مصطفی دهقان: سقوط قیمت نفت در بازارهای جهانی چنان هولناک و به سرعت در حال وقوع است که بسیاری از فعالان بازار انرژی و کشورهای نفتی هنوز نتوانستهاند تحلیلی جامع و کامل از دلایل این سقوط آزاد قیمت، تبعات و راههای جلوگیری از آن ارائه دهند. برخی از تحلیلگران، مازاد عرضه ناشی از ورود شیل اویل به بازار را دلیل اصلی این موضوع میدانند. وبسایت دیزرت سان در تحلیلی به قلم موریس بشلاس نوشته است که حتی اگر قیمت نفت از این هم کمتر شود، کمپانیهای تولید شیل اویل به کار خود ادامه خواهند داد، چرا که این کمپانیها هدفگذاری خود را برای بعد از 2020 انجام دادهاند که به گمان بسیاری از فعالان بازار، قیمت نفت در آن زمان بیش از 150 دلار در هر بشکه خواهد شد. پس اگر این تحلیل که ورود شیل اویل سبب سقوط قیمت نفت شده است را درست بدانیم، قرار نیست این عامل از بازار حذف شود.
برخی دیگر از تحلیلگران دلیل سقوط قیمت نفت را به کاهش رشد اقتصادی چین، افزایش قدرت دلار و کاهش تولید کالایی در جهان مرتبط میدانند که نیاز به نفت خام را در مجموع کاهش داده است. اگر این عامل سبب کاهش قیمت نفت شده باشد، در میانمدت و با افزایش رشد اقتصادی در کشورهای اروپایی، چین و آمریکا، بازار دوباره به وضع سابق بازخواهد گشت و حتی ممکن است شاهد نفت 130 دلاری تا 3 سال آینده باشیم.
اما تحلیلی دیگر نیز وجود دارد که بر نقش هماهنگ عربستان و آمریکا در سقوط قیمت نفت انگشت میگذارد. شواهد و قرائن فراوانی برای اثبات ایت تحلیل وجود دارد. عربستان چندماهی است که نفت خام خود را با تخفیف بسیار زیاد به مشتریان خود میفروشد. در ابتدا عربستان اعلام کرده بود این تخفیف را به مشتریان آمریکایی نفتش میدهد تا جایگاهش را در بازار آمریکای شمالی که به واسطه ورود شیل اویلها به خطر افتاده است بازپس بگیرد. در ابتدا این تصمیمی استراتژیک و منطقی مینمود؛ چرا که در رابطه با نفت، حفظ بازار اهمیت بیشتری از قیمت فروش دارد و بسیاری از تولیدکنندگان نفت این فرمول را در صورت لزوم در رابطه با مشتریان خود اجرایی میکنند تا آنها متمایل به تولیدکننده دیگری نشوند.
اما آنچه این تصمیمِ در ابتدا منطقی عربستان برای حفظ مشتریان آمریکایی و مقابله با شیل اویل را با تردید مواجه کرد، انتشار اخباری بود مبنی بر اینکه عربستان به شکل گستردهای به واردکنندگان آسیایی و اروپایی نفت، پیشنهاد داده است که حاضر است نفتش را با تخفیفی قابل توجه و چیزی در حدود 60 دصد قیمت بازار بفروشد. انتشار این اخبار پرده از سناریویی برداشت که عربستان به دنبال آن بود؛ سناریویی که برای اولین بار نیست که از سوی این کشور اجرا میشود.
عربستان پیش از این دستکم دوبار دست به اجرای این سناریو زده است. بار اول در دهه 80 (سال 1985) عربستان در هماهنگی کامل با دولت ریگان، یکباره عرضه نفت در بازارهای جهانی را افزایش داد و تخفیفهای عجیب و غریبی به مشتریان جهانی داد. این افزایش عرضه عربستان سبب شد قیمت نفت از 35 دلار در هر بشکه به حدود 10 دلار در هر بشکه سقوط کند و قیمت نفت سالها در همین حوالی بماند. این کاهش شدید قیمت نفت، سبب بروز کسری بودجه عظیم در اتحاد جماهیر شوروی شد و بسیاری از تحلیلگران این کسری بودجه را ضربه کاری و نهایی بر پیکره اتحاد جماهیر شوروی میدانند که نهایتا با فروپاشی این کشور همراه شد.
بار دوم عربستان در آستانه هزاره سوم دست به اجرای مجدد این سناریو زد. در آن زمان حکومت صدام به شدت در تنگنا قرار داشت و برنامه نفت در برابر غذا در عراق اجرایی شده بود. افت قیمت نفت به حدود 6 دلار در هر بشکه، عراق را با بحران عظیم انسانی و تنگنای مالی شدید مواجه کرد. در حقیقت با اجرای این سناریو، عراق به سرعت به سمت فروپاشی میل کرد. حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین، ضربه آخر را بر پیکر نظامی وارد کرد که پیش از آن به واسطه سقوط قیمت نفت به حال احتضار درآمده بود.
این بار اما عربستان بازی خطرناکی را با اجرای سناریوی قدیمی خود به راه انداخته است. عربستان به خوبی میداند که بیشترین ضربه از سقوط قیمت نفت به دو کشور ایران و روسیه وارد خواهد شد. در شرایط فعلی ایران نمیتواند بیش از 1 میلیون و دویست هزار بشکه نفت بفروشد و بنابراین قادر نیست کسری ارزی ناشی از کاهش قیمت را با افزایش عرضه جبران کند. از دیگر سو، روسیه به واسطه تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا با بحران فرار سرمایه مواجه است و برای حفظ ارزش روبل و تامین ارز مورد نیازش وابستگی شدیدتری به ارز ناشی از فروش نفت و گازش پیدا کرده است. سقوط قیمت نفت سبب ایجاد کسری بودجه در این دو کشور خواهد شد.
اما چرا عربستان دوباره به سناریوی قدیمیاش روی آورده است؟ از اواسط دهه 90 نقش عربستان در تحولات منطقهای رو به افول گذاشت. تا ابتدای دهه 90 و به واسطه جنگ میان ایران و عراق، عربستان توانسته بود نفوذ منطقهای خود را گسترش دهد. اردن، لبنان، پاکستان، افغانستان، یمن، بحرین و کویت به نوعی تحت نفوذ مستقیم عربستان بودند. از اواسط دهه 90 اما ورق برای عربستان برگشت. لبنان نخستین کشوری بود که عربستان آن را از دست داد. قدرتگیری حزبالله در لبنان و اقبال به این جریان سیاسی سبب شد تا معادلات سیاسی در این کشور کمکم به نفع ایران تغییر کند. با حمله آمریکا به افغانستان، عربستان این کشور را نیز که در زمان حکومت طالبان وامدار عربستان و قطر بود از دست داد. ایران جای عربستان را در معادلات سیاسی افغانستان به راحتی پر کرد. عراق ضربه بعدی بود. حمله آمریکا به عراق سبب سقوط صدام حسین، یکی از بزرگترین دشمنان منطقهای ایران و روی کار آمدن دوستان نزدیک ایران در این کشور شد.
بحرین، یمن و کویت نیز در آستانه بحران قرار گرفتهاند و با وزیدن تندبادی ناگهانی ممکن است به آغوش ایران درغلطند. در چنین شرایطی عربستان شاهد کاهش نفوذ نفت در آینده انرژی جهان و بال و پر گرفتن گاز به عنوان منبع اصلی تامین انرژی جهان آینده است؛ منبعی که عربستان از آن بیبهره است. عربستان سعودی گرچه گاز دارد ولی میزان گازی که در اختیار دارد حتا تکافوی نیمی از نیاز داخلیاش به گاز هم نیست. قطر، عمان و ایران تنها 3 کشور حاشیه خلیج فارسند که گاز مازاد بر نیاز داخلی و آماده برای صادرات دارند.
عمان گاز مازاد اندکی دارد ولی قطر و ایران وضع متفاوتی دارند. این دو کشور به اندازهای گاز دارند که بتوانند تا دستکم یک قرن از مزایای فروش انرژی به بازارهای جهانی بهره ببرند. عربستان نیک میداند که در معادلات آینده انرژی جهان نقش نخواهد داشت و گرچه این اتفاق در کوتاه مدت نخواهد افتاد ولی تا دو دهه آینده، طوفان به ماسه رسیدن چاههای نفتیاش فراخواهد رسید و آنگاه عربستان کشوری خواهد بود که بزرگترین ابزارش در معادلات سیاسی منطقهای و جهانی از او گرفته شده است.
اجرای سناریوی قدیمی بازی با قیمت نفت از سوی عربستان قماری خطرناک برای این کشور است. مقابله عربستان با ایران و روسیه، گرچه سبب آزار و اذیت مالی دو کشور ایران و روسیه خواهد شد ولی مقابله مستقیم با این دو کشور که اولین و دومین ذخایر گازی جهان را دارا هستند، قمار خطرناکی برای عربستان است. شرایطی که عربستان در دهه 80 و 90 میلادی دست به این بازی زد با شرایط فعلی به کلی متفاوت است. گفتگوهای هستهای با ایران نهایتا تا چند ماه آینده به نتیجه خواهد رسید و عربستان گرچه تلاش میکند این توافق را تا میتواند به تاخیر بیاندازد ولی اراده دو طرف برای حل این مشکل نشان میدهد که ایران و غرب به دنبال حل مشکلات تاریخیشان و بازسازی شکلی جدید از رابطهاند. روسیه نیز گرچه در حوزه اوکراین با غرب به تضاد منافع رسیده است ولی برخلاف دهه 80 میلادی که شوری اهرم اندکی برای مقابله با غرب در دست داشت، اکنون روسیه حیات انرژی اروپا را در دستان خود میبیند و به همین واسطه سطح تعارض غرب با روسیه به حدی افزایش نخواهد یافت که به درگیری مستقیم برسد.
عربستان قماری را آغاز کرده است که ناگزیر از آغاز آن بوده است. پادشاه انرژی جهان در آستانه واگذاری ردای پادشاهی به دیگر بازیگران است. عربستان با همه موجودیاش وارد این قمار شده است تا مگر بتواند معادلات جهانی را به نفع خود تغییر دهد و پاسخی برای مقابله با بحران محتومش بیابد. قماری که عربستان شانس کمی برای پیروزی در آن دارد./آنا