ایران اُنا/ سیدمحمود معلمی: زيگورات که در گويش محلي به چغازنبيل(تپه وارونه) شهرت دارد، نيايشگاهي باستاني است که ۱۲۵۰ سال پيش از ميلاد به دست «اونتاش» پادشاه بزرگ عيلام باستان و براي ستايش «اين شوشيناک» الهه نگاهبان نگاهبانان ساخته شده است.
زيگورات در ۴۵ کيلومتري جنوب شوش و ۳۵ کيلومتري غرب شهر باستاني شوشتر در نزديکي منطقه باستاني هفت تپه قرار دارد. دسترسي به اين اثر ۳۳۰۰ ساله از جاده انحرافي در جاده شوش به اهواز و همچنين از جاده شوشتر به هفت تپه مقدور است. چغازنبيل اولين اثر تاريخي ايران است که در سال ۱۹۷۹ در فهرست ميراث جهاني يونسکو جاي گرفت و جامعه بين المللي براي آن ارزش جهاني قائل است.
... تنها چند کيلومتر که در مسير جاده شوش- اهواز به طرف اهواز حرکت مي کنم تابلوي «به طرف چغازنبيل (زيگورات)» در ابتداي جاده انحرافي توجهم را جلب مي کند، پس از گذار از جاده خاکي به محوطه اي باستاني که در ميانه آن ساختماني شبيه هرم اما زاويه دار با دالان ها و اتاق هاي مرتفع در چند طبقه روي هم قرار گرفته، مي رسم. اين سازه آجري اسرارآميز نيايشگاهي بازمانده از دوران عيلام باستان در بيش از ۱۲۵۰ سال پيش از ميلاد است.
در تابلوي رنگ و رو رفته شناسنامه اين اثر باستاني اين گونه نوشته شده است: بين سال هاي ۱۲۷۵ تا ۱۳۴۰ پيش از ميلاد «اونتاش گال» پادشاه عيلام شهري به نام دورانتاش را ايجاد کرد که معبد چغازنبيل در مرکز حصار اول آن قرار داشت و شهر داراي ۲ حصار است. معبد اصلي به ابعاد ۱۰۵ در ۱۰۵ متر مربع است و در گذشته داراي ۵۲ متر ارتفاع بوده که هم اينک ۲۵ متر از ارتفاع اوليه آن باقي مانده است هسته ديوارها از خشت و روکش آن ها از آجر است. قديمي ترين کاشي دنيا و قديمي ترين تصفيه آب دنيا در اين محل به دست آمده است اين شهر در سال ۶۴۰ پيش از ميلاد بر اثر حمله پادشاه قوم آشور ويران شد».
چغازنبيل نمونه اي از هنر عيلامي است، اين بنا در سال ۱۹۳۳ توسط براون افسر زلاندي(زلاند نو) کشف شد و پس از آن در طي سال هاي ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۲ توسط هيئت باستان شناسي گيرشمن به طور کامل از زير خاک بيرون آمد.
چهار گوشه اين بناي عظيم دقيقاً در جهت يکي از جهات چهارگانه جغرافيايي بنا شده است و اين نشان مي دهد که عيلامي ها شمال، جنوب، شرق و غرب را به خوبي مي شناخته اند. طبقه اول زيگورات ۱۰۵ متر در ۱۰۵ متر ساخته شده و يک متر از سطح زمين بالاتر است عرض ديوارها آن طور که راهنماها مي گويند کمي بيشتر از ۳ متر است.
طبقه دوم ۸ متر ارتفاع و ۱۶ متر عرض دارد. در نماي شمال شرقي و شمال غربي ورودي هايي قرار دارد که اتاق هايي به ارتفاع ۶ متر، عرض ۲ متر و طول حدود ۱۰ متر در ابتداي اين ورودي ها ساخته شده که يک باستان شناس در اين باره مي گويد: کاهنان همواره در اين اتاق ها به نيايش الهه نگاهبان نگاهبانان مشغول بوده اند.
اين بنا از ميليون ها خشت و آجر ساخته شده که حدود ۵۰۰۰ آجر آن نوشته هايي به زبان آشوري- عيلامي دارد که همگي متن واحدي دارد. آجرها توسط مهر مکتوب نشده اند و هر کدام جداگانه با دست نوشته شده اند و اين نشان مي دهد که عيلامي ها از خط براي تزئين معابد خود استفاده مي کردند.
در ضلع غربي و شرقي زيگورات سکوهايي به ارتفاع حدود يک متر و قطر ۱۲۰ سانت وجود دارد که به اعتقاد کارشناسان سازمان ميراث فرهنگي، کاربري اين ستون ها قربانگاه است، حفره ايجاد شده در اين سکوها و قرار گرفتن آن به سوي غروب و طلوع خورشيد فرضيه قربانگاه بودن اين ستون ها را تقويت مي کند و کارشناسان هم همين نظر را دارند.
آن سوتر ستوني آجري به قطر حدود ۳ متر و ارتفاع يک متر است که شکاف هايي در سطح و ديواره آن مشاهده مي شود کارشناس همراه در اين باره مي گويد: اين بنا اولين ساعت آفتابي است که عيلامي ها براي طلوع و غروب ستارگان و رصد حرکت خورشيد از آن استفاده مي کردند. در دو سوي ديگر زيگورات دو بناي آجري شبيه ستون ساعت آفتابي ديده مي شود که به نظر مي رسد مجموعه اين سه ستون يک رصد خانه يا تقويم آفتابي براي سنجش گردش خورشيد بوده و محاسبه حساب روزهاي سال و سالشماري، استخراج تقويم و تشخيص روزهاي اول و مياني هر فصل سال و محاسبه اعتدالين بهاري و پاييزي وانقلاب هاي تابستاني و زمستاني را تشکيل مي داده است.
در چغازنبيل آجرهاي سازنده اين آفتاب سنج ها اختصاصاً براي همين کاربرد طراحي و قالب ريزي شده اند و داراي شکل خاص ۸ ضلعي است. بر روي شش بيروني يک رج از اين آجرها، کتيبه اي به خط و زبان عيلامي نگاشته شده است: من اونتاش گال، پسر هومبانومنا، شاه انزان وشوش، من در اين جا بناي مقدسي ساختم يک «سيان کوک»، در سال ها و روزهاي پرشمار پادشاهي طولاني، من بنا کردم يک شونشو ايرپي، من براي خداي گال و ايتشوشيناک، سيان کوک ساختم»
معناي دو واژه مهم و کليدي «سيان کوک» و«شونشو ايرپي» مشخص نشده است، باستان شناس «اسيو» از سيان کوک به معناي احتمالي ديدگاه، چشم انداز و ديدارگاه نام مي برد(ترجمه متون عيلامي و اکدي ترجمه اصغر کريمي ۱۳۷۵) و به نظر مي رسد ترجمه اين واژه ها به معناي حقيقي آن به مفهوم رصدگاه و رصدخانه نزديک تر است.
معماري پلکاني زيگورات تداعي گر باورهايي است که درباره اين پرستشگاه باستاني سينه به سينه منتقل شده است. نگاهبان اين اثر باستاني معتقد است که چغازنبيل رامنجمان ساخته اند تا از احوال افلاک باخبر شوند و دقيقاً وقتي که عين شمس( چشمه خورشيد) بالاي زيگورات قرار گرفت، کاهنان و ستاره بينان بالاي زيگورات رفته و مسير حرکت آن را براي يک سال آينده تعيين مي کردند.
... از بعضي خارجي ها شنيدم که زيگورات در عراق و فلسطين و هند هم وجود دارد اما تمامي اين زيگورات ها در اين کشورها تخريب شده و تنها تل خاکي از آن ها بر جاي مانده است و چغازنبيل تنها زيگورات باقي مانده در دنياست که هر سال هزاران(گردشگر) خارجي را به خود جذب کرده و درباره آن تحقيق مي کنند.
نگهبان عرب زبان « چغازنبيل» در ادامه مي گويد: در عراق به زيگورات، زقوره مي گويند يعني «پلکان زير زمين» و معتقدند که اين عمارت اولين پله صعود به آسمان است.
در حين تهيه گزارش از بخش هاي مختلف زيگورات با يک گردشگر آلماني که کتاب ziggurat چاپ ۱۹۸۱ لندن را در دست دارد هم صحبت مي شوم. او مي گويد: زيگورات از واژه zeus رب النوع سياره مشتري گرفته شده است و عيلاميان و پيش از آن ها آسوريان معتقد بودند که رب النوع زئوس که خداي خدايان است در اين خانه ها ساکن بوده اند و در واقع گفته شده که طبقه بالاي زيگورات نشيمن گاه زئوس و ژوپيتر بوده و زماني که سياره مشتري در آسمان روبه روي زيگورات قرار مي گرفته، حيات بار ديگر تجديد شده و سال بار ديگر آغاز مي شده است.
او زيگورات ها را «خانه هاي زندگي» مي داند و اين باور که زيگورات همچون اهرام، خانه مرگ است را به شدت نادرست مي داند و مي گويد: در هندوستان آثار چندين زيگورات وجود دارد که معماري شبيه چغازنبيل دارند و اکنون تنها بخش هايي از آن ها باقي مانده است و در هيچ يک از زيگورات هايي که تاکنون شناخته شده است آثاري از اجساد يا موميايي ديده نشده و اين نشان مي دهد که اين آثار عظيم باستاني، خانه اموات نبوده است.
او درادامه مي افزايد: در زيگورات شوش آثار آب انبار و مجراي آب و روزنه هاي تهويه از طبقات بالا تا کف زمين وجود دارد و اين موضوع نشان دهنده اين است که اين بنا ساکناني داشته که به آب و مواد غذايي نياز داشتند و آب نزديک ترين رودخانه يعني رودخانه « دز» را از طريق مجراهاي زيرزميني به اين نقطه جاري کرده اند و کاهنان معابد از زيگورات به عنوان نيايشگاه و پرستشگاه استفاده مي کرده اند.