عزیزاله احمدی - مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا:
زن در تمدن عیلام
نشان دادن تصویر زن در تمدن عیلامیها از این نظر اهمیت دارد که ایرانی ها بخش اعظم تمدن و فرهنگ خود را مدیون آنان هستند. در اندیشه ی عیلامیها زن جایگاه رفیعی داشت. از همین رو "اصل مادینه هستی" کانون و محور عمده فرهنگ و تمدن آنها بوده و در اندیشه ی مذهبی آنان "خدایان مادینه" در زمره خدایان اصلی به شمارمی رفته اند.
در موردجایگاه زن در دوران های اولیه می توان دو نوع ازدواج را مورد بررسی قرار داد. در آن زمان "ازدواج" نوعی "زناشویی سرخانه ای" بوده است با رجوع به گفته های "ویل دورانت،1365،ص41 این رسم به این طریق بوده که مرد، قبیله ی خود را ترک و به قبیله ی خانواده ی زن می پیوست و برای او یا با او برای خدمت به والدین زن کار می کرده است.
نتیجه طبیعی چنین زناشویی نگاه داشتن نسبت فرزند از جانب مادر و طبعاً تعلق ارث از طریق مادر به فرزندان بوده است. بااین توصیف می توان گفت قدمت استیلای زن بر مرد و حتی اجتماع بسیار طولانی تراز دوره استیلای مردان بر زنان جامعه است.
در اسناد اولیه ایلامی ها به کرار با نام های مادر، خواهر یا دختر شاه برمی خوریم و بر اساس مدارک موجود تاریخی، موروثی بودن و جلوس برتاج و تخت ، بر پایه مادر تباری استوار بوده است.
بنابراین می بینیم حتی در حوزه تفکری حقوقی آنان، زن همواره جایگاه انسانی خود را داشته و هیچگاه به نام "فرودست" در هیچ گونه دعاوی قضایی مورد خطاب قرار نگرفته است.
زن در دوره هخامنشی
به گفته ی محققان ، زن در این دوره نیز در تمامی زمینه ها بطور برابر نسبت به مردان در فعالیت های اجتماعی مشارکت داشته است.
دستیابی زن به بالاترین مرحله از علوم دینی آن زمان به نام "زوت" نشان از جایگاه زن در فراگیری علوم و دانسته های دینی است.
زنان این دوره در دریافت سهم ارث با مرد دارای حقوق برابر بود زیرا بر اساس متون دینی اوستا تحقیر یا کوچک شمردن زن کرداری ناشایست تلقی می شد.
وقتی بر اساس مقایسه با تمدن های هم عصر، هخامنشیان را با مصریان مقایسه می کنیم ، می بینیم بر خلاف آن تمدن ها از نقش زنان برای تزیینات آثار خود استفاده نمی کرده اند به این معنی که دراین دوره ایرانیان به دلیل قداستی که برای زن قائل بودندهیچگاه اززن برای تصاویریانقوش خود استفاده ی ابزاری نمی گردند.
به هرحال باروی کار آمدن کوررش و وضع قوانین جدید وضعیت زنان ثبات بیشتری پیداکرد برای مثال مشهورترین نمونه ی تساوی حقوق زنان و مردان در ایران باستان ، اجازه انتقال سلطنت از پادشاه به دختر بود.
زن در دوره سلوکیان
با شکست هخامنشیان و تسلط یونانیان (سلوکیان) بر ایران وضع اجتماعی زنان ایرانی متغیر شدو شیبی نزولی به خود گرفت.
علت این قوس نزولی این بود که به همراه سلوکیان (حکومت جانشینان اسکندربرایران که حدود 73 سال به طول انجامید ) ، زنان و دختران زیادی از یونان به ایران آورده شدند.
چون این زنان بنابه رسم یونان آن زمان از حقوقی مساوی با مردان برخوردار نبودند بنابراین بر اثر مراودات با ایرانیان این رسم سرنوشت زنان ایرانی را به شدت از خود متاثر ساخت.
یکی از این معضلات عاشق شدن مردان ایرانی با این زنان و دختران یونانی بود که به طور قطع از استحکام بنیان خانواده در آن روز کاسته بود ."برخی از این زنان به صورت عقد مهلت دار بامردان ایرانی به سر می بردند و برخی دیگر نیز با روابط آزاد بامردان ایرانی حشر و نشرداشتند."(حسین نیا،1390،روزنامه جام جم،شماره 68).
این وضع تاثیرات خود را که ناشی از نفوذ یونانی ما بی مربوط به این دوره بود در دوره بعد از خود یعنی اشکانیان گذاشت که در ذیل به گوشه ای از آن اشاره خواهد شد.
زن در دوره اشکانیان
با انقراض حکومت 73ساله ی سلوکیان یونانی، اشکانیان در حدودسال 250 ق.م تاسیس شد در این دوره مقام "مادرشاهی" یا اصل مقام "اسطوره ای-الهی" زن همچنان ادامه داشت.
برخی از پرستشگاه ها و معابدی که برای مثال به نام "آناهیتا" و به زبان عیلامیها "نانایا" نام داشت هنوز بر پابود که نشان از احترام و حرمت به شخصیت زن در این دوره داشت.
با این اوصاف تعدد زوجات به غیر از داشتن "زن اصلی " یعنی ملکه نه تنها میان سلاطین بلکه سایر شخصیت های کشوری ، به تناسب ثروت ، مقام و بزرگی آنان وجود داشته است.
این زنان که غالباً از زنهای زیبای خارجی تشکیل می یافت باعث می شد که زنان ایرانی برای عدم مقایسه میان آنان با زنان خارجی ترجیح می دادند هر چه بیشتر درخانه باشند تا در خارج از آن، به همین دلیل است که اکثر مورخان از شاهان اشکانی و یزرگان آن دوره به عنوان "مستور نگاه داران زن" یادکرده اند.
نکته این که اگرچه تا حدودی این عنوان صحیح تلقی می شود اما واضح است که این رسمی عام نمی توانست باشد.
به عبارت دیگراین شیوه ، رسم طبقه ی حاکمان و اشراف و بزرگان بوده است. زیرا بر اساس شواهد تاریخی زنان عادی و عامی جامعه الزاماً دارای همان آزادی های خاص دوره های قبل ازاشکانیان در زمینه های تولیدی، اقتصادی و اجتماعی بوده اند.
دراین دوره ازدواج ها برخلاف میل زنان رایج بود که البته معمولاً سیاسی بوده و فرجام شومی برای زنان به همراه داشته است.
به گونه ای که آنان می بایست سالهای عمر خود را، حتی بدون رضایت قلبی در حرمسراها با انواع مشکلات سپری کنند و چنانچه روزی قدرت حاکمان رو به زوال یا احیاناً شکست می گذاشت برای این که آنان به دست دشمن نیفتند به صورت دسته جمعی کشته می شدند.
نکته ی قابل توجه این که ازدواج با محارم که بر اثر نفوذ فرهنگ یونانیان در میان ایرانیان البته شاهان وبزرگان معمول بود در این دوره تا حد منسوخ شدن پیش رفت اما با ظهور نظام فئودالی که در حال گسترش بود موقعیت زن متناسب با این وضع همانند زمین، و دیگر کالاها به مرور درحوزه احتیاجات مرد قرار گرفت به گونه ای که دختران در آستانه ازدواج، اول به خانه ی خان و کدخدا می رفتند و باکسب اجازه ، اقدام به ازدواج می نمودند.
به هرحال براساس نظر مورخان مقام زن نزد اشکانیان بسیار پست تر از "مادها" و "پارسها"بوده است.
اما اگربخواهیم با معیار امروزی در مورد زنان دوره اشکانیان سخنی بگوییم باید عرض کرد که از نظر پوشش رعایت کاملی ازحجاب داشته اند.
آنان قباهایی تا زانو و شنلی بر سر به همراه نقابی که آن رابه پشت سر می گذاشتند، می پوشیدند. این وضع پوشش نشان می دهدکه برهنگی یا نمایاندن بدن زنان به هیچ وجه مرسوم جامعه ی ایرانیان آن دوره نبوده است.