشکاک در یک جلسه
وجود 20 دور برگردان خطرساز در جاده شوش - اهواز
بیکاری در شوش؛ چالشی بزرگ و فاجعه انگیز
تقدیر ویژه استاندار خوزستان از فرماندار شوش
آغار بازرسی سرزده از ادارات شهرستان شوش
کد خبر: 11480
ارسال شده در مورخه : سه شنبه، 26 بهمن ماه، 1395 -
03:30
جاسوس منافقین با زن شوهردار ارتباط شوم داشت عضو سابق گروهک منافقین که بعد از برقراری رابطه پنهانی با زنی جوان شوهر او را به قتل رسانده بود درحالی که پیش از این در دادگاه انقلاب به اتهام محاربه و جاسوسی به اعدام محکوم شده بود این بار در دادگاه کیفری به اتهام قتل محاکمه شد. این جنایت روز هفتم مردادماه سال 87 در شهرستان نهاوند اتفاق افتاد. آن روز زنی نزد مأموران پلیس رفت و گفت که 2مرد ناشناس شوهرش را ربودهاند. یک روز بعد جسد مرد ربوده شده در درهای واقع در اطراف نهاوند کشف شد اما معلوم نبود او با چه انگیزهای به قتل رسیده است.
در همین حال تحقیق از پسر نوجوان مقتول روند تحقیقات را به سوی دیگری سوق داد. او به مأموران گفت که مادرش با مردی به نام هوشنگ که در نزدیکی خانه شان مغازه خدمات کامپیوتری دارد در ارتباط است. به این ترتیب همسر مقتول بازداشت شد اما هوشنگ گریخته بود. همسر مقتول به رابطه مخفیانه با هوشنگ اعتراف کرد اما گفت که او شوهرش را به قتل رسانده است. اطلاعات به دست آمده حاکی از آن بود که متهم به قتل بعد از این جنایت به عراق گریخته و عضو گروهک تروریستی منافقین شده است.
با این حال مدتی بعد وقتی او به کشور بازگشته بود دستگیر شد. متهم در اعترافاتش گفت: مدتی بود که با زن جوان در ارتباط بودم تا اینکه شب حادثه وقتی برای دیدن او به پشت بام خانهشان رفته بودم شوهرش صدای ما را از کانال کولر شنید و سراغ مان آمد. من هم با لگد به قفسه سینه اش کوبیدم و او بیهوش شد. سپس جسد را با کمک همسرش به اطراف شهر بردیم و رها کردیم. این مرد در شعبه 71دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به قصاص محکوم شد.
همچنین قضات دادگاه همسر مقتول را به اتهام معاونت در قتل به 3 سال حبس محکوم کردند. این در حالی بود که هوشنگ به اتهام عضویت در گروهک منافقین، محاربه و جاسوسی به اعدام و تحمل 7سال حبس محکوم شده بود. درحالی که یکبار قصاص و یک بار اعدام هوشنگ را به آخر خط رسانده بود اولیای دم مقتول او را بخشیدند. به این ترتیب پرونده او به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده و او امروز به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد. در این جلسه که در شعبه دوم به ریاست قاضی محسن زالی بوئینی و با حضور دکتر ابراهیماسلامی برگزار شد متهم گفت: من در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدهام و هر حکمی که برایم صادر شود میپذیرم چرا که قرار است به زودی اعدام شوم. بهدنبال دفاعیات متهم ختم جلسه اعلام شد.
اتفاق باورنکردنی؛ زن وقتی سرطان گرفت، شوهر و دو فرزندش را کشت! «دو ماه بود که متوجه شده بودم به بیماری سرطان مبتلا شدهام. دیر یا زود جان خود را ازدست میدادم. میترسیدم این راز برملا شود. نمیخواستم بعد از مرگم، فرزندانم عذاب بکشند، آنها را کشتم. میخواستم به زندگی خودم نیز پایان دهم که نشد.» این بخشی از اعترافات زنی است که سه عضو خانوادهاش را در کرج به قتل رسانده است. پیش از ظهر یکشنبه زنی سراسیمه مقابل مجتمع مسکونی در یکی از محلههای شهر ماهدشت رفت و زنگ آپارتمانهای این مجتمع را به صدا در آورد. هر زنگی را که میزد، از صاحبخانه میپرسید شما کمک خواستهاید و با خانهام تماس گرفته اید که هیچکدام پاسخ درستی نمیدادند. زنگ آخرین واحد آپارتمان ر ا که به صدا در آورد، هیچکس پاسخگو نبود. نگران زنی بود که با او تماس گرفته و برای کمک نشانی این مجتمع را داده بود. نمیدانست باید چکار کند. دوباره زنگ آپارتمان یکی از همسایهها را به صدا در آورد. مردی پاسخش را داد. به مرد صاحبخانه گفت: ساعاتی پیش زنی با خانهام تماس گرفت و در حالی که صدای نالههایش شنیده میشد، از من درخواست کمک کرد و نشانی همین خانه را داد و بیآنکه نامش را بگوید، تلفن قطع شد. بعد هر چه به تلفن او زنگ زدم، کسی پاسخگو نبود. نگران شده و توانستم این خانه را پیدا کنم و به اینجا بیایم. گمان میکنم آن زن در این خانه است و نیاز به کمک دارد. مرد همسایه با شنیدن این حرفها، در را روی این زن گشود و همراه وی ابتدا به خانه مادرش رفت و احتمال داد شاید او دچار حادثه شده که معلوم شد مادرش در سلامت به سر میبرد. صدای ناله خبر از جنایت خانوادگی میداد در ادامه به سراغ همسایهها رفت تا ماجرا را جویا شود که متوجه شد صدای نالههای خفیف از خانه طبقه سوم میآید. او و زن غریبه هر چه در زدند، کسی در را باز نکرد. آنها به ماجرا مشکوک شده و از پلیس کمک خواستند. ماموران کلانتری زمانی که در محل حاضر شدند، چند بار در آپارتمان را به صدا در آوردند اما خبری از ساکنان خانه نبود. ماموران بناچار در را شکستند و وارد آپارتمان شدند و دیدند زن میانسال صاحبخانه براثر ضربه چاقو که به گردنش خورده، زخمی و غرق در خون دریکی از اتاقها افتاده است. آنها در دیگر اتاقهای خانه با جسد پدر 60 ساله خانواده، دختر 22 ساله و پسر 30 ساله روبهرو شدند که براثر اصابت ضربههای مرگبار چاقو از پای در آمده بودند. تحقیقات برای رازگشایی از قتل با کشف اجساد سه عضو این خانواده، موضوع به حاجی رضا شاکرمی، دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان البرز گزارش شد. با هماهنگی قضایی، قاضی ابراهیم مرادی کشیک قتل دادسرای جنایی کرج همراه تیمی از کار آگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی استان البرز و نیز ماموران بررسی صحنه جرم در آنجا حاضر شدند. بررسیهای اولیه بازپرس جنایی و تیم تحقیق نشان میداد سه عضو خانواده ساعاتی از مرگشان میگذرد. هیچ وسیلهای از خانه سرقت نشده و احتمال اینکه آنها قربانی سرقت شده باشند، رد شد. نجات عامل جنایت از مرگ در این مرحله ماموران به زن میانسال زخمی که مادر خانواده بود، مشکوک شدند. او با هماهنگی قضایی به بیمارستان شریعتی منتقل شد. این زن با تلاش پزشکان از مرگ نجات یافت و زنده ماند. این زن پس از به هوش آمدن در بیمارستان، در تحقیقات اظهارات ضد و نقیضی را عنوان و ادعا کرد نمیداند شوهر و دو فرزندش را چه کسی به قتل رسانده و به جان خودش هم سوءقصد کرده است. زن میانسال زمانی که متوجه شد در مظان اتهام قراردارد، سکوت خود را شکست و راز قتل عام خانوادگی را برملا کرد. اعتراف تکاندهنده زن میانسال متهم زن به افسر تحقیق گفت: من و خانوادهام زندگی خوبی داشتیم و مشکلی با هم نداشتیم. همه مشکلات از دو ماه پیش شروع شد؛ زمانی که حالم بد شد و به مرکز درمانی رفتم. چند آزمایش دادم و وقتی پاسخ آزمایشها را گرفتم، متوجه شدم به سرطان مبتلا شدهام و این بیماری آنقدر در وجودم ریشه دوانده که بزودی میمیرم. همین ماجرا شوک بزرگی برایم شد. نمیتوانستم چطور ماجرای بیماریام را به خانوادهام بگویم. وی افزود: میترسیدم بعد از مرگ سرنوشت تلخ و سختی برای آنها رقم بخورد. بنابراین تصمیم گرفتم راز بیماریام را از آنها پنهان کنم. از همان روز تصمیم گرفتم من که قرار است بمیرم، آنها را هم بکشم تا از مرگ من دچار ناراحتی و مشکل نشوند. به همین سبب نقشه قتل اعضای خانوادهام را طراحی کردم. متهم به قتل ادامه داد: در این مدت چندبار از داروخانه به عناوین مختلف داروی بیهوشی خریدم. سپس تصمیم گرفتم ابتدا با همین قرصها اعضای خانوادهام را مسموم کرده و بعد بکشم. برای این که آنها به من شک نکنند و ماجرا لو نرود، شامگاه شنبه همه قرصها را داخل آب و داروی گیاهی حل کردم. بعد آن را به سه عضو خانواده ام دادم که نوشیدند. وی افزود: آن شب دختر و پسرم پس از خوردن داروی گیاهی بیهوش شدند. اما نیمههای شب متوجه شدم شوهرم هنوز بیهوش نشده است. گمان کردم با این روش آنها نمرده و فقط بی هوش شدهاند. بنابراین صبح که شد، با ضربههای چاقوی آشپزخانه، آنها را یکی پس از دیگری به قتل رساندم. سپس ضربهای هم به خودم زدم. متهم زن گفت: هر سه نفرشان مرده بودند که به خود آمدم و پشیمان شدم. به سمت تلفن رفتم و شمارهای را گرفتم. گریه میکردم وکمک خواستم. اما حرفی نزدم و گوشی را قطع کردم. بعد هم ضربه دیگری به گردنم زدم که بمیرم. اما ماموران بموقع آمدند و من با انتقال به مرکز درمانی، زنده ماندم. ایکاش من هم میمردم. بدون آنها زندگی برایم بیارزش است. خیلی از مرگ آنها پشیمانم. با توجه به اظهارات تکاندهنده متهم زن، برای او قرار قانونی صادر شد. پس از هماهنگی قضایی قرار شد او برای سنجش سلامت روانیاش به پزشکی قانونی معرفی و همچنین مشخص شود انگیزهاش برای قتل صحت دارد یا نه؟
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):
مرتبط باموضوع : حجاب در ترازو - بخش نهم [ جمعه، 4 ارديبهشت ماه، 1394 ] 1992 مشاهده
بدهیهای پسر مادر راهی زندان کرد [ پنجشنبه، 9 فروردين ماه، 1397 ] 806 مشاهده
جزئیات زندگی سارقان مسلح طلافروشی در شوش [ سه شنبه، 20 اسفند ماه، 1392 ] 5722 مشاهده
نوشابه یا ماء الشعیر کدام بهتر است؟ [ شنبه، 21 مرداد ماه، 1396 ] 10242 مشاهده
پوشش خاص زن شناگر ایرانی در لندن +عکس [ يكشنبه، 24 شهريور ماه، 1392 ] 1457 مشاهده
|
امتیاز دهی به مطلب
|