جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: جهان در وضعیت مطلوبی از نظر انسانی قرار ندارد.جنگ و کشتار و محاصره ی اقتصادی و به دنبال منافع خویش گشتن و نابودی منابع مردمان دیگر را مد نظر قرار دادن، امری است که امروزه به وفور در دنیای به اصطلاح متمدن رایج است.
دنیای امروز نسبت به گذشته کمتر متعهد است و زندگی ماشینی باعث بی خبری افراد از یکدیگر شده است.بر این اساس درد دل های تربیتی به وقوع می پیوندند و نگاهی کلی به نوع انسان دارند.برای تربیت تفاوتی میان سیاه و سفید باقی نمی ماند و نژاد جایگاهی را به خود اختصاص نمی دهد.برای درد دل کنندگان تربیتی نوع انسان مهم ترین موضوع تلقی می گردد.
نگرش درد دل های تربیتی به کل کره زمین و ساکنین آن است.جایی که با تمامی وسعت دارای محدودیتی به نام انسان است.رشد و تعالی آدمی در این کره ی زمین به حد مورد نظر در ماهیت انسانی نرسیده و علی رغم پیشرفت های تکنولوژیکی و ابزار سازی در انسانیت و آدمیت به سقوط متمایل گشته است.
آدمیزاده را آسایش شایسته است و راحتی با هم بودن هدف اصلی در ماهیت انسانی است.همه نسبت به هم همدرد و همدلند و تربیت خواسته ی خود را در رشد توانایی های آدمی در رسیدن به ماهیتش جستجو می کند.بنابراین برای درد دل کنندگان تربیتی این معنا نهفته است که آدمی به همزیستی آدمیزاده بی تفاوت گشته و هر کس برای رسیدن به منافع شخصی دیگری را از بین می برد.
معنای درد دل تنها فریاد برای شنیدن و بی تفاوت گشتن نیست بلکه در خواستی برای حرکت و تغییراتی بنیادین در روابط انسانی و درون نگری آدمی برای شناخت ماهیت اصلی خویشتن است.ماهیتی که به او اجازه نمی دهد به دیگران همنوع خود تعرض کند، او را مورد فشار قرار دهد، تحریم نماید.مورد بی احترامی و بی حرمتی مصنوعی قرار دهد و بکوشد تا با زور و تزویر سهمیه ی او را به چپاول برد.
درد دل های تربیتی نگاهی کلی به تمام جهانی دارد که نوع بشر در آن زندگی می کند.نگرشی جهان گرا دارد تا بدین سان مشکلات خود ساخته ی آدمی برای دور شدن از انسانیتش و فرو رفتن در حیوانیت را نمایش دهد.آدمی در کل جهان برای تربیت آدم است و هرگز از ماهیتش قابل جدا نیست مگر اینکه رویدادی غیر انسانی او را به مسیر دیگری بکشاند.
درد دل های تربیتی گرچه ممکن است در محدوده ی کشورهای خاصی ایجاد شوند اما محدود به آن باقی نمی مانند بلکه می کوشند تا جهان بشریت را به ماهیت واقعی اش آگاه سازند.گوشزد نمایند که این روش ها انسانی نیستند و از بین بردن یکدیگر تنها در ماهیت راز بقای حیوانات نهفته است و هرگز در نوع انسان جایگاهی ندارد.
آدمی در مقابل آدمی مسئول است و همه باید خود را بشر نامند و هیچ برتری در این زمینه برای او متصور نیست مگر توانایی های طبیعی که با کوشش و تلاش به عمل تبدیل می شوند و انسان را به سمت و سوی تفاوت های قابل قبول رهنمود می سازند.
درد دل های تربیتی با نگاه جهانی خود به رفتارهای وحشی گرایانه ی قدرت های خود ساخته اعتراض می کند و این حق را که زور مداران قادر به اداره ی جهان مورد نظرشان هستند را غلط می شمارد.درد دل های تربیتی نوعی بیداری جهانی را به دنبال دارد و بدیهی است که اعمال خاص برای رسیدن به ماهیت انسانی را حواستار می گردند.
درد دل های تربیتی خطاب به کل جهان حرف داردن و برای تمامی انسان های روی زمین هشدار صادر می کنند و چون فریادی از اعماق قلب های آن هاست، جهان را به خانه تکانی و گریز از رفتارهای حیوانی فرا خوانده و به سمت واقعیت اصلی آدمیت رهنمود می سازند.
درد دل های تربیتی را باید هشداری برای تمام انسان ها در نظر گرفت.هیچ آدمی حق ندارد آسایش او را بر هم زند و به نام صلح به جنگ و به نام مبارزه ی با تروریست، تروریست پروری نماید.انسان های حیوان نمای بزرگی که امروز دستورات لازم برای محاصره ی کشورها را صادر می کنند اولین خطرسازان جامعه ی امروزی هستند.
درد دل های تربیتی به معرفی آن ها می پردازند و به انسان های روی کره ی زمین می گویند " ای انسان های زنده، از درون خود فاصله گرفته اید و با روش های حیوانی به ادامه ی نسل می پردازید" در حالی که از حیوانات حمایت می کنید ،همنوعان شما در سایر کشورها سربریده می شوند و گاه چنان از بین می روند که قابل شناسایی نیستند.خطر جهانی با درد دل های تربیتی نمایان ترمی شوند.