استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: پرداختن به هر موضوعی برای نویسنده و خواننده دارای منظور و مقصودی است.یاد دهنده و یاد گیرنده نیز می دانند که برای چه چیزی این عمل را انجام می دهند.داشتن منظور و مقصود کار بررسی موفقیت و عدم ان را هم معین می کند.بنابراین کسانی که عمدا دست به اقداماتی می زنند دارای هدف یا اهدافی معین هستند.خواه این اهداف خیرخواهانه و خواه غیر خیرخواهانه باشند.
آسیب های اجتماعی خواه از نظر شناخت و یا هر نظر دیگری که انجام گیرند، فعالیت محسوب می شوند.تلاش هایی حساب شده و از روی قصد و عمد که با وجود سختی کار باز هم ادامه می یابند.وسعت جامعه و تعدد و تفاوت های ان ها مانعی برای این کوشش محسوب نمی شوند.آسیب شناس یا جامعه شناس و جرم شناس که هر یک به شکلی به موضوع می نگرند برای کارهای خود اهدافی دارند و تلاش ان ها برای رسیدن به ان منظور هاست.
روند آسیب شناسی با ترسیم اهداف به کوشش ها جهت می دهد.با برنامه ریزی ها قبل از عمل به طور جدی معیارهای موفقیت را هم تعیین می نماید.شناخت معنا می یابد و نقطه ی رسیدن به ان را مشخص می کند.ترسیم اهداف در شناخت آسیب های اجتماعی یکی از بنیانی ترین کارها در این نوع فعالیت محسوب می گردد.
بنابراین به طور مشخص آسیب شناسی دارای اهداف معینی است.تلاشی است که بدون معنا صورت نمی گیرد.آسیب شناس به دنبال دست یافتن به نقاطی است که از قبل ذهن او را مشغول کرده است.او به دنبال کسب موفقیتی است که رسیدن به اهداف ان را رقم می زند.اهدافی که اگر از لذت های تحقیقاتی شخصی ان گذر کنیم، دارای جنبه های انسانی است.
فعالیتی آسیب شناس دارای انواع هدف هاست.به هیچ وجه محدود به یک نوع نمی شود.همین تعدد مقصود باعث سلسله مراتب هم می شوند.اهدافی که کلی و یا جرئی می باشند.تلاش هایی که باعث شناسایی زیان ها و ضررهای وارد بر انسان و جامعه انسانی می گردند و به نوعی خطرات را به دلسوزان گوشزد می نمایند.همین اندازه کافی است تا مصلحین از موانع موجود اگاه شوند و برای رفع ان ها اقدام نمایند.
اهداف آسیب شناسی را در دو نکته می توان ترسیم نمود.اول شناخت آسیب، بدین معنا که تلاش افراد و محققین برای این است که نقاط حادثه ساز در جامعه را به دیگران معرفی نمایند و بگویند که چنین مواردی برای ادامه ی حرکت طبیعی خطرناکند و مردم از وجود ان ها اگاه گردند و مسئولین نسبت به ان ها شناخت پیدا کنند.معرفی ان ها اصل چنین تلاش هایی است.
دومین هدف کلی ان است که در این فرایند آسیب شناس و یا هر محققی به دنبال علت یابی است.او می کوشد تا ببیند که روابط علت و معلولی در کجاست.چرا مردم دست به چنین اقداماتی می زنند.اساس و بنیان آسیب ها کدامند.بر این اساس تنها به معرفی قانع نیستند بلکه می خواهند بدانند که علت انجام و تولید ان ها چیست.این هدف به ظاهر کوچک در درون خود اهداف دیگری را جای می دهد.
آسیب شناسی به عنوان یک فعالیت حساب شده و از روی فکر و دقت می تواند اهداف متعددی را دنبال نماید.بدیهی است که تعدد این اهداف تابع نوع جوامع نیز می شوند.حساس بودن مردم یک کشور یا منطقه، خواستاری ان ها از روند پیشرفت، انتظارات بالا یا پایین ان ها، میزان فهم و درک، روابط ان ها با دیگران، فرهنگ حاکم بر رفتارهای ان ها و سایر موارد نزدیک از جمله ی این نکات هستند.
آسیب شناسی را می توان در دو نکته ی مهم تفسیر نمود و بدیهی است که اهداف ان نیز در همین دو نکته معین می شوند.نکته ی اول شناسایی آسیب هاست.لذا هدف یک اسیب شناس این است که ببیند انواع ان ها کدامند.تعدد ان ها به چه میزانی است.معرفی ویژگی های ان ها چیست.برای مردم توضیح دهند که چرا این ها را آسیب می نامیم.خطرات ان ها برای جامعه ی پشری به چه اندازه است.
به طور مثال او ممکن است رفتارهایی را آسیب معرفی نماید که مردم کاملا از ان غافل باشند.اعمالی را توضیح دهد که مردم به ان ها به شکل مثبتی می نگرند.شناسایی کوشش هایی که علاوه بر منفی بودن دارای علائم مخرب بیشتری است.شتاسایی خود را به ان میزان ترفیع می دهد تا مردم یک جامعه ان را جدی تلقی کنند.
بنابراین در فعالیت اصلی خود اقدام به معرفی می نماید.شناخت هدف اولیه ی این آسیب شناس است.او انچه را خود شناخته به دیگران معرفی می نماید.تعاریف متعدد از یک آسیب را ارائه می کند تا مردم کشورش به طور کامل موفق به تشخیص شوند.شناسایی آسیب برای او یک قدم اساسی است لذا هدف اول "معرفی" است.این همان نکته ای است که "سلسله مراتب اهداف" نامیده می گردد.
نکته ی دومی که هدف معرفی می شود و باید بعد از شناسایی باشد،"ریشه یابی" است.در این فعالیت آسیب شناس به دنبال ان است تا ببیند چرا بعضی از افراد دست به چنین کارهای نا درستی می زنند.علل متعددی که می توان برای بروز ان ها ترسیم کرد کدامند؟ در این فراینداو به دنبال ان است تا علت ها را بر اساس معلول ها در یابد.مثلا بدان که اسمان ابری نشانی از شروع باران است.ریشه ی آسیب ها را شناختن و به دنبال ان معرفی کردن بسیار مشکل تر از شناسایی است.
در این فعالیت عمق نگری یکی از ویژگی های آسیب شناس محسوب می گردد.او دارای تفکری شگرف است که از طریق شیوه های علمی تلاش می کند تا اساس این رفتارها را دریابد.این تلاش تنها یک شناخت معمولی نیست بلکه راهی برای از بین بردن نیز محسوب می گردد.کوششی است برای نشان دادن ریشه ی درد هاست.به زبان ساده در این هدف که بسیار طولانی و حساس هم می باشد، اسیب شناس می خواهد به مصلحین اجتماعی راه ریشه کنی را معرفی نماید.
موفقیت آسیب شناس در تلاش های خود بسته به تحقق اهدافی است که در ابتدای کار برای او ترسیم می شوند.بدیهی است که شناخت بیشتر آسیب ها و به دنبال ان یافتن علل و ریشه ها، نوعی موفقیت در تلاش ها محسوب گردد و در غیر این صورت علی رغم طولانی بودن، عدم توفیق را به همراه خواهد داشت.دست یابی به اهداف راه را برای اصلاح جامعه باز نگه می دارد.