جعفر دیناروند/ رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا:
درد دل های تربیتی را باید بدون شک نوعی اعتراض نامید.علت آن کاملا مشخص است.ازدحام و فریاد در هر مشاهده ای برای رفع آن و حذف مسائل مربوط بدان می باشد.اصولا میان اعتراض،انتقاد،سازش و گذشت تفاوت از زمین تا آسمان است.در اعتراض فرد می کوشد تا مواردی را از سر راه خود بردارد و چون شخصا نمی تواند در این کار توفیق یابد و یا نیازمند به یاری و کمک دیگران می باشد لذا دست به دامن درد دل می زند.
درد دل های تربیتی اعتراضاتی برای رفع و حذف رفتارهایی است که انسانیت انسان را مورد هدف قرار داده و با ادامه ی آن ماهیت اصلی آدمی را منحرف می نمایند.با درد دل های تربیتی است که دیگران خموش و افراد در خواب ،بیدار شده و یا در حداقل ممکن از نابسامانی هایی آگاه می گردند، خواه برای ادامه ی کار تلاش نمایند یا ننمایند.
درد دل های تربیتی از این نظر اعتراض محسوب می شوند که قصد دارند تا مردم را از انحرافات آگاه نموده و بگویند که خطرات مهمی در پیش رو دارند.خطرات انحراف از مسیر آدمیت و تبدیل شدن جامعه ی انسانی به میدان مبارزات بی معنای حذفی و کشت و کشتارهایی که اساس و بنیان آدمیت را از بیخ و بن برمی کنند.
درد دل های تربیتی، دیگران روی زمین را به همکاری برای فریاد زنی دعوت می کنند.آگاه سازی برای بررسی مجدد زندگی انسانی و نشان دادن مسیر غلط حیوانی و تبعیض های فراوان جهانی و قتل و از بین بردن نسل های خاص با نام صلح و دوستی است.درد دل های تربیتی بدون تردید اعتراضات جمعی را می طلبد.
جهان امروز نیازمند به اعتراض است.درد دل های تربیتی را تنها کسانی لمس می کنند که از اصل و اساس انسانی آگاهند.آن ها می دانند که در زندگی انسانی جملاتی مانند "این مشکل شماست" و " این مربوط به خودتان است" من مسئول خودم هستم و تو مسئول خودت" و یا موسی به دینش و عیسی به دینش قابل قبول نمی باشند.همه مسئول این جهان هستیم.
درد دل های تربیتی اعتراضات معنا دار برای برچیدن شدن پایگاه های جهل و نادانی هستند.تلاش هایی برای بهزیستی زندگی آدم هایی است که تحت ظلم و جور افرادی معین قرار گرفته اند و در خواب سنگین مصنوعی فرو رفته اند.اعتراضات ناشی از درد دل های تربیتی برای بیدار سازی آدم هاست.
درد دل های تربیتی مقدمه ای برای برخاستن نوع انسان برای نجات زندگی انسانی از نادانی های ساختگی است.ظلم ستیزی و بی عدالتی تنها یک بعد از قضایاست و درد دل های تربیتی اساس تمامی این مشکلات را در یک کلمه یعنی" تربیت" می یابد.
تربیت اساس رشد و تعالی آدمی است به سمتی که می تواند و تغییراتی است به سوی پیشرفت و اوج گیری تا بدان جا که توانایی اش به او اجازه می دهد.درد دل های تربیتی می گوید که مردم باید استعدادهای خود را بیازمایند و جامعه باید برای این کار زمینه چینی نماید.جهت و سمت آن نیز به طرف انسان سازی است.
درد دل های تربیتی اعتراضی است به اینکه همه ی مردم تحت عدالت این امکان را نمی یابند تا استعدادهای خود را شکوفا سازند.در بسیاری از موارد شکوفا سازی در جهان امروز دارای جهت منفی است و آن تبدیل ویژگی های آدمی به حیوانی است.
جامعه انسانی امروز دارای ناپاکی های حیوانی است.زیبا سازی هایی است که در درونش لجن زار های متعفن است.درد دل های تربیتی در صدد است تا وجود چنین فضاهایی را گوشزد نماید ،تا اعتراضاتی در جهت از بین بردنش به راه اندازد.درد دل های تربیتی اعتراضات معنا دار را ایجاد می کنند.
شخص درد دل کننده اولین معترض تربیتی است.او امیدوار است که با فریاد خود همنوعان خویش را در سراسر گیتی به حرکت وادار و نشان دهد که فضای آلوده ی امروز شایسته انسان و نوع آن نیست.درست است که بسیاری از آدم ها از خواب طولانی به نیکی یاد می کنند اما اگر بدانند که در مسیر این خواب سقوط های درون دره ای وجود دارد از ترس نمی خوابند.
با درد دل های تربیتی است که اعتراض آدمی بر علیه آدمی شکل می گیرد و زمینه های مهمی برای تغییرات انسانی و حرکت به سمت دست یابی به ماهیت انسانی را ایجاد می نماید.باید درد دل کرد تا با اعتراض اولیه ی اهل علم ، دیگران نیز آن را غلیظ نمایند.درد دل های تربیتی هرگز به دنبال سازش کاری و ادامه ی وضع موجود نیستند.