|
مشکل نقدینگی پگاه برای خرید تجهیزات جدید
راه اندازی وزنه برداری شهرستان شوش
چغندرقند کشاورزان شوشی مشتری ندارد
نماینده شوش: هدف اصلی تروریستها صحن مجلس بود
اسامی هیئت مدیره جدید منطقه ویژه اقتصای شوش
هشدار مسئول حراست شبکه بهداشت شوش
جزئیات جدید از قتل هولناک پدر و پسر در شوش
بازدید میرشکاک از پروژه های بیمارستان شوش
تکمیل ساخت دو پروژه مهم بیمارستان شوش
جزئیات کشف محموله برنج قاچاق در شهر الوان
چاپ کتاب آموزش و پرورش شوش در گذر تاریخ
نگاهی به جاذبههای گردشگری شهرستان شوش
اداره آموزش و پرورش شوش در احتضار
دستگیری رمال و فالگیر کلاهبردار در شوش
ویژه نامه سالروز شهادت فرمانده شهید صفر احمدی
انتصاب سرپرست اداره صنعت، معدن و تجارت شوش
شهرستان شوش در مسیر توسعه ی سیاسی
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 2
معارفه سرپرست جدید اداره آموزش و پرورش شوش
دستگیری عوامل ناامنی در منطقه ابراهیم آباد
تغییر در راس آموزش و پرورش شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 1
اعلام اسامی پرستاران نمونه شهرستان شوش
وضعیت تعاونی ها در شهرستان شوش
گفت و گو با عبدالحسین چعب رزمنده دوران جنگ
دکتر میرشکاک: برای جوانان شوش افسوس می خورم
اشراف کامل دستگاه قضایی به فضای مجازی شوش
ایجاد 226 فرصت شغلی در شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد شورا و شهرداری شوش
اعتراضات پنهانی علیه شاه در کاغذ پارس
ماجرای دبیر ریاضی در شوش که ضد شاه بود
توضیحاتی درباره حضور دکتر میرشکاک در یک جلسه
وجود 20 دور برگردان خطرساز در جاده شوش - اهواز
بیکاری در شوش؛ چالشی بزرگ و فاجعه انگیز
تقدیر ویژه استاندار خوزستان از فرماندار شوش
آغار بازرسی سرزده از ادارات شهرستان شوش
کد خبر: 13102
ارسال شده در مورخه : سه شنبه، 11 دي ماه، 1397 -
03:30
![]()
ساعت ۷ صبح سهشنبه ۴ دی مأموران کلانتری ۱۶۳ ولنجک در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت، از مرگ مشکوک مرد ۵۷ سالهای در خانهاش خبر دادند. باتوجه به حساسیت موضوع، بازپرس سجاد منافی آذر به همراه تیم بررسی صحنه جرم راهی خانه مورد نظر شدند. سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: باتوجه به نحوه مرگ و مشکوک بودن خودکشی، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران ادامه یافت. در ادامه کارآگاهان مدارکی بدست آوردند که نشان میداد این مرد ۵۷ ساله به قتل رسیده و قربانی جنایتی خانوادگی شده است. بدین ترتیب به دستور بازپرس جنایی همسر ۴۰ ساله وی بازداشت شد. او که ابتدا منکر جنایت بود زمانی که با مدارک مستند رو به رو شد به قتل همسرش اعتراف کرد. گفتوگو با متهم شب حادثه چه شد که دست به قتل زدی؟ من یک شب او را نکشتم سالهاست که او را در ذهنم کشته ام. ۲۰ سال است که زندگیام نابود شده است. ۲۰ سال همسرم زندگی برای من درست کرده که زندان از آن بهتر بود. اجازه نمیداد خانوادهام را ببینم برای گرفتن هزار تومان باید التماسش میکردم. در جواب سلام بچه هایم به آنها پرخاش میکرد و فحش میداد. مرا کتک میزد تا حدی که چندین بار به پای مرگ رسیدم. بارها تصمیم گرفتم خودکشی کنم و خودم را از زندانی که در آن بودم نجات دهم. چرا طلاق نگرفتی؟ به خاطر دخترهایم. میدانستم که دادگاه حضانت آنها را به همسرم میدهد و من نمیتوانستم بدون بچه هایم زندگی کنم. من یک آدم بیسواد بودم و همسرم لیسانس این مملکت و سرهنگ بود، من یک پدر کشاورز دارم که روزگارش را با دریافت یارانه ماهیانه میگذراند. برادرهایم کارگر هستند و وضع مالی خوبی ندارند؛ در این شرایط نمیتوانستم سربار آنها باشم. اگر من بمیرم مهم نیست من فقط میخواهم بچه هایم خوشبخت شوند. با این اتفاق بچه هایت خوشبخت شدند؟ حداقل دیگر پدری نیست که به آنها توهین کند. دختر بزرگم درس میخواند و دکتر میشود و زندگیاش را نجات میدهد. از شب جنایت بگو؟ همسرم داشت با دختر کوچکم درس تمرین میکرد که مثل همیشه به او توهین کرد. اعتراض کردم که چرا این کار را میکند که باهم درگیر شدیم. او به من حمله کرد و من هم از خودم دفاع کردم. تا اینکه او به آشپزخانه رفت و چاقو برداشت. میخواست مرا بزند که موفق شدم چاقو را از دستش بیندازم و او که از این درگیری خسته شده بود خودش را روی مبل انداخت. شوهرم دارو بسیار مصرف میکرد و شبی حدوداً ۹ قرص اعصاب میخورد همین قرصها باعث شده بود که حالش بد شود. من که از دست او بشدت عصبانی شده بودم روسریام را از روی مبل برداشتم و دور گردن همسرم بستم و او را خفه کردم. بچههایت در این مدت کجا بودند؟ زمانی که با چاقو مرا تهدید کرد دختر بزرگم دختر کوچکم را به اتاق خودشان برد. در همین حین من روسریام را برداشتم و دور گردنش پیچیدم. او فریاد میزد و التماس میکرد که با پدرش کاری نداشته باشم اما آن قدر عصبانی بودم که بیاختیار روسری را فشار میدادم رنگش که کبود شد دست کشیدم. چه ساعتی این اتفاق افتاد؟ از ساعت ۱۰ دقیقه به ۱۲ شب دعوایمان شد و حدود ۲ نصف شب کار تمام شد. همان موقع به برادرم زنگ زدم و گفتم راحت شدم و بچه هایم را نجات دادم اما برادرم گوشی را قطع کرد. نمیدانستم با جسد چه کنم. برای همین تصمیم گرفتم با تمام بیسوادیام صحنهسازی کنم. پتویی آوردم و جسد را از روی مبل به روی پتو انتقال دادم. خواستم پتو را بکشم اما سنگین شده بود و به دخترم گفتم کمکم کند. به او گفتم اگر کمکم نکند می روم زندان و آنها بدبخت میشوند. دخترم نیز در نهایت اجبار و به زور با من همراهی کرد. چرا جسد را به اتاق انتقال دادید؟ می خواستم وانمود کنم که خودکشی کرده است. تمام سناریوی قفل بودن در اتاق و ماجرای باز کردن در با آن ترفند دروغ بود. هیچ دری بسته نبود و تا ساعت ۷ صبح بیدار ماندیم. چه شد که به اورژانس زنگ زدید؟ صبح به برادر دیگرم زنگ زدم و ماجرا را گفتم. برادرم گفت چون دارو میخورد شاید هنوز زنده باشد با اورژانس تماس بگیرم. با اینکه میدانستم مرده ولی بازهم به اورژانس زنگ زدم. مأموران اورژانس هم گفتند که او فوت کرده و پلیس آمد. چرا حقیقت را نگفتی؟ با خودم گفتم مراسم تشییع شوهرم انجام شود بعد خودم را معرفی میکنم. اما قبل از آن از سوی پلیس دستگیر شدم و من که راهی جز بیان حقیقت نمیدیدم به قتل اعتراف کردم. با همسرتان چطور آشنا شدی؟ پسر عمویم بود. البته او قبلاً ازدواج کرده بود و از همسر اولش هم یک دختر داشت. چند سال قبل فهمیدم که همسر اولش را هم کتک میزده و حضانت دخترش را به همسر اولش داده است. بعد از طلاق دیگر از همسر اول و دخترش خبری نداشت. من نمیخواستم با او ازدواج کنم، فکر میکردم برای خواستگاری خواهر بزرگم آمدهاند اما بالاخره مجبور به ازدواج با او شدم.
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):
مرتبط باموضوع : نجات زن چینی در حین خودکشی [ چهارشنبه، 30 مرداد ماه، 1392 ] 920 مشاهده
برگزاری اجلاس غیرمتعهدها یك نعمت بود [ يكشنبه، 12 شهريور ماه، 1391 ] 4217 مشاهده
ملاقات با سعید حجاریان [ دوشنبه، 21 مرداد ماه، 1392 ] 2428 مشاهده
آخرین اخبار از نتایج نهایی بررسی صلاحیت ها [ شنبه، 17 بهمن ماه، 1394 ] 1026 مشاهده
کم لطفی و بی تدبیری های دولت در خوزستان [ شنبه، 16 ارديبهشت ماه، 1396 ] 526 مشاهده
|
امتیاز دهی به مطلب
|