جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: زندگی انسان های امروزی مانند سابق نیست.مشکلات و مسائل بسیاری بر اثر نوع زیست خواهی و توقعات ساختگی ایجاد می شوند.انسان برای خود گرفتاری می سازد و از آن غافل می ماند.باید این امر توجه ی همه را جلب کند که زندگی نمی تواند امری یکنواخت باشد و بدون شک وجود پستی ها و بلندی ها در مسیر امری عادی و طبیعی تلقی می گردد.
از میان تمامی رویدادهای زندگی تربیت دارای نقش اساسی است.وجودش برای یاری است و عدم آن خلائی در رفتارهای درست است.آدمی بر مرکب سوار است و خویشتن را در آرزوهای دور و نزدیک غرق می بیند.غافل از همه چیز می شود و یک باره سر از مردابی در می آورد که اصلا انتظارش را نداشته است.
روند تربیت با چگونگی خود این مسیر را محک می زند و آدمی زاده را بدان سان می بیند که در درون باتلاق های خود ساخته در حال فرورفتن می یابد.آدمی از آدمیت خود فاصله گرفته و در درون حیوانیتی ناخواسته دست و پا می زند و فکر می کند که روندی درست در زندگی طی کرده است.
بازنگری در روند در چنین شرایطی فراموش می شود و افراد یک جامعه با حرکت های خموش اما بسیار خطرناک طی طریق می کنند.ان ها از درست بودن راه خود نیز غافلند چه رسد به اینکه حتی حدس غلط بودن را بزنند.کشتار در کنار آن ها امری عادی تلقی می گردد و در نهایت با فشارهای موجود سعی در گریز از مهلکه می نمایند بدون اینکه بدانند چرا چنین وضعیتی به وجود آمده است.
درد دل های تربیتی راهی برای بیداری و بازنگری رفتارهای آدمی است.فریادی برای بیدار شدن از خواب ابدی است.درد دل های تربیتی به دیگران برای بازنگری در درون هشدار می دهد.به درون خود برگردید و ببینید تا چه حد از انسانیت نوع خود فاصله گرفته اید.گرفتاری های خود ساخته را ببینید و بنگرید که ویژگی های حیوانی تا چه حدودی آدمی را احاطه کرده است.
درد دل های تربیتی انتظار دارد که با ایجاد آن انسان را به بازنگری در ارزش ها روانه سازد.درون گرایی شخصی و جمعی برای درد دل کننده اساس است و بنیان تمامی کارهایی است که می بایست به عنوان غلط در نظر گرفته شوند.بازنگری در روش های زندگی و نیز یافتن روند زندگی انسانی است.
درد دل های تربیتی با محوریت تربیت قصد دارد تا آدمیان را به سمت هشداری و هوشیاری رهنمون نماید.مانند آن است که بگوید ای آدمیزاده ،ای که در دود تفس می کشی ،هوشیار باش که در چند قدمی تو هوای پاک و سالمی نیز وجود دارد.
درد دل های تربیتی وسیله ای برای فریاد بی معنا نیست.راهی برای بازگشت انسان به اصل و اساس خویشتن است.او باید در میزان توانایی های خود بازنگری کند.او باید بداند که وضعیت امروز او همان چیزی نیست که باید باشد.او توانا تر از آن است که دیگران تصور می کنند.او می تواند آن چه می خواهد ،باشد.
بازگشت انسان به درون خود را باید درد دل های تربیتی پی گیری نماید.دل دردی قابل علاج های زود رس نیست که طولانی بودن آن به میزان درازی زیست آدمی است.باید افراد را به درون خود ارجاع داد.دروغ ،صفت انسانی نیست.خود خواهی مربوط به آدمی نیست.چپاول و غارت از ویژگی های آدمی نمی باشد.اما تمامی این خصوصیات حیوانی در جامعه ی انسانی در حال انجام هستند.
ما درد دل های تربیتی را وسیله ای قابل اعتماد برای بیداری آدمی نه تنها برای اینکه از خواب بیدار شود می دانیم بلکه ،برای این منظور اجرایی تلقی می نماییم که انسان به روند رشد انسانی خود بنگرد و بسنجد که در چه مرحله و قله ای است.اساسا قله ای برای او در این زمانه وجود دارد یا اینکه در دره ی حیوانی در حال دست و پازدن است.بازنگری و تغییرات بنیادین ،اساس درد دل های تربیتی برای نوع انسان است.