جعفر دیناروند/ رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا
وسیله:انتقال پیام و رساندن کلام به دیگران بدون وسیله امکان پذیر نیست.اختراع وسایل متعدد در جهان امروز در حد اقل تفسیر، نشان دهنده ی اهمیت موضوع در این رابطه است.وسائلی که سریع تر و درست تر منظور و مقصود را برسانند و زمینه ی ایجاد تغییرات را فراهم آورند.
درد دل های تربیتی دارای پیام و کلامند.البته جنس آن ها با سایرین متفاوت است.انسانی بودن در کلیات آن و رشد و تعالی در جزئیات و فردیت آن این تفاوت ها را معرفی می نماید.درد دل نیازمند به وسیله است.چگونه باید آن را به دیگران نشان داد؟ اصولا کسی معنای درد دل را درک می کند؟ آیا همه ی انسان های زنده می دانند که درد دل چیست؟ آیا ان را با دل درد یکی نمی گیرند؟
درد دل خود وسیله نیز هست.شاید در معنا یابی کلمه ی وسیله بتوان بهتر توضیح داد.اگر حامل بودن و انتقالی نگریستن ان نشان دهنده ی وسیله باشد بدون شک درد دل همین مسئولیت را داراست.درد دل در درون خود راز ها و ناگفته ها دارد.درست است که نوع انسان مسئول، حامل و نگه دارنده است اما مفهوم درد دل در نکته ی ظریف خود همان وسیله محسوب می شود.
درد دل وسیله ای برای بیان مشکلات به تنهایی نیست.درد دل های تربیتی با سایر درد دل ها متفاوت و گاه متضاد می گردد.رفع مسئولیت برای انتقال مقصر از گوشه ای به گوشه ی دیگر نیست.وسیله ای برای هوشیار و آگاهی است.همان نیازی که هر نوع جامعه ی خواهان پیشرفت داراست.
درد دل های تربیتی وسیله ای مهم برای بیدار نمودن افرادی است که نمی دانند در عالم خواب و نا آگاهی قرار دارند و البته وسیله ای برای هشدار دادن به کسانی است که می دانند چگونه ریشه ی رشد و تعالی یک جامعه را بخشکانند.
گرچه تربیت به خودی خود وسیله ای برای تعالی و زمینه سازی برای پیشرفت و ترقی فردی و اجتماعی است اما درد دل های تربیتی وسیله ای برای نمایش ناتوانایی های مستمر در این روند است.باید درد دل ها را کسانی مطرح کنند که سال ها با آن درگیر و در ارتباط بوده اند.درد دل های تربیتی بدترین نوع درد دل ها در صحنه های جهانی است.هرگز مانند اقتصاد و یا سیاست نیست.وسیله ای است که اگر نماد یابد نتیجه اش تغییر و تحولات انسانی خواهد بود.
درد دل های تربیتی وسیله ای برای نمایش وضعیت نامطلوب تربیت در جهان است.قدرتی برای بیان کج فهمی های رشدی است.برنده ای برای مقابله ی با کسانی است که خود را هوش کامل می دانند و سر مردم را زیر اب می کنند.گول زدن های متعدد در جهان سیاست و اجتماع دروغ پذیر امروز را تنها درد دل های تربیتی مفتضح می کند.
وسیله ای که با تجربه و گذشت زمان مخلوط شده و پایه های علمی آن مستحکم ساخته و رونده ای بدون توقف باقی مانده است.باید دیگران مقصر را معرفی نمود.کسانی که برای بدست آوردن شهرت و معروفیت خود دست به هر خراب کاری در روند تربیت زده اند.کسانی که می دانستند که در روند تربیت ناتوانند اما صندلی های مسئولیت را محکم چسبیدند و هنوز هم رها کننده نیستند.
درد دل تربیتی وسیله ای مهم برای وسیله سازی است.نیک می داند چگونه مردم را هوشیار نماید.افراد را از خطرات حاکم بر جهان امروز با خبر سازد.عاملی در ساختن وسیله جدید در رشد تربیتی گردد و در نهایت جامعه ی امروزی را از حیوانیت آشکار به انسانیت مورد نیاز متغییر نماید.
بسیاری از انسان های امروز در خواب ناز فرو رفته اند و بیداری آن ها به وسیله درد دل تربیتی نوعی مزاحمت به حساب می آید.جاهلینی که وجود خواب را لازم می دانند اما غافل از آنند که دزدان کمین کرده به راحتی اموالشان را به غارت می برند.
درد دل تربیتی فریادی در تاریکی است.سکوتی در روشنایی و برنده ای در کارزار انسانی است.کشنده ای برای دیوهای بد نهاد تربیتی و وسیله ای برای بیداری عاقلان و متفکران امروزی است.بیداری کودک در زمان خواب ممکن است در ظاهر ناخوشایند آید اما گریز او از تخریب ساختمان نتیجه را بهتر معین می کند.
درد دل تربیتی وسیله ای سخت رو ست.اسلحه ای قابل اعتماد و افق دهنده ای امیدوارانه است.باید بیداران غارت گر را رسوا نمود.باید خفتگان متعهد را بیدار کرد.وسیله ای که اگر به درستی قدر آن شناخته شود، کسی را یارای استمرار بد تربیتی نیست.باید بدین وسیله به داد تربیت رسید آیا فریاد رسی هست؟