ایران اُنا: سرباز شهید پرویز عباسعلی در تاریخ پانزدهم فروردین سال 40 در روستای هیر از توابع رودبار الموت قزوین به دنیا آمد و 30 اردیبهشت سال 60 در منطقه شوش در ارتفاعات اللهاکبرِ بر اثر اصابت ترکش مواد منفجره به شهادت رسید. |
مشکل نقدینگی پگاه برای خرید تجهیزات جدید
راه اندازی وزنه برداری شهرستان شوش
چغندرقند کشاورزان شوشی مشتری ندارد
نماینده شوش: هدف اصلی تروریستها صحن مجلس بود
اسامی هیئت مدیره جدید منطقه ویژه اقتصای شوش
هشدار مسئول حراست شبکه بهداشت شوش
جزئیات جدید از قتل هولناک پدر و پسر در شوش
بازدید میرشکاک از پروژه های بیمارستان شوش
تکمیل ساخت دو پروژه مهم بیمارستان شوش
جزئیات کشف محموله برنج قاچاق در شهر الوان
چاپ کتاب آموزش و پرورش شوش در گذر تاریخ
نگاهی به جاذبههای گردشگری شهرستان شوش
اداره آموزش و پرورش شوش در احتضار
دستگیری رمال و فالگیر کلاهبردار در شوش
ویژه نامه سالروز شهادت فرمانده شهید صفر احمدی
انتصاب سرپرست اداره صنعت، معدن و تجارت شوش
شهرستان شوش در مسیر توسعه ی سیاسی
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 2
معارفه سرپرست جدید اداره آموزش و پرورش شوش
دستگیری عوامل ناامنی در منطقه ابراهیم آباد
تغییر در راس آموزش و پرورش شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 1
اعلام اسامی پرستاران نمونه شهرستان شوش
وضعیت تعاونی ها در شهرستان شوش
گفت و گو با عبدالحسین چعب رزمنده دوران جنگ
دکتر میرشکاک: برای جوانان شوش افسوس می خورم
اشراف کامل دستگاه قضایی به فضای مجازی شوش
ایجاد 226 فرصت شغلی در شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد شورا و شهرداری شوش
اعتراضات پنهانی علیه شاه در کاغذ پارس
ماجرای دبیر ریاضی در شوش که ضد شاه بود
توضیحاتی درباره حضور دکتر میرشکاک در یک جلسه
وجود 20 دور برگردان خطرساز در جاده شوش - اهواز
بیکاری در شوش؛ چالشی بزرگ و فاجعه انگیز
تقدیر ویژه استاندار خوزستان از فرماندار شوش
آغار بازرسی سرزده از ادارات شهرستان شوش
کد خبر: 4276
ارسال شده در مورخه : شنبه، 26 بهمن ماه، 1392 -
03:30
![]()
![]() گوهر نساء داربر به بیان خاطرات فرزند شهیدش پرویز عباسعلی پرداخت و گفت: چند وقتی بود که نامزد کرده بود و پنج روزی برای مرخصی میآمد. تو دلم گفتم این بار ماندنی است اما هنوز روز سوم مرخصیاش تمام نشده بود که گفت: من نمیتوانم اینجا بمونم و میخواهم برگردم منطقه. بدون اینکه علت این تصمیماش را بگوید بلافاصله راه افتاد و از همه حلالیت طلبید. دلشوره عجیبی داشتم، خیلی زود قرآن را به دست گرفتم تا از زیرش ردش کنم. او که رفت، داشتم گیج میزدم و دنبال بهانهای که یک بار دیگر ببینمش. با ناراحتی وارد اتاق شدم، چشمم به بلیت رفتنش افتاد که روی طاقچه جا گذاشته بود. بلیت را برداشتم و دنبالش دویدم ولی هرچه گشتم پیدایش نکردم. آخرش هم متوجه نشدم که چه جوری رفته بود. بعد از مدتی، یک شب تا صبح نتوانستم بخوابم، فانوس را روشن کرده و تا صبح کوچه را بالا و پایین میرفتم، خیلی نگران پرویز بودم، نگرانیای که ظاهرا هیچ دلیلی هم برایش نداشتم. نزدیک صبح بود، درختها تکان میخورد و بر روی همه آنها شبنم زده بود. توی دلم گفتم: یا ابوالفضل (ع) چرا درختها این طوری میکنند، نکند پرویز من شهید شده باشد؟! البته هیچ رابطهای بین این دو موضوع وجود نداشت اما دل کار خودش را کرده بود. چند ساعتی نگذشته بود که خواهرزادهام آمد و گفت: خاله، توی روستا یک شهید آوردهاند. سراسیمه پرسیدم: شهید کیه؟ ولی قبل از اینکه از او جوابی بگیرم، انگار خودش صدایم کرد. به دنبال خواهرزادهام دویدم تا رسیدم به تابوت چوبی که دیدم پرویزم چقدر آرام توی آن خوابیده است. سرباز شهید پرویز عباسعلی در تاریخ پانزدهم فروردین سال 40 در روستای هیر از توابع رودبار الموت قزوین به دنیا آمد و 30 اردیبهشت سال 60 در منطقه شوش در ارتفاعات اللهاکبرِ بر اثر اصابت ترکش مواد منفجره به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. پدر شهید پرویز عباسعلی، آقابزرگ نام داشت و کارگر کارخانه بود، این شهید بزرگوار تا پایان دوره ابتدایی تحصیل کرد و به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت.
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):
مرتبط باموضوع : هیئت های مذهبی نخبگان مذهبی هر شهر هستند [ سه شنبه، 6 مهر ماه، 1395 ] 572 مشاهده
خاطرات شهر شوش - قسمت هشتم - رودخانه شاوور [ چهارشنبه، 8 شهريور ماه، 1396 ] 874 مشاهده
خاطرات انقلاب در شوش - 5 - منفورین انقلاب [ سه شنبه، 20 بهمن ماه، 1394 ] 1145 مشاهده
صدای مخاطبین [ شنبه، 11 آذر ماه، 1396 ] 482 مشاهده
پلمپ دو سوپرمارکت و یک نانوایی در شوش [ دوشنبه، 22 شهريور ماه، 1395 ] 718 مشاهده
|
امتیاز دهی به مطلب
|