ایران اُنا: ناصر دیناروند، استاد دانشگاه، رئیس دانشگاه قرآن و حدیث شهرستان شوش و رئیس بنیاد بین اللملی نهج البلاغه خوزستان، در یادداشتی به تشریح اعتدال و میانه روی در دوستی و دشمنی از دیدگاه امام علی (علیه السلام) پرداخت. |
مشکل نقدینگی پگاه برای خرید تجهیزات جدید
راه اندازی وزنه برداری شهرستان شوش
چغندرقند کشاورزان شوشی مشتری ندارد
نماینده شوش: هدف اصلی تروریستها صحن مجلس بود
اسامی هیئت مدیره جدید منطقه ویژه اقتصای شوش
هشدار مسئول حراست شبکه بهداشت شوش
جزئیات جدید از قتل هولناک پدر و پسر در شوش
بازدید میرشکاک از پروژه های بیمارستان شوش
تکمیل ساخت دو پروژه مهم بیمارستان شوش
جزئیات کشف محموله برنج قاچاق در شهر الوان
چاپ کتاب آموزش و پرورش شوش در گذر تاریخ
نگاهی به جاذبههای گردشگری شهرستان شوش
اداره آموزش و پرورش شوش در احتضار
دستگیری رمال و فالگیر کلاهبردار در شوش
ویژه نامه سالروز شهادت فرمانده شهید صفر احمدی
انتصاب سرپرست اداره صنعت، معدن و تجارت شوش
شهرستان شوش در مسیر توسعه ی سیاسی
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 2
معارفه سرپرست جدید اداره آموزش و پرورش شوش
دستگیری عوامل ناامنی در منطقه ابراهیم آباد
تغییر در راس آموزش و پرورش شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 1
اعلام اسامی پرستاران نمونه شهرستان شوش
وضعیت تعاونی ها در شهرستان شوش
گفت و گو با عبدالحسین چعب رزمنده دوران جنگ
دکتر میرشکاک: برای جوانان شوش افسوس می خورم
اشراف کامل دستگاه قضایی به فضای مجازی شوش
ایجاد 226 فرصت شغلی در شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد شورا و شهرداری شوش
اعتراضات پنهانی علیه شاه در کاغذ پارس
ماجرای دبیر ریاضی در شوش که ضد شاه بود
توضیحاتی درباره حضور دکتر میرشکاک در یک جلسه
وجود 20 دور برگردان خطرساز در جاده شوش - اهواز
بیکاری در شوش؛ چالشی بزرگ و فاجعه انگیز
تقدیر ویژه استاندار خوزستان از فرماندار شوش
آغار بازرسی سرزده از ادارات شهرستان شوش
کد خبر: 4453
ارسال شده در مورخه : سه شنبه، 6 اسفند ماه، 1392 -
03:30
اعتدال و میانه روی در دوستی و دشمنی از دیدگاه امام علی (علیه السلام) مقدمه اعتدال ، در منابع اسلامي ، در قالب الفاظي چون " قصد " ، " اقتصاد" و " وسط" بيان شده است . قرآن كريم ، امت اسلام را ميانه معرفي كرده است ، و پيامبر اكرم (ص) همواره مردم را به ميانه روي در امور دعوت كرده ، مي فرمودند: " يا ايها الناس عليكم بالقصد ، عليكم بالقصد ، عليكم بالقصد". لذا خوبست که آدم در هرکاری جنبۀ اعتدال و حد وسط را رعایت کند زیرا در طرف افراط یعنی زیاده روی و در جانب تفریط یعنی کوتاه آمدن، انسان زیان می بیند حتی در مورد دوستی و دشمنی کردن با اشخاص بد نیست از این قاعده کلی تبعیت کند به این معنی که دوست او هر چند صمیمی و یکرنگ باشد صلاح نیست همه اسرار و رازهای خویش را با او در میان بگذارد، چه شاید روزی فرارسد که سنگ تفرقه و دشمنی میان آنان جدائی اندازد و آن دوست سابق از اسرار دوست خود، علیه او سوء استفاده کند. برعکس قضیه هم همینطور، یعنی دشمن هر چند سرسخت باشد نباید با او دشمنی و خصومت را از حد بدر برد بلکه سزاوار است که راهی برای آشتی با او بگذارد چون ممکن است آن دشمن روزی در شمار دوستان او درآید و از دشمنی های گذشته که با او کرده خجل و شرمنده گردد. اینها همه از افکار عالی و راهنمائی های با ارزشی است که در قاموس سیاست و اخلاق بی نظیر علی (ع) یافت می شود.كه چنين همه ما انسانها را در طول همه قرون و اعصار مورد خطاب قرار مي دهند:"احبب حبیبک هونا ما، عسی ان یکون بغیضک یوما ما، و ابغض بغیضک هونا ما، عسی ان یکون حبیبک یوما ما."دوست خود را به حد اعتدال دوست بدار، شاید روزی دشمن تو گردد. و دشمن خود را بدون زیاده روی، دشمن دار شاید روزی دوست تو گردد. اعتدال در ديدگاه اسلام اعتدال در اسلام قلمرو وسيعي دارد كه برخي از آنها عبارتند از : الف) اعتدال در امور فردي. دين اسلام بر ميانه روي در امور شخصي از قبيل عبادت ، سخن گفتن ، راه رفتن ، خوردن و آشاميدن، دنيا طلبي، خشم و غضب، ارضاي غريزه جنسي و اقتصاد، هر يك جداگانه دستورالعملهايي خاص دارد. ب) اعتدال در امور اجتماعي. در برخوردها و مناسبات اجتماعي بايد اعتدال و ميانه روي رعايت شود كه بعضي از اين امور بشرح ذيل است : 1-دوستي و دشمني : با اين كه اسلام از پيوندهاي دوستي كه ميان افراد مسلمان برقرار مي شود جانبداري مي كند و اين دوستي را سرمايه اي ارزنده و گرانبها مي شمارد ، ولي با افراط در رفاقت و دوستي مخالف است و خواهان اعتدال در روابط دوستانه مي باشد . حضرت علي (ع) مي فرمايد:" احبب حبيبك هوناما ، عسي ان يكون بغيضك يوماما ، و ابغض بغيضك هوناما ، عسي ان يكون حبيبك يوماما " .[11] با دوست خود در حد اعتدال دوستي كن؛ زيرا ممكن است آن دوست، روزي دشمن تو گردد و در دشمني خود نيز معتدل باش؛ زيرا ممكن است همان دشمن، روزي دوست تو گردد. بعضي از افراد در دوستي افراط مي كنند، بطوري كه همه اسرار خويش، حتي مسائل خصوصي زندگي خود را با دوست در ميان مي گذارند؛ در حالي كه چه بسا همين شخص روزي دشمن او شود. عكس قضيه نيز صادق است؛ بعضي از اين افراد وقتي با كسي دشمن مي شوند، در دشمني افراط مي كنند وراه بازگشت را بر خود مي بندند. حضرت علي (ع) در نامه خود به فرزندش به اين نكته مهم و ظريف اشاره كرده، مي فرمايد: " ان اردت قطعيه اخيك فاستبق له من نفسك بقيه يرجع اليها ان بدا له ذلك يوماً ما" [12] اگر خواستي رابطه ات را با برادرت قطع كني، راهي برايش بگذار كه اگر روزي خواست برگردد، راه بازگشت داشته باشد . سعدي با بهره گيري از اين روايات مي گويد :" هر آن سري كه داري ، با دوست در ميان منه، چه داني كه وقتي دشمن گردد، و هر گزندي كه تواني به دشمن مرسان كه وقتي دوست شود". [13] آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا حافظ 2- اعتماد : هر چند اعتماد به افراد يكي از ريشه دارترين پايه هاي حيات اجتماعي به شمار مي رود و مورد تاييد اسلام و قرآن است، اما اعتماد بيش از حد به ديگران، به خصوص در مسائل خطير و سرنوشت ساز، با موازين عقلي و شرعي ناسازگار است. شرع مقدس در اين مورد، رعايت جانب احتياط و اعتدال را توصيه نموده است. امام صادق (ع) مي فرمايد :" لا تثقن باخيك كل الثقه فان صرعه الاسترسال لا تستقال ".[14] به برادرت زياد اطمينان و اعتماد مكن كه در اين صورت ، قابل جبران نيست. ج)دفــاع : شكي نيست كه در نظام حقوقي، حق دفاع، مسلم و قطعي است. در روايات اسلامي، مبارزه شخص با متجاوز به جان ومال، مقدس شمرده شده و جان باختن بر سر آن، به عنوان شهادت تلقي شده است، اما در عين حال، اين دفاع نبايد از حد تجاوز كند. قرآن كريم مي فرمايد :" فمن اعتدي عليكم فاعتدوا عليه بمثل مااعتدي عليكم ". كسي كه به شما تجاوز كرد، به همان اندازه به او پاسخ دهيد .[15] دستور اسلام در خصوص واكنش شخص نسبت به رفتار سوء ديگران، در مرحله نخست، عفو و گذشت و در مرحله بعدي، احقاق حق در چارچوب انصاف و عدل است و تجاوز از آن جايز نيست . اين موضوع حتي در مورد قاتل حضرت علي (ع) مورد تاكيد قرار گرفت . حضرت علي (ع) در بستر ( بعد از ضربت ابن ملجم ) فرمود: اي فرزندان عبداللمطلب ! مبادا بعد از شهادت من، در خون مسلمانان غوطه ور شويد و بگوييد : علي (ع) كشته شد و به بهانه آن، خون هايي را بريزيد . آگاه باشيد ! تنها قاتل من كشته خواهد شد. هنگامي كه من از اين ضربه اي كه به من زده است، شهيد شدم ، تنها يك ضربه كاري بر او بزنيد و پس از كشتن ، بدن او را مثله نكنيد.[16]
دشمنان چه كساني هستند؟ يكي از ويژگيهاي انسان عاقل و مؤمن دشمن شناسي است . ما هر چه شناخت بهتري از دشمن داشته باشيم بهتر مي توانيم. توطئه هاي او را خنثي نموده وتدبير لازم را براي مقابله با وي بكار بگيريم .البته همان طوري كه قبلا گفته شد همه دشمنان مثل هم نيستند . - چرا كه بعضي از دشمني ها اخلاقي است - بعضي از دشمني ها فردي. - برخي از دشمنيها سياسي و گاهي اوقات هم عقيدتي است . لذا در ديدگاه امام بعضي از اين ويژگيها مورد بررسي قرار گرفته كه بشرح ذيل است : الف) كسيكه عيبها را پشت سر ديگران بيان مي كند. " من ساتر عيبك و عابك في غيبك فهو العدو، فاحذره" هر كس عيب تو را پنهان سازد و پشت سرت عيبجويي كند، او دشمن است، از او حذركن .[17] ب) كسيكه به تو تعدي و تجاوز كند. " انما سمي العدو عدوا" لأنه يعدو عليك ، فمن داهنك في معايبك فهوالعدوالعادي عليك " . عدو ( دشمن) را به اين سبب عدو گفته اند كه به تو تعدي مي كند. پس هر كه در عيبهايت با تو مسامحه كند ( آنها را نگويد تا در صدد رفعشان برآيي) تعدي كننده به توست .[18] ج) كسيكه به تو اهميت ندهد. " من لم يبالك فهو عدولك " كسي كه از تو باك نداشته باشد( به تو اهميت ندهد) او دشمن توست .[19] علت دشمني چيست؟ سئوالي كه ممكن است بعضي اوقات به ذهن انسان خطور كند اين است كه چرا دشمني ؟ كه در پاسخ بايد گفته شود كه با توجه به ساختار خُلقي و خَلقي افراد و تفاوت در ديدگاه ها و نگرش ها، گاهي مواقع اختلاف نظر و عقيده پيش مي آيد كه اين تعارضات و اختلافات گاهي چنان شدتي به خود مي گيرد كه تبديل به خصومت و دشمني ميگردد . لذا ما بايستي در درجه اول تلاش نمائيم كه چنين مشكلاتي براي ما پيش نيايد و اگر هم پيش آمد و قابل كنترل و رفع و رجوع بود بصورت مسالمت آميز به حل آن بپردازيم . و گاهي مواقع هم اين مسئله به آساني قابل حل نيست كه در آن صورت بعنوان آخرين چاره ديگر گريزي از اين گونه مخاصمات نيست. و لذا جهت آشنايي بيشتر اين امر از منظر مولي متقيان و پرهيزگاران حضرت علي (ع) به بعضي از اين علل و عوامل اشاره مي كنيم : الف) مجادله (جر و بحث) كردن."ثمره المراء الشنحا" نتيجه مجادله، دشمني و كينه توزي است .[20] ب) شوخي كردن زياد." لكل شي ء بذر و بذرالعداوه المزاح " هر چيزي را بذري است و بذر دشمني شوخي است .[21] "كثره المزاح تذهب البهاء و توجب الشحناء " شوخي زياد، ارج و احترام را مي برد و موجب دشمني مي شود.[22] ج) بي پروائي ." عله المعاداه قله المبالاه" علت دشمني كردن ، بي پروايي است .[23] د) ناداني و جهالت ."راس الجهل معاداه الناس" دشمني با مردم اوج ناداني است .[24] "معاداه الرجال من شيم الجهال". دشمني كردن با مردان از خصلتهاي مردمان نابخرد است.[25] اقسام دوستان و دشمنان از منظر امام علي(ع)، همه دوستان و همه دشمنان مثل هم نيست و امام در يك تقسيم بندي صفوف دوستان و دشمنان را به شكل زير از همديگر تفكيك نموده است و معياري ارزشمند براي ارزيابي دوستي ها و دشمني ها براي ما در طول تاريخ بيان نموده است . "اصدوقاوك ثلاثه و اعداوك ثلاثه ،دوستانت سه گروهند و دشمنانت نيز سه دسته اند. فاصدقاوك : صديقك و صديق صديقك و عدو عدوك و اما دوستانت عبارتند از : دوستت و دوست دوستت و دشمن دشمنت . واعداوك: عدوك و عدو صديقك و صديق عدوك". و دشمنانت عبارتند از : دشمنت و دشمن دوستت و دوست دشمنت .[26] ملاك و معيار دوستي و دشمني . قرآن كريم بهترين ملاك و معيار در دوستي و دشمني چرا كه تکلیف ما را اينگونه مشخص نموده است :" محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم " [27] محمد (ص) فرستاده خداست. و كساني كه همراه اويند در برابر كفار نيرومند و سرسخت و در ميان خودشان مهربانند . وهم چنين اهل بيت (ع) كه شارحان و مفسران قرآن و الگوهاي نظري و عملي ما در زندگي هستند. كه گفتار و كردارشان براي ما حجت و دليلي آشكار است چرا كه خداوند ايشان را الگو و اسوه نيكويي بر ما معرفي نموده است،كه در كلام الهي اينگونه بيان گرديده است كه " لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه " همانا پيامبر براي شما الگو نيكويي است و نيز اهل بيت (ع) كه در رأس آنان حضرت علي (ع) جايگاه ويژه اي دارد. اين گونه اين ملاك و معيار را بيان فرموده اند: بهترين دينداري دوست داشتن براي خدا ، دشمني ورزيدن براي خدا ، گرفتن براي خدا و عطا كردن به خاطر خداست . " ان افضل الدين الحب في الله و البغض في الله ، و الاخذ في الله و العطاء في الله ".[28] نتايج و آثار دشمني با توجه به هدفمند بودن هستي و از جمله اشرف مخلوقات كه انسان است هيچ كار و عملي در اين چرخه بدون نتيجه و پاداش نيست و هر چه در اين مزرعه بكاريم همان را درو خواهيم كرد . اگر دوستي بكاريم ، دوستي هم درو مي كنيم و اگر دشمني بكاريم باز دشمني درو خواهيم كرد. و اين فكر نادرستي خواهد بود كه فكر كنيم ما دشمني بكاريم و انتظار داشته باشيم كه دوستي درو كنيم. چرا كه هر عملي را عكس العملي است مساوي با آن و در جهت مخالف[29]. البته لازم به توضيح است كه بايد تلاش كنيم كه در هر صورتي منطقي ترين و بهترين نتايج را براي خويش برگزينيم . چرا كه هميشه بين بهترها، بهتريني هم هست و تلاش ما براي رسيدن به بهترينها باشد حضرت در سخناني گوهر بار بعضي از اين آثار و نتايج را براي ما بيان نموده است. الف) خسران و زيانكاري."من زرع العدوان حصد الخسران ". هر كه تخم دشمني بكارد ، زيان درو كند.[30] ب)از بين رفتن قدرت ."القدره يزيلها العدوان". دشمني و تجاوز، قدرت را از بين مي برد.[31] ج) گزند رسيدن."من سوء الاختيار مغالبه الاكفاء و مكاشفه الاعداء و مناواه من يقدر علي الضراء ". چيره جويي بر همتايان و آشكار ساختن دشمني با دشمنان و مخالفت كردن با كسي كه مي تواند گزند برساند انتخاب بدي است .[32] د) گرفتار شدن در مكر و حيله ."يا بني اياكم و معاداه الرجال ، فانهم لا يخلون من ضربين : من عاقل يمكركم، او جاهل يعجل عليكم". فرزندان من ! از دشمني كردن با مردم بپرهيزيد ، زيرا آنان از دو نوع خارج نسيتند : يا دانايند كه با شما مكر مي كنند يا نادانند كه در ضديت با شما شتاب مي ورزند.[33] چگونگي برخورد با دوست و دشمن يكي از نكاتي كه از ديدگاه امام (ع) اهميت ويژه اي دارد نحوه برخورد با ديگران چه دوست و چه دشمن است و لذا تلاش ما بر اين اصل استوار باشد كه هميشه حرف آخر را در اول كار نزنيم . به اين دليل كه انسان عاقل اول فكر مي كند بعد حرف مي زند در صورتي كه احمق اول حرف مي زند و بعد فكر مي كند . و در اين ميان حرفي را نزنيم كه در انجام آن ناتوان باشيم و يا از عهده آن بر نيائيم. و يا باصطلاح هميشه همه پل ها را پشت سر خود خراب نكنيم. چون ممكن است مجبور باشيم دوباره همين مسير را باز گرديم و لذا براي روز مبادا چاره اي هم بگذاريم. و لذا بهترين كار از نگاه حضرتش راه ميانه و اعتدال است. كه حتي در دشمني ها هم نبايستي زياده روي نمود. لذا امام در اين خصوص نيز رهنمودهاي ارزشمندي بيان فرموده اند كه بعضي از آنها بشرح ذيل است : الف) رعايت اعتدال و ميانه روي."خير الاعمال اعتدال الرجاء و الخوف" بهترين كارها برابر بودن بيم و اميد است .[34] " لا يكن حبك كلفا و لا بغضك تلفا، احبب حبيبك هوناما و ابغض بغيك هوناما" . دوستي ات ، سودايي و دشمني ات نابود كننده نباشد. بلكه دوست خود را در حد اعتدال دوست بدار و دشمنت را نيز به اندازه دشمن بدار.[35] يا در حكمت 268 نهج البلاغه چنين مي فرمايند: " احبب حبيبك هونا"ما ، عسي ان يكون بغيضك يوما" ما، و ابغض بغيضك هونا" ما عسي ان يكون حبيبك يوما" ما. " در دوستي با دوست مدارا كن، شايد روزي دشمن تو گردد و در دشمني با دشمن نيز مدارا كن شايد روزي دوست تو گردد. ب) در نظر داشتن خدا در دشمني . "من بالغ في الخصومه اثم و من قصر فيها ظلم و لا يستطع ان يتقي الله في خاصم". كسيكه در دشمني زياده روي كند گناهكار و آن كس كه در دشمني كوتاهي كند ستمكار است و هر كس كه بي دليل دشمني كند نمي تواند با تقوا باشد. [36] ج) بخشش و مهرباني . " وخذ علي عدوك بالفضل فانه احلي الظفرين ". با دشمن خود با بخشش رفتار كن، زيرا سرانجام شيرين دو پيروزي است .[37] حد و اندازه در دشمني ها همانگونه كه گفته شد بهترين شيوه و روش حتي در دشمني ها، روش اعتدال و ميانه روي است چرا كه اين سخن گوهر بار را بارها شنيده ام كه "خير الامور اوسطها " و لذا اگر ناچار به دشمني هم شديم . باز نبايستي از جاده عدالت و ميانه خارج شويم و بيان شد كه بهترين ملاك و معيار در درجه اول كلام الهي و در درجه دوم سيره و سنت و روش اولياء دين است كه حضرت اين چنين ما را ارشاد و نصيحت فرموده و راه كار عملي را ما بيان نموده اند: الف) دوري از كينه و نيرنگ." الحريه منزهه من الغل والمكر". آزادگي ، از كينه توزي و نيرنگ منزه است .[38] ب) باقي گذاشتن راه بازگشت ." ما اقبح القطعيه بعد الصله و الجفاء بعد الاخاء و العداوه بعد الموده ". چه زشت است بريدن بعد از پيوستن و بيگانگي پس از برادري و دشمني پس از دوستي .[39] " ان اردت قطيعه اخيك فاستبق له من نفسك بقيه يرجع اليها ان بداله ذلك يوما" ما ". اگر خواستي از برادرت ببري، ته مانده اي از دوستي خود براي او باقي گذار كه اگر روزي به فكرش رسيد كه آشتي كند به آن باز گردد.[40] ج) بد گويي نكردن حتي از دشمن ."لا تتبع اخاك بعد القطعيه وقيعه فيه، فيسد عليه طريق الرجوع اليك ، فلعل التجارب ترده عليك ". پس از قطع رابطه با برادرت ، از او بدگويي مكن، كه اين راه بازگشت او را به سوي تو مي بندد، چون ممكن است تجربه ها( روزي) او را به تو باز گردند.[41] د) دوري از سوء ظن ." لا تصرم اخاك علي ارتياب، ولا تقطعه دون استعتاب، وليكن لمن غالظك فانه يوشك ان يلين لك ". با كوچكترين سوء ظني با برادر خود قطع رابطه نكن و بدون رضايت طلبي از او نبر، با كسي كه با تو درشتي كرده نرمي كن باشد كه به زودي با تو نرم شود.[42] نتيجه گيري: ناتواني عقلي، سبب اصلي افراط و تفريط است. كساني كه دچار افراط و تفريط مي شوند . عموما"دست خوش نوعي عدم تعادل و توازن هستند و اگر در همان حال بتوانند به وجدان و عقل خود مراجعه كنند، در مي يابند كه هر جا دست خوش ضعف عقل گرديده اند ، به عدم تعادل مبتلا شده ، راه افراط و تفريط را پيموده اند . امام علي (ع) مي فرمايد :" العاقل من وضع الاشياء مواضعها و الجاهل ضد ذلك "[43] . عاقل كسي است كه هر كاري را به وقت و در جاي خود انجام مي دهد و جاهل كسي است كه ضد اين عمل مي كند . در جاي ديگر، نا آگاهي انسان عامل افراط و تفريط معرفي شده است. امام علي(ع) فرموده اند : " لا يري الجاهل الا مفرطا او مفرطا ".[44] نادان را يا تند رو يا كند رو مي بيني. ناصر دیناروند/ استاد دانشگاه
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):
مرتبط باموضوع : نگاهی به مواضع و عملکرد فرماندار شوش [ يكشنبه، 15 آذر ماه، 1394 ] 1044 مشاهده
برپایی نمایشگاه پیشگیری از آسیب های اجتماعی [ پنجشنبه، 3 دي ماه، 1394 ] 1194 مشاهده
شوش و آلرژی پل سازی [ چهارشنبه، 6 دي ماه، 1396 ] 488 مشاهده
بررسی کمبود آب در مناطق روستایی شوش [ يكشنبه، 17 خرداد ماه، 1394 ] 1311 مشاهده
خاطرات شهر شوش - قسمت یازدهم - تعزیه [ چهارشنبه، 19 مهر ماه، 1396 ] 564 مشاهده
|
امتیاز دهی به مطلب
|