به گزارش حوزه حوادث ایران انا، كنار خیابان ایستاده است، هیچ چیزش توجهت را جلب نمی‌كند، آنقدر نزدیكش می‌شوی تا صدایش را بشنوی كه می‌گوید:« دربست؟» بدون معطلی می‌زنی روی ترمز، در همین چند ثانیه‌ای تا اینكه نزدیک ماشینت شود خدا را شكر می‌كنی برای این لقمه دم غروب و امیدواری كه چرب هم باشد، نزدیک می‌شود، مسیر را می‌گوید، آن را در ذهنت بالا و پایین می‌كنی و قبل از آنكه بگویی نه و خودت را راحت كنی، مبلغ را می‌گوید، می‌گویی به صرفه نیست و.... رقم پیشنهادی خودت را مانند تیری در تاریكی پرتاب می‌كنی، مِن مِن می‌كند و می‌گوید باشد و سوار می‌شود، خسته‌ای اما با این پول، كمی از خستگی روزی پركار از تنت خارج می‌شود. راه می‌افتی ... .

بین راه تلفنش زنگ می‌خورد، سلام و احوالپرسی می‌كند، نمی‌دانی چه گفته‌اند كه اینقدر عصبانی شده است، اما میدانی كه دیگر قرار نیست به مقصدی كه شرط كرده بروی، سرعتت را كم می‌كنی، تلفن را قطع می‌كند و می‌گوید:« بی....ها منو مسخره كردن... !» كم كم برایت می‌گوید كه قرار بوده خانه یكی از اقوامش برود اما حالا باید جای دیگری برود، مسیر جدید را می‌گوید، حاضر است پول بیشتری هم بدهد، می‌گوید میان‌بر‌های مسیر را بلد است و زودتر به مقصد می‌رسید، قبول می‌كنی و به راه می‌افتی....

با تیزی
مسیر تاریک است و كم تردد، مسافرت با گوشی‌اش سرگرم است و گاهی تو را از این راه به آن راه هدایت می‌كند تا به مقصد برسی، 15 دقیقه‌ای می‌شود كه .... ناگهان سردی شیئی برنده را روی گلویت احساس می‌كنی و می‌شنوی كه می‌گوید:« جُم بخوری می‌فرستمت جهنم ... بزن كنار... .» فكر می‌كنی كه چقدر خوش شانسی كه به بردن مالت رضایت می‌دهد و با ماشینت می‌گریزد...!

برای این‌كه بترساندت با تیزی‌ای كه به همراه داشت صورتت را زخمی كرده و حالا كه با ماشینت گریخته زخمت بیشتر می‌سوزد و سوزشش رفته‌رفته بیشتر هم می‌شود، گرمی خون را روی گردنت احساس می‌كنی .... به ازای هر قدمی كه میان زوزه باد و نوای سگ‌ها بر می‌داری خودت را لعنت می‌كنی كه چرا گولش را خوردی و مسیرت را تغییر دادی؟!

زورگیری از راننده‌ها!
باید خودت را به شهر برسانی و شرح سختی‌هایت را برای كسی بگویی، در مسیر تا دیدن اولین چراغ‌ها برای هر سواره‌ای كه دست تكان می‌دهی ، پا روی گاز می‌گذارد و می‌گریزد! دلت برای خودت و سادگی‌ات می‌سوزد كه چه راحت مسافر سوار كردی! بعد از ساعت‌ها پیاده‌روی دم‌دم‌‌های صبح چراغ‌هایی را از دور می‌بینی، می‌رسی به شهر، از دیدن آدم‌ها ذوق زده‌ شده‌ای، شنیدن ماجرایی كه بر تو گذشته برای پلیس تكراری است! آدرس را می‌دهی، ماجرا را می‌گویی، تصویر آن زن را با مشخصاتی كه می‌دهی بازسازی می‌كنند و .... .

زنگ می‌زنی منزل تا بیایند دنبالت، اهل منزل از شنیدن صدایت و این‌كه زنده مانده‌ای شاد می‌شوند! نشسته‌ای كه دو جوان را می‌آورند، آنها كمی از دزدی كه مال تو را برده خشن‌تر هستند، آن‌ها با موتور البته در مكان‌‌هایی خلوت، جلوی ماشین‌ها را سد می‌كردند و با زور چاقو پول و هر چیز با ارزشی را كه سرنشینان آن ماشین‌ها داشتند می‌گرفتند.

ساده‌انگارهای جرم‌زا
می‌نشینی تا خانواده‌ات بیایند، هوای پاسگاه روی سینه‌ات سنگینی می كند، به حیاط كه می‌روی كنار كسی می‌نشینی كه ماجرایش مانند توست .... می‌گوید:« خانمی كنار خیابان ایستاده بود، سوارش كردم، در مسیر 2 جوان دیگر هم مسیر ما بودند، نمی‌خواستم آنها را سوار كنم اما خانم گفت ایرادی ندارد، سوارشان كردم، كمی جلوتر با چاقو تهدیم كردند و پول و طلایی كه توی ماشین داشتم را بردند و كتک مفصلی هم به من زدند...»

بعد از مدت كوتاهی با سرنخ هایی كه پسر جوان در اختیار ماموران قرار داد هر 3 متهم در مخفیگاه ‌های خود دستگیر و تحویل مقامات قاضایی شدند. این هم پایان خوب برای کم کردن تلخی یک ماجرای واقعی!

پلیس می‌گوید
برای همین است كه پلیس از رانندگان و مسافرکش‌‌های شخصی و آژانس‌‌‌های مسافربری می‌خواهد كه نسبت به افرادی که کرایه نامتعارف پیشنهاد می‌كنند دقت بیشتری داشته باشد و فریب سارقان و مجرمانی را که پیشنهاد کرایه‌‌های بالا و نامتعارف یا درخواست خودرو دربستی به نقاط دوردست و خارج شهر را دارند نخورند و از ارائه خدمت به این افراد خودداری كنند. اما همیشه داستان به این راحتی تمام نمی شود!

پلیس برای راننده‌‌های آژانس‌ هم توصیه دارد: اگر مسافران ناشناس داخل مؤسسه مقصدی را اعلام كردند و سپس در بین مسیر مقصد خود را تغییر دادند ، ضمن هماهنگی با مسئولان آژانس تمامی جوانب احتیاط را رعایت كنید و به یاد داشته باشند كه افراد ناشناس و مظنون به خصوص در هنگام شب را به مسیر‌های دور نبرند. در نهایت بهتر است اگر با سلاح سرد تهدید به زورگیری می‌شدید، بدون مقاومت تسلیم و با مقاومت كردن، جان خود را به خطر نیندازید!/برنا

گروه اجتماعی/ حوزه حوادث

انتهای خبر / پایگاه خبری ایران آنلاین (ایران انا) / کد خبر 3372 - 92