دست روزگار سرنوشتی غیر از عرصه ورزش برای وی رقم زده است و آن عرصه سیاست و نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی بود.
سردار محمداسماعیل کوثری، در شرق تهران و در منطقه سرآسیاب و دولاب به دنیا آمده و در همان منطقه دوران نوجوانی و جوانی را گذرانده و اکنون نیز در همان منطقه ساکن است.
کوثری از دوران کودکی به ورزش مخصوصا فوتبال علاقهمند بود، دبستان و دبیرستان را در رشته دیپلم ریاضی به پایان رساند.
بهگفته سردار، او که عاشق فوتبال بود، فوتبال را در حد جوانان تیم ملی دنبال کرد اما به تیم جوانان دعوت نشد. او به دلیل علاقه بیش از اندازه به ورزش راهی دانشگاه تربیت بدنی شد اما به لحاظ مهیا نبودن شرایط درس را رها کرده و به خدمت سربازی رفت.
سردار این روزهای ما، در آن زمان نیز وارد سپاه شد، اما سپاه فعلی کشور کجا و سپاه قبل از انقلاب کجا؟
در نهایت به خدمت سپاه ترویج استان خراسان درآمد و لب مرز ایران و افغانستان خدمت کرد. اما اشتیاق به فوتبالیست بودن، سرانجام سبب شد که او پایش به توپ باز شود، کوثری از طرف تیم ابومسلم دعوت شد، این اتفاقات در سالی رخ داد که انقلاب در حال شکل گیری بود و بیشتر ذهن جوانان آن زمان در پی مبارزه علیه طاغوت بود، او در گروه صف توحیدی همکاری میکرد تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید. قبل از پیروزی انقلاب در کمیته انقلاب اسلامی و بعد هم در همان محدوده شرق تهران کمیته را راهاندازی کردند.
سردار، دست شما یادآور جنگ است، در خصوص مجروحیتتان توضیح دهید؟
برای دفاع از ارزشهای انقلاب به استانهای مرکزی رفتم و مجروح شدم، یعنی در سال ۵۸ و در مهاباد بود. در اسفندماه سال ۵۷ شاید یک ماه هم از پیروزی انقلاب نگذشته بود که دموکراتها به این شهر حمله کردند و شهر به دست ضدانقلابها افتاد.
در آن زمان به کمک تیپ ۲ لشگر ۶۴ ارتش رفتیم ؛ آنجا را کاملا خلع سلاح کرده بودند، تانکها، توپها، نفربرها و... را برده بودند در آنجا بود که من مجروح شده و به تهران بازگشتم.
اما در سال ۶۱، یکی از تیرهای غیب که به خمپاره های ۶۰ معروف بود زخمی شدم. زخم من عمیقتر از همه دوستانم بود و ما را به اندیمشک و از آنجا به اصفهان و سپس به تهران منتقل کردند.
در عملیات خیبر نیز ۵ تیر خوردم ۴ تا به ناحیه شکم و یکی به پای چپم و دیگر اشهد را هم گفتم و دیگر امیدی هم نداشتم که کسی به دنبالم بیاید اما زمانی که مرا پیدا کردند و در آمبولانس گذاشتند در راه بازگشت یک تیر دیگر به پای راست بنده اثابت کرد.
فکر نمی کنم که پس از بازگشت به تهران، شور انقلاب در شما فروکش کرده باشد؟
در آن زمان که به تهران برگشتم، لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام گرفته شده بود.
در ادامه چه کارهایی انجام دادید؟
در سال ۵۹ برای آزادسازی سنندج به سوی این شهر و به طرف مریوان حرکت کردیم و درمانگاهی را با نام شهید رهنمون راهاندازی کردیم که به مردم سرویسدهی شود؛ حدود ۵ تا ۶ ماه در آنجا بودم و سپس بار دیگر به تهران بازگشتم.
از جنگ تحمیلی بگویید؟
وقتی آمدم تهران رفتم دفتر فرماندهی کل سپاه، حدود ۵ روز بعد جنگ بر ما تحمیل شد. در این مقطع آقامرتضی رضایی فرمانده کل سپاه بودند که با ایشان به جنوب کشور و به شهر اهواز رفتیم. بلافاصله از آنجا به سمت سرپل ذهاب رفته که در آنجا درگیری شدید شده بود و از آنجا به سومار حرکت کردیم و در آنجا بهعنوان جانشین محور سومار مشغول به کار شدم.
تا عید سال ۶۰ در استان کرمانشاه بودم، بعد آمدم سرپل ذهاب و نهایتاً مرکز فرماندهی آنجا را راهاندازی کردیم ؛ پس از عزل بنیصدر بهعنوان مسئول عملیات به سپاه کرج رفتم تا عملیات فتحالمبین را با ۵ گردان ساماندهی کردیم و در عملیات فتحالمبین بار دیگر مجروح شدم اما جراحتم سطحی بود.
شما کی ازدواج کردید؟
ازدواج بنده همزمان با عزل بنی صدر و فرار وی از ایران شد. در بهمن ماه سال ۶۰ با همسرم آشنا شدم، اهل یک محل بودیم و ایشان معلم بودند. بنده خیلی صریح به همسرم گفتم که شاید در طول سال ۲ ماه هم خانه نباشم و در منطقه باشم. با لطف خدا ایشان با بزرگواری و انگیزه الهی که داشت قبول کرد و در نهایت بعد از عملیات فتحالمبین در اوایل سال ۶۱ به تهران آمدم و در فاصله ۲ تا ۳ روز مراسم ازدواج برپا شد.
پس از جنگ چطور گذشت؟
در سال ۶۷ بعد از پذیرش قطعنامه همه را جمع کردم و گفتم تا الان لازم بود که اسلحه دست بگیریم و بجنگیم یک دستمان قرآن بود و یک دست اسلحه در مقابله با دشمن، حالا دیگر باید بروید به دنبال تحصیل و به لطف خدا خیلی از بچهها این کارو کردند و در سطح دانشگاهی مدرکشان را گرفتند که یکی آقای زاکانی بود که رفت دنبال درس و دکترای هستهای گرفت و به اینجا رسید که الحمدالله بحث دولت سازندگی مطرح بود و در حد وسع خودمان کمک کردیم.
یک سوال پیش آمده ، چرا بعضی از افراد سپاهی، درجه نمی گذارند؟
در همین سال های ۷۶، کمکم زمزمه درجه بود آقا محسن رضایی گفته بودند که مقام معظم رهبری فرمودند فرمانده لشگرهایی که شاخص هستند باید درجه دار شوند تا بقیه هم قبول کنند، سوزن زدیم به دستمان و با همان سوزن نازک با خون نوشتیم که ما برای درجه به سپاه نیامده ایم یک تکلیفی بود که انجام شد.
چند روز بعد آقا محسن گفتن که مقام معظم رهبری فرمودند که نه، هم من تاکید دارم و هم امام تاکید داشت که حتما درجه باید باشد که جزو سریهای اول بودیم و رفتیم، برج ۱۱ بود دیگه درجه که داده شد مقام معظم رهبری گفتند که میدانم شما نگرانید چون برای درجه نیامدید؛ از طرف دیگه ایشان یک نکته عجیبی هم گفتند که اگر از این میترسید که یک تکه پارچه بیاد روی دوشتان و خودتان رو گم کنید، پس بروید یک فکری به حال خودتان کنید!
از ماجرای کوی دانشگاه و نامه فرماندهان بگویید؟
مقام معظم رهبری بحث عوام و خواص رو مطرح کردند که خیلی عجیب بود برای ما ؛ زمانی هم که قضایای کوی دانشگاه مطرح شد که ۲۴ فرمانده امضا کردند که ما نمیتونیم بیتفاوت باشیم که آقای خاتمی هم توجه کردند و در سال ۷۸ از لشگر بعد از ۱۴ سال و اندی جدا و شدیم جانشین قرارگاه ثارالله تهران که تقریباً ۳ سالی هم آنجا بودیم اول ۸۲ هم که آمریکا حمله کرد به عراق ما رفتیم ستاد کل نیروهای مسلح بهعنوان مسئول اداره امنیت نیروهای مسلح تا سال ۸۶ که در همان دوران داشتیم دکترا رو دنبال میکردیم که نیمهکاره رها شد.
چه شد که به فکر ورود به مجلس افتادید؟
سال ۸۶ گفتند که اسم شما در لیست بازنشسته هاست، چون ۲ سال قبل انقلاب خدمت کرده بودم ۲۸ سال هم پس از انقلاب، ستاد کل موافق ورود بنده به مجلس نبود زیرا ۹ماه هنوز باقی مانده بود ، ۳ روز مانده بود به نامنویسی، دکتر فیروزآبادی گفتند سوابق شما کجاست؟ گفتم دسته خودم است، گفت آقای رئیسجمهور گفته است باید در لیست باشید، ایشان گردشها رو تنظیم کرده و در عرض ۳ ساعت موافقت از حضرت آقا گرفتن و فرداش هم تسویه کرده و نامنوینجام شد و آمدم برای مجلس هشتم در بین ۳۰ نفر، نفر ۱۲ شدم.
جایگاه مجلس در کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
جایگاه مجلس رو حضرت امام مشخص کرده اند باید بگوییم که مجلس جایی است که حرف اول وآخر را باید بزند ؛ علت آن هم این است که مجلس چون از تعدادی نفراتی که انتخاب میشوند و به صورت مستقیم از طرف مردم با دیدگاههای مختلف، سلایق گوناگون است لذا به خاطر جلوگیری از استبدادی که همیشه در ذهنها وجود دارد از جایگاه برتری برخوردار است، اما این مجلس که در راس امور است باید خود نمایندگان جایگاه و شخصیت به آن بدهند، مجلس اقتدارش به صندلی، بلندگو و سالنش نیست بلکه به نمایندهها و انسانهایی است که در آنجا حضور پیدا میکنند پس به اصطلاح این باید باشد که وقتی امام یا مقام معظم رهبری اعلام میکنند که برای مردم کار کنید، ما هم باید تمام هم و غم خودمان را برای مردم بگذاریم.
مجلس اشتباه می کند؟
بله در مجلس اول و دوم اگر اشتباهی هم صورت میگرفت میشد به پای بی تجربگی گذاشت اما الان بعد ازگذشت هشت دوره مجلس نباید اشتباهی تکرار شود مثل بحث نظارت بر مجلس که خود حضرت آقا گفتند خود نمایندهها ناظر بر عملکردشان باشند در اصل ایشان شخصیت نمایندهها و جایگاه مجلس را بالا بردند.
نظر شما در خصوص قوانینی که دولت باید اجرا کند چیست؟
به هرحال ، دولت باید قوانین را اجرا کند اینکه بخواهد ابلاغ نکند یا بخواهد خودش نظر بدهد این اصلا مورد قبول نیست به هیچ وجه و در هیچ دولتی مورد پذیرش نیست. چه دولت کنونی یا چه دولت آتی، اما از این طرف هم ما باید در داخل مجلس بتوانیم دقیق تصمیم بگیریم؛ این طور نباشد که قانون مصوب مجلس به دولت برود و آنجا اجرا نشود ما در جنگ مگر کم مشکل داشتیم اما گذشت میکردیم نه گذشت منفعتی، اصلا اونجا منفعتی در کار نبود به جز تیر خوردن و ترکش خوردن چیز دیگری نبود.
اما گذشت میکردیم و میگفتیم چون هدف بزرگتری در پیش داریم آن هدف بزرگتر علیه دشمن بود و باید متجاوز را از کشور بیرون میکردیم اینجا هم الان همینه اگر اون هدف بزرگتر رو ببینیم نباید وقتمون رو اینجا هدر بدهیم.
قانونمندی را چگونه ارزیابی می کنید؟
چون میگویم الگوی ما رهبری هست باید در عمل ثابت کنیم که رهبری و خود حضرت امام دقیقتر از همه قانون را اجرا میکند و مسئولان دیگر باید تابع باشند ما یک دیداری خدمت حضرت آقا داشتیم در اوایل امسال که ایشان میگفتند نیمههای شب که من میرفتم کوه به بچهها (راننده و محافظان) میگفتم که اگر چراغ قرمز بود نباید رد شوید و باید توقف کنید که این نمود ظاهری قانونمندی است.
خاطره هایتان را از مجلس بگویید؟
تلخترین خاطره یکشنبهای بود که بحث استیضاح وزیر کار مطرح شد و به تلخی انجامید. شیرینترین هم این بود که قبل از ۹ دی یعنی ۷ دی سال ۸۸ همه در کنار هم حرکت کردند و آن بصیرت خود را نشان دادند.
دوستان مجلسی رانام می برید؟
آقای زارعی چون از قبل هم با هم نزدیک بودیم، آقای دکترزاکانی، آقای کوچکزاده.
انتخابات پیش رو را چگونه ارزیابی می کنید؟
میشود گفت اکنون ۴ طرز تفکر در کشور حاکم است اصولگرایان باید با هم به یک توافقی برسند و از طرف دیگر هم اصلاحطلبان به فعالیت خود ادامه می دهند که خودشان را در بحث انتخابات ریاست جمهوری مطرح کنند که اگر بتوانند به یک نظر واحدی برسند اصولگرایان حتما باید این مساله را توجه کنند، یک طیف دیگر هم هست که دولت و جریان انحراف است که آن هم باز یک بخش دیگراست، اما مردم مثل همیشه آگاه بوده و فریب نمی خورند.
مشارکت مردم را چگونه می بینید؟
قطعا و یقینا مردم نسبت به نظام بسیار مقید و حساس هستند در جاهای مختلف نشان داده اند و فقط در ۲۲ بهمن سال جاری نبوده، در طی این ۳۰ و چند سال مردم همراهی خود با نظام را به طرق مختلف نشان داده اند اما واقعیت این است که ما با مردم صادقانه صحبت کنیم و منیتها را کنار بگذاریم.
لزوم حفظ وحدت در امورات کشور را تا چه اندازه تاثیر گذار می دانید؟
باید همه به رهنمودهای رهبری عمل کنند اگر کسی خودش را منبع بالاتری میداند یک بحث دیگر است. اما بعضیها معتقدند علامه دهر هستند این باعث میشود که بدبینی نسبت به خیلی چیزها از سوی مردم شکل بگیرد اما در مملکت باید حرف آخر را رهبری بزند، در هر کشوری حرف آخر رو رئیس کشور میزند یا جایی که مشورتی تصمیمی گرفته میشود حرف آخر از سوی هیات مشورتی زده میشود اما درنهایت نفر آخر نظر نهایی را میدهد.
اولویتهای دولت آینده باید توجه چه مواردی باشد؟
بحث رفع بیکاری برای جوانان، بحث تولید ملی که خود این ارتباط تنگاتنگی با بیکاری دارد از طرف دیگر بحث کنترل قیمتها همان کیفیت اجناس در تولید که بتواند بازار جهانی پیدا کند.
و اینکه ما در بحث سبک زندگی هم باید نسبت به این مساله کارکنیم چرا که کشورهای مسلمان و اسلامی از ما انتظار دارند و در نهایت در بحث سیاستگذاریها باید بگویم که به بحث بیداری اسلامی باید توجه شود.
و مذاکرات ۱+۵؟
تا اجلاس مسکو آن چنان نتیجه زیادی در برنداشته بیشتر آن ها مسائل را برای ما مطرح میکردند اما در مسکو ما مسائل رو مطرح کرده و آن ها هاسخ گو هستند و این پاسخها درآلماتی در لفظ و عمل ملایمتر از قبل بوده ولی این که بگویم به نتیجه عملی رسیدیم نه بیشتر به آینده موکول شده که در فروردین ماه در آلماتی ادامه پیدا خواهد کرد. در تئوری و لفظ الان بهتر از قبل بوده مذاکرات.
راهحل برون رفت از مشکلات کنونی اقتصاد کشور را چه می دانید؟
هم تدبیر و مدیریت دراقتصاد باید جدی گرفته شود. مخصوصا با تفاهم بین دولت و مجلس و بکارگیری اقتصادی که با جامعه خودمان همسو بوده و بتواند اظهارنظر کند و توجه به بحث اقتصاد مقاومتی و دوم هم بحث نظارت یعنی نظارت به معنای واقعی روی ارزش اجناس و جاهایی که در دست دولت است چه معنیدارد که بی دلیل خودرو قیمتش چند برابر شود اصلا قابل قبول نیست. در پایان از تمامی خوانندگان این مطلب تشکر کرده و امیدوارم سال توأم با شادی برای همه مردم باشد.
گفت وگو از سارا خان محمدی/ خانه ملت
انتهای خبر / پایگاه خبری ایران آنلاین (ایران انا) / کد خبر 3207 - 91