ایران اُنا- جعفر دیناروند/ استاد دانشگاه: گروه تروریستی داعش که خود را دولت اسلامی عراق و شام نامیده است مورد توجه ی اصحاب سیاست و رسانه ها قرار گرفته است.گزارشات لحظه به لحظه ی عملکرد این گروه، جنایات، اعمال منافی عفت، بد اخلاقی ها ، قتل، زورگویی، شکنجه و انواع رفتارهای غیر انسانی با آب و تاب در شبکه های مختلف منعکس می گردند.
اخباری که بدون شک نشان می دهد، حرکتی غیر عادی در بخشی از جهان در حال روی دادن است و تصاویر ارسالی نیز موید چنین اعمالی است.سیاستمداران کهنه کار، وزارت های خارجه، تحلیلگران مختلف، متخصصین عربی و خارجی هر یک در نظرات خود به این رویداد مهم چشم دوخته اند و آن را مد نظر قرار می دهند.
دردی است انسانی که باید مورد توجه ی جامعه جهانی قرار گیرد و در اولین حرکت، این رویداد غیر انسانی در نطفه خفه شود.تفاسیر اجرایی تنها وظیفه ای است که بعضی در خود احساس می کنند و برخوردهای مقابل را مورد تحلیل و تجزیه قرار می دهند.
شاید این نکته برای بسیاری جالب باشد که گروهی به دنبال ماری بودند و دم آن را گرفته و خطرش را گوشزد می کردند.کسی از این میان بانگ برآورد که مار را با دم نمی کشند که یافتن سر اساس کار و علاج واقعه است.
کار امروز سیاستمداران و تحلیل گران به این مار و گرفتار کنندگانش می ماند.باید برای درد درمان یافت.بیان درد علاجی را ایجاد نمی کند.گروه داعش درد جامعه است و بیان اینکه چه می کند و چه بلایی بر سر مردم می آورد را نباید معالجه تلقی نمود.
داعش همان افرادی هستند که در سوریه فعالیت می کردند.از آن مرز وارد عراق شدند و از مناطق خاصی شروع به پیشروی نمودند.در سوریه مبارزین آزادی نامیده شدند و در عراق گروه جنایتکار و قاتل مورد خطاب قرار گرفتند.
چرا این گروه با این نام معروف شد.مگر می توان دو کشور را همزمان مورد حمله قرار داد و آن ها را اسلامی نمود؟چه رابطه ای میان عراق و سوریه است؟ اگر این گروه خواهان دنیایی اسلامی است چرا از نماد دنیای اسلام یعنی مکه آغاز نمی کنند؟ چرا مدینه را مورد تهاجم قرار نمی دهند؟
کدام یک از کشورهای منطقه اسلامی است که این گروه آن را در اهداف خود قرار نمی دهد؟ اگر نظام حکومتی سوریه جمهوری است و در عراق اخیرا انتخابات صورت گرفته است در کدامین شیخ نشین ها چنین انتخاباتی صورت گرفته است؟
به نظر می رسد که میان نظام های حکومتی منطقه و تشکیل این گروه یک رابطه ی منطقی وجود دارد.ملوکی که خود را دائم الحکومه می دانند و کسی را محق به اعتراض نمی دانند.اعتراضات مردمی در کشورهای مختلف عربی را از مسیر خارج می نمایند تا ثابت کنند که جز شاه و ملک کسی نمی تواند حکومت داری نماید.
بررسی این موضوع با یافتن این رابطه کاملا معین می کند که دلار های نفتی عربستان و قطر به همراه امارات و سکوت بعضی دیگر از کشورهای پادشاهی و شیخ نشین بدو ن هدف ارسال نمی شوند.اگر این گروه به دنبال اسلام است باید از این کشورها شروع نماید.کشورهایی که ادعای رهبری جهان اسلام را دارند و انواع خوشگذرانی های حرام را انجام می دهند.
در کدامیک از کشورهای شیخ نشین قوانین اسلامی اصل و اساس تشکیلات آن ها را ایجاد نموده است.ملوک خاص با انتخاب مزدورانی که بیشتر آن ها خارجی هستند تنها به دنبال حفظ موجودیت خود می باشند.سر مار در اینجاست.نباید از آن غافل شد.
انتظار از آمریکا و کشورهای غربی هم کار بیهوده ای است.اساس عملکرد آمریکا و سایر کشورهای غربی منافع است و برای آن ها ارزش های انسانی ملاک نیستند.رابطه ی میان این ملوک و آمریکا نیز تایید کننده ی این مطلب است.
آمریکایی که دم از دموکراسی می زند آیا نمی پرسد که چرا در عربستان و سایر کشورهای شیخ نشین انتخابات انجام نمی گیرد؟ گروهک تروریستی داعش باید وظیفه ی خود را انجام دهد.این گروه مزدور است و به دنبال رسیدن به منافع شخصی است.برای آن ها کشتن کودک یا پیر معنا ندارد.
ورود خارجی ها در جنگ علیه مردم هم تعجبی ندارد.بیکاری در غرب بیداد می کند و درآمد زایی از طریق گرفتن اسلحه برای آن ها قابل توجیه است.مبالغی که در قرار دادهای خود طلب می نمایند شامل انواع بیمه های رایج در غرب نیز می شوند.
بمباران هوایی و کشتن تروریست ها تنها بر بدنه ی مار ضربه وارد می کند باید سر را یافت و برای آن فکری نمود.منتظر غرب ماندن هم امر بیهوده ای است.عربستانی که با سرنگونی دیکتاتورهای منطقه بدست مردم ابراز رضایت می نمود امروز در لیبی و تونس برای تشکیل دولت های مردمی و ماهیتا اسلامی سنگ اندازی می کند.
باید زاویه نگاه به داعش را تغییر داد.گروهی که تروریست است ،وظیفه ی خود را نیک می داند.کشتن مردم بیگناه ماهیت کار آن هاست.اگر چنین نکنند تعجب بر انگیز است.اما چرا با نام اسلام و دین چنین اعمالی انجام می دهند؟ پاسخش نیز کاملا روشن است.عربستان حامی دین معرفی می شود.در درونش مکه و مدینه و قبله گاه مسلمین در آن سوی قرار دارد.
باید برای مشکلات جهان اسلام راه حل اساسی یافت.در قدم اول می بایست منافع افرادی که با ایجاد چنین تشنجاتی به خطر می افتد را معین نمود.چه کسانی از این کشتارها سود می برند و برای آن چه میزان سرمایه گذاری می نمایند؟ این قدم دوم کار است.
اگر با درایت به مسئله داعش نگریسته شود فاصله ی زیادی میان سر مار با دم آن نمی یابند.ملوک منطقه عاملین ایجادی چنین رویدادهای تلخی هستند.برای آن ها مهم موجودیت و ادامه ی حکومت داری در درون خانواده است.هرگاه چنین خطری را در درون حکومت خود احساس نکنند ، پشیزی نیز خرج نخواهند کرد.داعش را جدی نگیریم که خطر اصلی در جای دیگری است.