وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
در دوران جاهليت دو قبيله بزرگ در مدينه به نام "اوس" و "خزرج" وجود داشتند كه بيش از يكصد سال! جنگ و خونريزى و اختلاف در ميان آن دو جريان داشت، و هر چند وقت ناگهان به جان يكديگر مىافتادند و خسارات جانى و مالى فراوانى به يكديگر وارد مىكردند.
همگان دست در ریسمان خدا زنید و پراکنده مشوید و از نعمتی که خدا بر، شما ارزانی داشته است یاد کنید : آن هنگام که دشمن یکدیگر بودید و او دلهایتان را به هم مهربان ساخت و به لطف او برادر شدید و بر لبه پرتگاهی از آتش بودید ، خدا شما را از آن برهانید خدا آیات خود را برای شما اینچنین بیان می کند ، شاید هدایت یابید
با پخش سریال سرزمین کهن ساخته کمال تبریزی و اکنش هایی نسبت به این سریال انجام شده است در این میان لرستانی ها و بختیاری بنا بر آن چه نامش را بی احترامی این سریال به این قوم بزرگ وآریایی ایرانی می نامند واکنش های شدید تری داشته اند ، دامنه این اعتراض ها به شهرهاي شمالي استان خوزستان هم رسيده است .
ضمن حق دادن به اقوام لر و بختياري به خاطر ديالوگ هايي كه در اين سريال به كار گرفته شده ؛ اما بهتراست سريال را تا پايان ديد و چنانچه از رشادت ها و دلاورمردي هاي ايل بختياري جمله اي به كار گرفته نشد و يا در واقع احساس شد كه عمداً يا سهواً قصد توهين و يا كوچك نمودن ايل بختياري و سران نامداري هم چون عليمردان خان در كار است ، آنگاه رئيس رسانه ي ملي كه اجازه ي به روي آنتن رفتن اين سريال را داده است در حضور مردم غيور ايل بختياري پاسخگو باشد .
واكنش هاي محسن رضايي دبير تشخيص مصلحت نظام و ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺟﻠﯿﻠﯽ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺴﺠﺪﺳﻠﯿﻤﺎﻥ، ﻵﻟﯽ،ﺍﻧﺪﯾﮑﺎ ﻭ ﻫﻔﺘﮑﻞ و اعتراض هاي مردم دلاور ايل بختياري و لر باعث شد كه امروز شنبه 26 بهمن 1392 ساعت 18 از طريق سيماي مركز خوزستان نامه ي ضرغامي مدير رسانه ي ملي خطاب به دست اندركاران سريال سرزمين كهن اندكي از خشم ايل بختياري را بكاهد كه در اين نامه از تهيه كننده و كارگردان سريال خواسته شده تا در اولين فرصت با توليد تيزري مبني بر رشادت ها و مبارزان دلاور مرد بختياري يعني رهي خان بختياري كه از سال 1320 تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي مربوط مي شود را توليد نموده تا نه فقط ايل بختياري بلكه آحاد مردم ايران زمين از جانفشاني هاي ايل بختياري و سران نامدارش در مقابل طاغوتيان آشنا شوند .
شوش نيوز با استعانت از آيه ي شريفه ي :وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ اين گزارش را آغاز نمود تا زمينه اي براي اتحاد و همدلي بين تمام اقوام ايراني باشد و رسالت خطير و مهم رسانه و مطبوعات هم همين است « برقراري صلح و صفا و آرامش بين اقوام و اديان » در ادامه ابتدا به زندگي عليمردان خان بختياري پرداخته ايم و در ادامه شما مخاطبين را با تاريخ ايل بختياري ـ ايل سگوند(لر) و ايل بيرانوند آشنا مي كنيم و در مقابل ساير اقشاري كه در استان زرخير خوزستان كه دين خود را به اسلام و انقلاب ادا كرده اند سر تعظيم فرود آورده و از اين كه به ساير اقشار اشاره نشده عذرخواهي مي كنم ، و در واقع هدف از انعكاس اين گزارش برقراري همدلي و صلح و صفا بين بختياري ـ لر ـ عرب ـ بلوچ ـ لك ـ كرد ـ ترك ـ فارس ـ گيلكي ـ مازني ـ ساروي و در مجموع اقشار مختلف ايران به وجود آيد .
علیمردان خان بختیاری
علیمردان خان از مادری چون بی بی مریم ، معروف به سردار مریم بختیاری زاده شد. بی بی مریم دختر حسینقلی خان ایلخانی بختیاری و مادرش بی بی فاطمه دختر علیرضا خان کیانرسی بود . بی بی مریم در جنگ اول جهانی که بخشهایی از ایران اشغال و زیر نفوذ نیروهای استعمارگر روسی و انگلیسی قرار گرفته بود به طرفداری از نیروهای آلمان و عثمانی و علیه نیروهای اشغالگر روس و انگلیس قیام کرد .
به نقل از پروفسور گارثویت:« این پیرزن برجسته روحی سرکش و فکری مستقل داشت و در تعیین سیاست بختیاری به ویژه در جنگ جهانی اول نقش مهمی ایفا کرد.»
پدر علیمردان خان ، علیقلی خان چهارلنگ بود که در جوانی در اثر توطئه ای فامیلی وفات یافت و کودکی خود را نزد دایی های خود علیقلی خان سردار اسعد و خسروخان سردار ظفر گذراند و به مکتب رفت تا اینکه در سال ۱۳۰۲ بعد از مجزا شدن طوایف چهارلنگ از هفت لنگ به همراه برادر خود محمد علی خان به عنوان روسای این طایفه تعیین گردیدند . در سال ۱۳۰۰ با تشکیل حزب "ستاره بختیاری" علاقه و گرایش شدیدی به این حزب پیدا کرد ...
علیمردان خان در سال ۱۳۰۷ جمعیتی به نام "هیئت اجتماعیه بختیاری" مرکب از ۱۲ نفر از سران و کلانتران بختیاری تشکیل داد . سپس در تنگ گزی و شوراب اجتماع کردند و راه جنوب به شمال بختیاری را با انفجار پل شالو بستند و آماده حمله به فریدن شدند که دولت با شتاب سردار فاتح و محمدتقی خان امیر جنگ را برای مذاکره نزد آنها فرستاد. در همین زمان طوایف زراسوند، بابااحمدی (بامدی)، احمد خسروی، دینارانی و بابادی به نهضت پیوستند و محمدرضا خان سردار فاتح و سردار اقبال هم عملا از نهضت پشتیبانی کردند. ولی مذاکرات خوانین بختیاری با علیمردان خان بی نتیجه ماند . در سال ۱۳۰۸ دهکرد و اکثر مناطق بختیاری به دست نیروهای هیئت اجتماعیه تصرف و یا به آنان پیوستند .
دولت رضا شاه هراسان از این قیام تمام نیروهای خود در سراسر کشور را برای سرکوب به فرماندهی تیمسار شاه بختی بسیج و روانه منطقه کرد. در زمانی که هیئت اعزامی برای صلح با علیمردان خان و دیگر سران نهضت در روستای زرد و یا در حومه قهوه رخ ( قه فرخ ) مشغول مذاکره بودند از همه طرف بختیاری مورد تهاجم ارتش قرار گرفت. از جنوب، لشگر اهواز به فرماندهی سرهنگ محتشمی، از غرب لشگر خرم آباد به فرماندهی سرتیپ تاج بخش، از شمال سرهنگ بهادر بختیاری و تیمسار شاه بختی حمله را کامل کردند.
منطقه سفید دشت که مدت ۲۰ روز یک تیپ ارتش در محاصره بختیاری ها بود، با جنگی خونین به تصرف دولت درآمد و نیروهای بختیاری عقب نشینی کردند. علیمردان خان و یارانش بعد از یک سال درگیری و جنگ پارتیزانی با وساطت بعضی از خوانین تسلیم و به تهران انتقال یافت ولی با آمدنش به تهران توطئه برای مرگ او هم شروع شد . بعد از مدتی به همرام سردار فاتح و سردار اقبال و چند نفر دیگر دستگیر و به زندان قصر منتقل گردید و حماسه دوم حماسه ساز بختیاری آغاز گشت . حماسه اول او نبرد بر علیه دیکتاتوری و استعمار بود و حماسه دوم که عظیم تر از حماسه اول اوست مقاومت دلیرانه و بی باکانه او و مرگ شجاعانه و مظلومانه اش می باشد. مرگی که عین زندگی بود آن هم یک زندگی حماسی و قهرمانانه . علیمردان خان با مقاومت مردانه خود باعث تحسین معروفترین رجال سیاسی و زندانی گردید و در سپیده دم یکی از روزهای اسفندماه ۱۳۱۳ این راد مرد بختیاری را جلوی جوخه اعدام بردند.
نویسنده نامدار ، بزرگ علوی این طور می نویسد: «علیمردان خان جامه ای زیبا بر تن کرده و سر و روی خود را آراسته و با گامهای بلند واستوار و قامتی رسا حلاج وار بدون اینکه ذره ای از ترس به دل راه دهد به قتلگاه نزدیک می شد. او رفت تا شهادت مظلومانه دیگری را بر صفحه جنایات رژیم دیکتاتوری رقم زند.
هنگامی که از برابر جوخه اعدام می گذشت با جبینی باز و لبانی پر از خنده با آنها احوالپرسی کرد، وقتی یکی از دژخیمان می خواست چشم هایش را ببندد به آرامی دستمال را از دستش گرفت و گفت: پسرم!! بگذار تا این صحنه جالب و تماشایی را که قطعا مافوقان شما را خوشحال می کند من هم در آخرین لحظات حیاتم به چشم ببینم چرا که تا کنون من شیری را دست و پا بسته در مقابل مشتی شغال ندیده بودم.»
سید جعفر پیشه وری از قول یکی از زندانبانان که شاهد اعدام آن شیر بیشه بختیاری بود می نویسد : « در آخرین لحظات که می خواستند اورا به جوخه دار ببندند ، با صدای رسایش فریاد برآورد زنده باد ایران و آزادی که با صفیر چند گلوله خاموش شد.
لحظاتی بعد جسد بی جان مردی که دلی چون شیر و عزمی پولادین داشت، ودر میدانهای جنگ هیچ رزمنده ای پشت او را ندیده بود دَمَر به پای چوبه دار بر زمین در غلطید. »
علیمردان خان با مرگ خود مردی، دلیر، آزادگی، وطن دوستی و نفرت از دیکتاتوری و استبداد را شهادت داد و به قول روانشاد استاد مهراب امیری ، به موازات هر قطره خونی که از پیکر سردار رشید بختیاری بر روی زمین می چکید هزاران قطره اشک از چشمان مشتاقان و علاقه مندان او بر روی گونه های رنگ پریده شان می غلطید، مردان جامه دریدند و دیرکهای بهونها را پایین کشیدند، زنان موی سر بریدند، شعرا رثای او مرثیه ها سرودند و آهنگسازان ترانه شیرعلیمردان را ساختند. هنوز چوپانان در قله های منگشت، کلار، تاراز و زرده ( زردکوه ) اوازش را چنین می خوانند:
*مو لُرِ بَلیط خوروم هف سال چوپونُم گَر زَنیم وِ قِرقِره مو مشقِ ندونم
معنی:من لری هستم که نان بلوط میخورم و هفت سال است که چوپان هستم اگر مرا به قرقره جوخه اعدام ببری مشقم را نمی دانم .
*شُمشیر علیمردون طلای بی غش زِ زمین بِرچ اِزَنه وِ آسمون تَش
معنی:شمشیر علیمردان طلای خالص است و در زمین برق می زند و در آسمان آتش .
*کُجه تیر کُجه سپاه کُجه فَراشُم رَه بدین دامُ دَدوم بیان سر لاشُم
معنی:تیر و تنفگ و سپاهیان و خدمتگزارانم کجا رفتند، راه را برای مادر و خواهرم باز کنید تا خود را به جسدم برسانند.
*دشمنون زِ بعد مو چاره ندارِن گَویَلَ نیله سووار وِ هفت و چارِن
معنی:دشمنان بعد از من چاره ای ندارند زیرا برادران نیله سوار ( اسب سوار ) ما چهارلنگ و هفت لنگ هستند. ( سپاه ما شامل هر دو شاخه بختیاری هم چهارلنگ و هم هفت لنگ هستند).
*چی کَلا پرپر کُنُم رُوم وِ تهرون اسمِ شاه نَه کور کُنُم، شاه علیمردون
معنی:همانند کلاغ پرپر می زنم و می روم تا تهران ( پایتخت ) اسم شاه را کور می کنم ( از بین می برم ) و اسم شاه علیمردان را می نویسم.
تقسیمات طایفهای
ایل بختیاری، از قدیمیترین ایلات فلات ایران میباشد، که در بخشهای جنوبغربی، غرب و تا حدودی، جنوب ایران، زندگی میکنند و از نظر تقسیمات استانی، ایل بختیاری در استانهای چهارمحال و بختیاری، خوزستان، لرستان، اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد پراکنده میباشند.
ایل بختیاری به دو شاخه اصلی؛ هفتلنگ و چهارلنگ تقسیم میشود، طوایف تشکیل دهنده هر یک از این دو شعبه، در زیر عنوان شده است.
هفتلنگ
شاخه هفت لنگ شامل چهار باب میباشد که عبارتند از:
بابادی باب
دورکی باب
بهداروند باب
دینارانی باب
بابادی باب
بابادی باب، به طایفههای زیر تقسیم میشود:
بابادی
راکی
گله
آرپناهی
نصیر
گمار
شهنی
پبدنی
مُلمُلی
شیخ رباط
پیر شاه
مَدمُلیل
دورکی باب
دورکی، به طایفههای زیر تقسیم میشود:
زراسوند
موری
اسیوند
گندلی
آسترکی
بابااحمدی
عرب کمری
سادات صالح ابراهیم
بهداروند باب ( بختیاروند باب )
بهداروند، به طایفههای زیر تقسیم میشود:
بهداروند
علاءالدینوند
منجزی
بلیوند
آل جمالی
مش مرداسی
گـُندائی
فرگنی
جانکی سردسیر
دیناشی
اسنـَـکی
للری
شیخ احمد بلد
عرب کمری
کیارسی
دینارانی باب ( دینارونی باب )
دینارانی، به طایفههای زیر تقسیم میشود:
اورک
شالو
عالی محمودی
نوروزی
بویری
لجمیر اورک
گوروئی
سهید
سرقلی
کورکور
چهارلنگ
شاخه چهارلنگ شامل چهار باب میباشد، که عبارتند از:
محمودصالح
زلکی
ممیوند
موگویی
کیان ارثی
محمود صالح ( مَم صالح )
محمود صالح، به طایفههای زیر تقسیم میشود:
محمود صالح
ممزایی
کُـتـُـکی
دره بالایی
جمال وند
چهاربـُری
موزرمونی
ایسپره
خلیل وند
آرپـناهی
شیخ سلیمان احمد
نصاروند
دو دانگه
شیخ برهان عالی
فرخ وند
سادات عبداللهی
زلکی ( زلقی )
زلکی، به طایفههای زیر تقسیم میشود:
چپال
میکوروهادلوند
کلاوند
دره کایدی
هزارسی
جاوند
دوزنی
مین جایی
آریاسی
بریم وند
وندوندگری
دره کائدی
بلفایی
سادات احمدی
ممیوند ( میوند )
ممیوند، به طایفههای زیر تقسیم میشود:
بساک
پولادوند
عیسوند (ایسوند)
عبدالوند
حاجیوند
ماهرویی
تات خیری
موگویی
موگویی، به طایفههای زیر تقسیم میشود:
خواجه موگویی
سرلک
شیخ سعید
پیرگویی
حونه خویی
حسامی
شیخ صالح کوتاه
شـیاس
محمدوند
دیوسی
کیماسـی
مهدور
شیرازی
شمسی موگویی
کیان ارثی
کیان ارثی ، به طایفههای زیر تقسیم میشود:
حموله
باورصاد
کهیش
زنگنه
برون
جانکی گرمسیر
مکوندی
پاپا جعفری
کرد زنگنه
محمد جعفری
هرکل
تمبی
گـُلگیری
غریب وند
استکی
بوربورون
شیخ شاه منگشت
گشتیل
عالی وند
کیانی
بلواسی
کهوایی
سادات بویری
شیخ صالح کوتاه
ممبینی
این کنفدراسیون ایلی، دارای تقسیمات طایفهای سازمانیافتهای است، که از دو شاخه اصلی؛ هفتلنگ و چهارلنگ تقسیم میشود.
هر شاخه از ایل بختیاری، به نوبه خود، از چند باب تشکیل شده و هر باب؛ از چند طایفه، هر طایفه؛ از چند تیره و هر تیره؛ از چند تش و هر تش؛ از چند اولاد و هر اولاد نیز؛ از چند خانوار، تشکیلشده است. خانوار کوچکترین بخش، در تقسیمات و ساختار اجتماعی ایل بختیاری محسوب میشود.
در دوران میر جهانگیر خان مقارن با حکومت صفویه، قوم بختیاری به دو ایل هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم گردید. اما در بیشتر اوقات فرمانروایی کل ایل بدست طوایف هفت لنگ بودهاست. یکی از آن خوانین محمد تقی خان چهار لنگ از طایفه ي کیان ارثی، فرزند علی خان بود که مدتی از زمامداری وی در بختیاری مقارن با سلطنت نادر شاه افشار بودهاست. از وی قلعهای در نزدیکی باغملک (ایذه) بجا مانده که بنام «قلعه تـُل» معروف است. و دیگری علیمردان خان چهار لنگ فرزند علیقلی خان چهارلنگ و مادرش بی بی مریم (خواهر نجفقلی خان صمصام السلطنه) نوهٔحسینقلی خان، ایلخان بختیاری بود. بعد از مجزا شدن ایل چهارلنگ از ایل هفت لنگ در سال ۱۳۰۲ وی به ایلخانی چهارلنگ رسید. علیمردان خان در تایخ ۱۷ آذر ۱۳۱۷ بدستور رضا شاه اعدام گردید.
عرب بختیاری
عربهایی را میگویند که در مجاورت بختیاریها زندگی میکنند، با ایشان وصلت کردهاند و از نظر رسم و رسوم و زبان و... اشتراکات زیادی با بختیاریها پیدا کردهاند. اما در اصل، بختیاری نیستند و به آنان بنام عرب کمری میشناسند. در حقیقت عرب کمریها اعرابی هستند که اصطلاحاً در کوه و کمر زندگی میکنند و وجه تسمیه ایشان نیز میتواند همین باشد. ایشان از طایفه ي عرب از نژاد قهاوی هستند و از طایفه ي بنی طرف منشعب شدهاند. به گفته ي سالمندان و معمرین، اعراب کمری در زمان حبیب الله خان و جعفرقلی خان دورکی به منطقه ي بختیاری آمدهاند. به همین دلیل به مرور زیر شاخه ي طایفه ي دورکی قرار گرفت.
زبان ایشان در اصل عربی است که به عربی عراق بیشتر نزدیک است تا اعراب خوزستان و به مرور زمان با گویش بختیاری ترکیب شدهاست و اصطلاحاتی ویژه ي خود پیدا کردهاست. طوری که فهم آن هم برای اعراب و هم برای بختیاریها ممکن نیست. مثلاً: اصطلاح «چطور هستی؟» که در احوال پرسی به کار میرود به لهجه ي عرب کمری میشود «چی چینَک» در حالی که همان به لهجه ي عربهای خوزستان و همچنین عربهای عراق میشود «اِشلونک». اما عبارت «تخم مرغ» به لهجه ي عرب کمری میشود «بیاض» که عراقیها نیز همین اصطلاح را به کار میبرند در حالی که به لهجه ي عربهای خوزستان میشود «دحرویت». همچنین تلفظ «ج» که اعراب خوزستان در بیشتر کلمات آن را به «ی» تبدیل کردهاند مثل «ریل» به جای «رجل» یا «دیایة» به جای «دجاجة» اما عرب کمریها همچنان «ج» را تلفظ میکنند.
عرب کمریها معمولاً هم به گویش بختیاری و هم به لهجه ي عرب کمری و گاهی نیز به عربی خوزستانی تسلط کامل دارند. عرب کمریها به دیگر اعراب خوزستان، اصطلاحاً عرب بَرّی میگویند عرب برّی یعنی عربهایی که در برّ یا زمین مسطح زندگی میکنند.
عباس کرم الهی/ رئیس مرکز آموزش و پژوهش ایران اُنا