کد خبر:
3642
ارسال شده در مورخه :
شنبه، 7 دي ماه، 1392 -
03:30
ایران اُنا: شاید طبیعی بود که پس از روی کار آمدن دولت نهم فردی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شود که به نوعی نقطهی مقابل تفکرات دورهی اصلاحات باشد، در نتیجه محمدحسین صفار هرندی یعنی کسی که پیش از آن از سپاه پاسداران در روزنامهی کیهان مأمور بود، در رأس مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفت.
|
با گذشت حدود چهار ماه از تغییر دولت و تفکر حاکم بر مدیریت فرهنگی هنوز درِ برخی از زیرمجموعهها یا وابستگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر همان پاشنهی قدیم میچرخد؟! بهنظر میرسد نهاد کتابخانههای عمومی کشور، یکی از همین مجموعههاست که ریاست هیأت امنای آن را وزیر ارشاد بر عهده دارد.
با روی کار آمدن دولتهای نهم و دهم به ریاست محمود احمدینژاد در بخشهای مختلف کشور نوبت مدیریت و سکانداری به افرادی رسید که به واسطهی شعارهای بیشتر تند و تیزشان، بیش از پیش شناخته شدند، اما به نظر میرسید برخی از بخشهای مدیریتی به واسطهی میزان تأثیرگزاریشان بر فکر و اندیشهی مردم، از اهمیتی ویژهتر برخوردار بود که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به واسطهی حضور چندسالهی چهرههای اصلاحطلب و چالشهای ایجادشده در طول مدیریت آنها در این حوزه، از جملهی این بخشها بود.
بنابراین شاید طبیعی بود که پس از روی کار آمدن دولت نهم فردی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شود که به نوعی نقطهی مقابل تفکرات دورهی اصلاحات باشد، در نتیجه محمدحسین صفار هرندی یعنی کسی که پیش از آن از سپاه پاسداران در روزنامهی کیهان مأمور بود، در رأس مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفت.
با آمدن او به وزارت ارشاد بسیاری از کتابها نتوانستند مجوز انتشار بگیرند، خود او نیز در درخواستی از نویسندگان خواست خود بخشی از صفحات کتابهایشان را پیش از ارائه برای ممیزی، بیشتر سانسور کنند تا کتابشان امکان انتشار پیدا کند. پس از مدیریت چهارسالهی صفار هرندی، سیدمحمد حسینی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رأی اعتماد گرفت. در زمان او نیز ممیزی و سختگیری آثار فرهنگی و هنری ادامه یافت، تا جاییکه بسیاری از اهالی هنر و قلم دوران وزارت او را دورانی ناخوشایند برای فرهنگ و هنر مملکت توصیف کردند که افشاگری علی جنتی - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی فعلی - مبنی بر وجود لیست سیاه نویسندگان و ناشران در دولت قبل شاید تکمیلکنندهی این توصیف بود.
به هر روی آنچه در طول هشت سال سکانداری مدیریت اجرایی گذشته حائز اهمیت ویژه است، روی کار آمدن طیفی از مدیران با سلایقی نزدیک به رأس هرم مدیریت اجرایی کشور بود. نمود این مسأله بیش از هر چیز در عزل و نصبهای مدیران مشهود بود و همین مسأله بود که در همهی ادارات و معاونتهای وزارتخانهها و نهادهای مهم افرادی به مسؤولیت گرفته میشدند که بیش از هر چیز همسو و همرأی و نظر با تفکر حاکم بر مدیریت حاکم باشند. از اینروی در حوزهی فرهنگ نیز ابتدا محمدحسین صفار هرندی و سپس سیدمحمد حسینی مدیران و معاونان خود را از همین طیف همفکر انتخاب کردند و آنچه در این هشت سال در حوزهی فرهنگ و هنر کشور پیش آمد، حاصل برنامهها و طرحهای همین مدیران بود.
با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و عوض شدن نوع نگرش به حوزهی فرهنگ و ابعاد مختلف آن با این شعار که فرهنگ باید به دست خود اهالی فرهنگ اداره شود، بوی تغییر و پایان دوران حاکمیت تفکر افراطی بسطیافته در طول هشت سال به مشام رسید و باعث شد که اهالی فرهنگ به وقایع خوشبینانهتر نگاه کنند و بر این گمان بمانند که دوران تصدی برنامهریزان و طراحان برنامههای گذشته پایان یافته است و بنابراین در ادامه همانگونه عمل خواهد شد که رییسجمهور و سپس وزیر فرهنگ بر آن تأکید کردهاند. در برخی از موارد این اتفاق رخ داد، با این حال چیزی که هنوز برای برخی جای سؤال باقی گذاشته، تغییر نکردن برخی روالهاست که در دورهی گذشته ایجاد شدند و به گواهی بسیاری از کارشناسان و اهالی فن، کاملا یکجانبهنگر و مغایر با شعار اعتدال بودند که در انتخابات اخیر، از سوی اکثریت مردم رأی آورد. یکی از نمونههای این روندها، برخورد و سیاستی بود که در دورهی هشتسالهی گذشته در قبال مجلههای فرهنگی کشور شکل گرفت؛ سیاستی محدودنگر که بهرغم حمایتهای همهجانبه از آثار مربوط به طیفهای فکری خاص، بسیاری از نشریههای فرهنگی و ادبی را به تعطیلی رسمی یا عملی کشاند. مهمترین جایگاه مجری این سیاست، نهاد کتابخانههای عمومی سراسر کشور بود.
علاوه بر مسألهی قطع حمایت از نشریههای فرهنگی و ادبی، ارائهی آمار میزان سرانهی مطالعهی 70 دقیقهیی ایرانیان توسط این نهاد صورت گرفت که با واکنشهای تندی از سوی نویسندگان مواجه شد، اما ظاهرا این نوع ارائهی آمار و ارقام رسم زمانه بود و تابع همان مدیریت کلان جامعه. با این حال از جمله نویسندگانی که به قول خودش با یک حساب «سرانگشتی» آمار ارائهشده دربارهی سرانهی مطالعه را غیرواقعی خواند، رضا امیرخانی بود که این روزها وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفهی خود دانسته برای درگذشت پدر او، بهواسطهی تربیت چنین فرزندی، پیام تسلیت رسمی صادر کند. مصطفی رحماندوست نیز این آمار را غیرواقعی و... خواند. به هر حال، در دورهای که 48 نشریه و روزنامه توقیف و لغو مجوز شدند، در حوزهی کتاب هم چکیدهی مدیریتها، برنامهها و طرحهای معاونت فرهنگی و نهاد کتابخانههای عمومی، رسیدن شمارگان کتابها به 500 نسخه و کمتر از آن شد. همچنین بسیاری از نشریات عموما فرهنگی - ادبی تعطیل شدند که حمایت نهاد کتابخانههای عمومی از آنها، نهتنها یک پشتوانهی مالی، بلکه یک تقویت روحیه بود از جهت اینکه حاصل کارشان از طریق کتابخانههای سراسر کشور به مخاطبان متنوعی در اقصا نقاط این سرزمین برسد.
با این حال امروز نیز اگرچه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با رویکردی مثبتتر به قضایا نگاه میکند، اما به نظر میرسد هنوز نتوانسته به زعم برخی، در همهی حوزههای فرهنگی، سیاست گازانبری و پادگانی ایجادشده را اصلاح کند. این عبارت «پادگان»، در مناظرهای که حدود یک سال پیش در شبکهی 4 سیما دربارهی عملکرد نهاد کتابخانههای عمومی کشور برگزار شد، توسط ابراهیم افشار زنجانی بهعنوان منتقد بیان شد که در آن زمان، ساختار این نهاد فرهنگی را یک ساختار نظامی و پادگانی توصیف کرد!
امانت داري و اخلاق مداري
استفاده از اين خبر فقط با ذکر منبع مجاز است.
|