ایران اُنا: آن كسانى كه آن روز درسهاى من مىآمدند، بعدها همهشان جزو كسانى بودند كه در... |
مشکل نقدینگی پگاه برای خرید تجهیزات جدید
راه اندازی وزنه برداری شهرستان شوش
چغندرقند کشاورزان شوشی مشتری ندارد
نماینده شوش: هدف اصلی تروریستها صحن مجلس بود
اسامی هیئت مدیره جدید منطقه ویژه اقتصای شوش
هشدار مسئول حراست شبکه بهداشت شوش
جزئیات جدید از قتل هولناک پدر و پسر در شوش
بازدید میرشکاک از پروژه های بیمارستان شوش
تکمیل ساخت دو پروژه مهم بیمارستان شوش
جزئیات کشف محموله برنج قاچاق در شهر الوان
چاپ کتاب آموزش و پرورش شوش در گذر تاریخ
نگاهی به جاذبههای گردشگری شهرستان شوش
اداره آموزش و پرورش شوش در احتضار
دستگیری رمال و فالگیر کلاهبردار در شوش
ویژه نامه سالروز شهادت فرمانده شهید صفر احمدی
انتصاب سرپرست اداره صنعت، معدن و تجارت شوش
شهرستان شوش در مسیر توسعه ی سیاسی
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 2
معارفه سرپرست جدید اداره آموزش و پرورش شوش
دستگیری عوامل ناامنی در منطقه ابراهیم آباد
تغییر در راس آموزش و پرورش شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 1
اعلام اسامی پرستاران نمونه شهرستان شوش
وضعیت تعاونی ها در شهرستان شوش
گفت و گو با عبدالحسین چعب رزمنده دوران جنگ
دکتر میرشکاک: برای جوانان شوش افسوس می خورم
اشراف کامل دستگاه قضایی به فضای مجازی شوش
ایجاد 226 فرصت شغلی در شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد شورا و شهرداری شوش
اعتراضات پنهانی علیه شاه در کاغذ پارس
ماجرای دبیر ریاضی در شوش که ضد شاه بود
توضیحاتی درباره حضور دکتر میرشکاک در یک جلسه
وجود 20 دور برگردان خطرساز در جاده شوش - اهواز
بیکاری در شوش؛ چالشی بزرگ و فاجعه انگیز
تقدیر ویژه استاندار خوزستان از فرماندار شوش
آغار بازرسی سرزده از ادارات شهرستان شوش
کد خبر: 4218
ارسال شده در مورخه : چهارشنبه، 23 بهمن ماه، 1392 -
03:30
به مجرد ورود به مشهد كه سال چهلوسه بود، جوانها و روشنفكرها و يك عده از افرادى كه خب دورادور با ما يك آشنائیهايى داشتند و اينها، شنيدند من آمدم مشهد و بناست بمانم، آمدند دور و ور ما و از من خواستند كه من برايشان جلسات درس و اين چيزها درست كنم. ما هم شروع كرديم. از سال چهلوسه چندين اقدام من كردم. يك اقدام، شروع يك درس قرآن بود، كه درس تفسير بود، براى يك عدهاى از مردم كه جوانها و دانشجوها و محصلين و اينها مىآمدند، بعد درسهايى در حوزه شروع كردم؛ درسهاى فقه و اصول براى طلاب، كه اگر چه كه درس فقه و اصول بود، واقعاً هم فقه و اصول بود، اما در لابلاى مباحث فقهى و اصولى، مباحث سياسى اينها را مطرح مىكرديم و شاگردهاى من، آن كسانى كه آن روز آن درسهاى من مىآمدند، بعدها همهشان جزو كسانى بودند كه در ميدانهاى سياست و مبارزه و كارهاى انقلابى جزو افراد برجسته و نامآور بودند، الان هم هستند. الان هم در مشهد شاگردهاى آن روزِ ما خوشبختانه هر كدامى مسؤوليت مهم ارزندهاى را از كارهاى انقلابى و پرزحمت بر دوش دارند. بعد، يك درس تفسير شروع كردم، كه در حوزهى علميهى مشهد هيچ درس تفسيرى تا آن وقت نبود و لااقل به طور عمومى نبود.
سال پنجاهويك ساواك اين درس را تعطيل كرد كه من بعد تبديلش كردم به درسى از عقايد، يعنى كلام جديد شروع كرده بودم. بعد باز پيرو اين ديدم كه جوانهاى دانشجو كمتر مىتوانند به اين درس طلبهها كه در حوزهى علميه و در مركز حوزه، مدرسهى ميرزاجعفر، ميرزاجعفرِ آن روز، تشكيل مىشد كه مركز و قلب حوزهى علميه بود، كمتر مىتوانند آنجا بيايند، من يك درسى مخصوص دانشجوها شروع كردم، درس تفسير قرآن كه بسيار پرشور و جالب بود و بيشترِ آن كسانى كه در آن درسها شركت مىكردند،بلكه همهشان شايد، آن عدهى چند صد نفرى كه شركت مىكردند، بعدها همه جزو اين گروههاى مبارز و انقلابى بودند، البته بعضى راه درست را تا امروز هم ادامه دادند، بعضى هم در اين ريخت و پاشهاى انحرافى كه ما در اين مدت داشتيم، بدبختانه دچار انحراف شدند و از راههاى ديگر رفتند، بههرحال آنجا يك پايهى متينى بود براى ارائهى تفكر اسلامى و آشنايى جوانها با قرآن. ساواك هم مرتباً مزاحم بود ديگر، يعنى مسألهى يك بار و دوبار و ده بار نبود، مرتب اذيت مىكردند، مزاحمت مىكردند، درس را تعطيل مىكردند، من را مىخواستند، شاگردها را مىخواستند، اندك چيزى را بهانه مىگرفتند. بالأخره هم بعد از مدتى آن درس را تعطيل كردند، اين درس تفسير جوانها را هم مثل آن درس ديگر تعطيل كردند و بنده ممنوعالتفسير شدم در مشهد، يعنى سخنرانى اگر مىكردم يك جايى اشكال نداشت اما تفسير قرآن حق نداشتم بگويم.
من بعد از اينكه اين درسها تعطيل شد، نماز جماعت مىرفتم در يكى از مساجد مشهد به نام مسجد كرامت و همچنين مسجد ديگرى به نام مسجد امام حسن، امام جماعت بودم در دو مسجد. آنجا بعد از نماز، هر شب بدون هيچ تعطيلى و وقفهاى ما معارف اسلامى را از روى متون اسلامى بيان مىكرديم، چه حديث و چه نهجالبلاغه به خصوص و چه قرآن و اين شيوهى تختهنويسى را يعنى بردن تخته سياه توى مسجد و نوشتن روى تخته و ارائهى به مردم از طريق سمعى و بصرى اين را ما در مشهد باب كرديم كه خيلى هم علاقهمند پيدا كرد، جمعيتهاى زيادى جمع مىشدند آن زمانهاى دوران اختناق كه خب جمعيتها مثل امروز، امروز جمعيتها صحبت يك ميليون و پانصد هزار و اينهاست، آن وقتها هزار نفر، دو هزار نفر، سههزار نفر، پنجهزار نفر جمعيت جمع مىشد، اما آن جلسات ما گاهى چند ده هزار نفر جمعيت جمع مىشدند، توى خيابانها پر مىشد دور و ور و جلسات خيلى موفق و خوبى بود، بالأخره آنها را هم تعطيل كردند، يعنى ساواك باز بنده را خواستند و گفتند كه اين مسجد كرامت بايد تعطيل بشود، آن هم تعطيل شد
منبع: مشرق
خامنه ای ممنوع التصویر خاطرات انقلاب ایران اُنا
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):
مرتبط باموضوع : انتخابات ایران: یک غافلگیری دیگر؟ [ شنبه، 18 خرداد ماه، 1392 ] 897 مشاهده
فرجام برجام و گامهاى چند وجهى [ پنجشنبه، 25 تير ماه، 1394 ] 1155 مشاهده
پیشنهاد ابقاء برخی استانداران سابق [ يكشنبه، 24 شهريور ماه، 1392 ] 759 مشاهده
شرایط خواندن نماز باران فراهم نیست [ سه شنبه، 5 دي ماه، 1396 ] 471 مشاهده
توهین رکیک یک مداح به آیت الله هاشمی [ سه شنبه، 23 مهر ماه، 1392 ] 781 مشاهده
|
امتیاز دهی به مطلب
|