کد خبر:
6496
ارسال شده در مورخه :
دوشنبه، 17 آذر ماه، 1393 -
03:30
تهران - ایران اُنا: نمایش آمریکاییها برای معرفی خود به عنوان رهبر ائتلاف ضد داعش و پخش تصاویر ارسال کمکهای نظامی آمریکا برای این گروه تکفیری در عراق و سوریه، یک تناقض بیبرنامه و اشتباه لو رفته است.
|
![سناریوهای محتمل در مذاکرات هسته ای سناریوهای محتمل در مذاکرات هسته ای](files/News/6496.jpg)
علیرضا سعیدآبادی
سرانجامِ مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵، به شناخت درست ما از برداشتها و سوءبرداشتهای بازیگران و جنبههای پیدا و پنهان سیاستهای طرفهای دعوا بستگی دارد.
درک نیات آشکار و نهان کشورها با مرزبندی و تعریف رایج موسوم به سیاستهای اعلامی و غیراعلامی آنها ارتباط مستقیم داشته و بیشتر اوقات نیز تفکیک این سیاستها، کار فوق العاده دشواری است.
برای مثال، در عملیات جنگ روانی، دولتها از هر دو سیاست اعلام شده و اعلام نشده بطور ضد و نقیض، همزمان استفاده میکنند. وجود تناقضات رفتاری و گفتاری در ادبیات سیاسی امری پذیرفته شده است اما آن دسته از پارادوکسهایی که برای گیج ساختن رقبا از آنها استفاده میشود با تناقضهای بدون برنامه و طراحی نشده که در اثر اشتباهات و خطاهای انسانی و یا سازمانی اتفاق میافتند تفاوت فاحشی دارند.
نمایش آمریکاییها برای معرفی خود به عنوان رهبر ائتلاف ضد داعش و پخش تصاویر ارسال کمکهای نظامی آمریکا برای این گروه تکفیری در عراق و سوریه، یک تناقض بیبرنامه و اشتباه لو رفته است. اما اینکه آنها دم از گفتگو میزنند و در همان اثنا، اعلام میکنند که تمامی گزینهها روی میز است و یا اینکه در خلال مذاکرات، تحریمهای جدید وضع میکنند این یک تناقض واقعی و هدفمند است.
مذاکرات هستهای مملو از برداشتها و سوءبرداشتها و تناقضهای عمدی و غیرعمدی است. بین المللی کردن و فرسایشی ساختن مسائل داخلی کشورهای هدف در سطح جهان، دو راهبرد قدیمی دولتهای استعمارگر است. عدم اطمینان به غربیها در ایران، ریشههای تاریخی بسیار عبرت آموزی دارد. اما این یک اصل کلی است که براساس ظاهر نباید به عمق نیات بازیگران سیاسی خوش بین بود. براین اساس و با توجه به شواهد قابل طرح، طیفی از سناریوها در مذاکرات هستهای ایران و اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و کشور آلمان برای من مطرح است که بدون تقدم و تاخر خاصی آنها را در اینجا ارایه میکنم تا شاید مورد توجه قرار گیرند.
مفروض اساسی در تمامی این سناریوها این است که راهبرد غربیها، محدودسازی توان صنعتی برنامههای هستهای ایران و بازگرداندن آن به شرایط قبل از تحریم هاست و دراین راه، طیفی از مشوقها تا مجازاتها را از دید خود مطرح میکنند.
سناریو اول، اینکه دو طرف واقف هستند که مصالحهای در بین نیست و فقط میخواهند در جهان سیاست، مسئولیت عواقب ناشی از شکست مذاکرات را به عهده طرف مقابل بیاندازند و افکار عمومی جهانی را نسبت به برنامههای آینده خود قانع ساخته و اعتمادسازی کنند. آنچه این سناریو را محتملتر میسازد مسئله اختلافات بنیادی ایران و غرب بر سر مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی، منافع متعارض آن دو در سطح خاورمیانه و ایجاد یا فعال سازی گسلهای قومی و مذهبی در جهان اسلام به دست غربی هاست که امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده است. از این دیدگاه شکی نیست که بخاطر سازش رژیمهای مرتجع منطقه، درحال حاضر، شاهد رویارویی دو جبهه هستیم. از یک سو، جبهه متحد ایرانی-فلسطینی و دوستداران آن و از سوی دیگر، جبهه غربی-اسراییلی و حامیان آنکه بصورت نامتقارن در برابر هم قرار دارند. جمهوری اسلامی ایران با مسلح ساختن مردم کرانه باختری به این رویارویی شکل تازهای خواهد داد. دراین سناریو، قواعد بازی برد-باخت فضای روانی تصمیم گیریهای طرفین را شکل میدهد.
سناریو دوم، اینکه هر دو سعی دارند با یک جنگ روانی و فراتر از بحث برابری هزینهها و فایدههای مادی، دست برتر را در مذاکرات به هر قیمتی داشته باشند و هر کدام فقط به توافق خوب و بازی برد-باخت میاندیشند. از نظر غربیها، توان هستهای ایران باید در سطح ماقبل صنعتی و صرفاً درحد تحقیقاتی باقی بماند و عباراتی مانند اینکه «ایران به تاسیسات زیرزمینی فردو و آب سنگین اراک نیاز ندارد» و یا اینکه «ایران به این تعداد سانتریفیوژ نیاز ندارد» تاییدی بر این سناریو است. از نظر جمهوری اسلامی ایران، برنامههای هستهای ایران بازگشت ناپذیر است و توافق بدون برچیدن سازمان تحریمها غیرقابل قبول است. اینجا مسئله پرستیژ و غرور ملی مطرح است که به تنهایی با معیارهای مادی قابل سنجش نیست. تحمل هزینههای سنگین تحریم از سوی ایران، خود شاهدی بر این مدعاست. غرب در اثر دخالتها و ناکامی سیاستهای ضد ایرانی خود در دهههای اخیر، به زعم خود در پی کسب احترام از دست رفته است. جمهوری اسلامی ایران، مذاکرات هستهای را در ادامه سیاستهای اصولی برآمده از انقلاب اسلامی و تثبیت شده در دفاع مقدس میداند و از این منظر، مذاکرات تداوم پایمردیهای این ملت بیدار و ظلم ستیز است که نادیده انگاری آن برابر با از دست رفتن غرور ملی و ارزشهای الهی خواهد بود.
سناریو سوم، اینکه در لوای مذاکرات هر کدام سعی دارند به دوستان و شرکای راهبردی خود فرصت بیشتری برای آرایش و آماده سازی نیروها بدهند. در ادبیات سیاسی کلاسیک، جنگ را ادامه سیاست به شکل و زبان دیگر معرفی کردهاند. نتیجه این مذاکرات در صورتی که باخت-برد باشد به تغییر معادلات منطقهای و حتی جهانی منجر خواهد شد. خنثی سازی و انزوای ایران، از بین بردن عقبه استراتژیک جریان مقاومت، سلطه اسلام آمریکایی-تکفیری و تضعیف برنامههای توسعه جمهوری اسلامی ایران از پیامدهای برد غربی هاست. تقویت نقش انقلابی جمهوری اسلامی ایران، تضعیف رژیمهای مرتجع باقیمانده، شروع فاز دوم بیداری اسلامی، گسترش اسلام ناب محمدی (ص) و تقویت برنامههای توسعه جمهوری اسلامی ایران از تاثیرات باخت غربیها در این مذاکرات خواهد بود. در این سناریو، نتیجه برد-برد وجود ندارد و یک طرف بازنده و طرف مقابل، برنده از این صحنه خارج خواهد شد.
سناریو چهارم، اینکه طرفهای غربی به این نتیجه رسیدهاند که تهدید ایران از بیرون مرزها دیگر کارساز نیست و باید از درون وارد شد. توافق در این حالت، با توجه به ابزارهای اقتصادی، رسانهای و حقوقی غربیها در صحنههای بین المللی ابتکار عمل چهاردهه گذشته را از ایران میگیرد. مگر اینکه بخواهیم از انقلابیگری دست برداریم. روسیه و چین در حال حاضر، دیگر رقیب ایدئولژیک برای غرب نیستند بلکه جزیی از ساختار نظام سرمایه داری جهانی هستند و دیگر، تهدیدی برای لیبرال دمکراسی غربی بحساب نمیآیند.
پایان تاریخ از نظر غربیها همین معنا را دارد. یعنی جهانی بدون رقیب که آموزههای غربی بر آن حاکم است. این سناریو، نقطه مقابل بیداری اسلامی است. از توافق ژنو تا مذاکرات وین، عدهای فراتر از دیدگاههای اصولی تیم مذاکره کننده ایرانی سعی کردند به این سناریو فراتر از واقعیات دامن بزنند. شرایط حبابی که در بازار بورس و سرمایه گاهی اوقات اتفاق میافتد تشبیه خوبی برای بیان این شرایط است. در روزهای پایانی مذاکرات وین ناخواسته این اتفاق در عرصه سیاسی افتاد. حباب مذاکرات بدلیل واقعی نبودن شرایط از بین رفت و تاثیر روانی زیادی بر بازارهای داخلی گذاشت. همانگونه که در شرایط حبابی، به تازه کارها در بورس هشدار میدهند که از رفتارهای هیجانی پرهیز کنند و سبدی از سهام را خریداری کنند، در ادبیات سیاسی نیز این یک توصیه حرفهای است که نباید همه تخم مرغها در یک سبد گذاشته شود و محیط روانی تصمیم گیریها نباید بر شرایط واقعی غلبه پیدا کند.
سناریو پنجم، اینکه جمهوری اسلامی ایران به سیاست حمایت از بیداری اسلامی، ادامه جریان مقاومت و مبارزه با طرحهای استعماری غرب به عنوان جز لاینفک این مذاکرات نگریسته و تحت هیچ شرایطی در سیاستهای غیراعلامی خود آنها را فراموش نمیکند. در این سناریو، غربیها از ابزار تحریمها به هیچ وجه دست برنمی دارند. آنچه آمریکاییها به آن میاندیشند این است که سازمان تحریمها را به عنوان برگ برنده و عامل فشار حتی در صورت حصول توافق نسبی حفظ کنند و با استفاده از مکانیسم ماشه آن را فعال و قابل بازگشت نگه دارند و به محض اینکه ایران از خواستههای آنها عدول کرد دوباره آن را برقرار کنند. بررسی ستون هزینهها و فایدهها و آنچه که طرفین از نظر مادی بدست میآورند و یا از دست میدهند در این سناریو فقط بخشی از واقعیت را نشان میدهد. توقف غنی سازی ۲۰ درصد و رقیق سازی ذخایر آن از سوی ایران و آزادسازی بخشی از داراییهای ما از سوی غربیها در چارچوب این سناریو، بهتر قابل ارزیابی است. بازی غربیها دراینجا، رو نیست و نیات پنهان خود را آشکار نمیکنند. بازی طرفین، در ظاهر برد-برد اعلام میشود ولی نتیجه آن چیزی غیر از این است.
سناریو ششم، این است که همانگونه که غربیها به توافق توام با تحریم میاندیشند، جمهوری اسلامی ایران نیز در مقابل از راهبرد تداوم مذاکرات و بهره گیری همزمان از ظرفیت جریان مقاومت و نفوذ در سوریه، عراق، بحرین، یمن و سایر بلاد اسلامی به عنوان عامل فشار بر غربیها استفاده میکند تا بتواند طرفهای مذاکره را وادار به پذیرش خواستههای بحق خود نماید. ناهمگونی خواستههای کشورهای عضو گروه ۱+۵ در این سناریو جالب است. روسها و چینیها بیشترین تعاملات اقتصادی را با ایران دارند. تداوم وضع موجود برای آنها بویژه روسها که تحت تحریم نیز هستند نه تنها تهدید نیست بلکه فرصت است. نیات پنهان و آشکار آنها به نظر من با هم تفاوت جدی دارد. روسیه، هیچگاه یک قدرت اتمی را در مجاورت مرزهای جنوبی خود بر نمیتابد. در صورت توافق غرب با ایران، روسیه بخشی از بازارهای فروش انرژی خود را در اروپا از دست میدهد. روسها، همواره یک بازی دوجانبه داشتهاند و با کارت ایران با غرب بازی کردهاند. هم میخواهند از فرصتهای اقتصادی ایران برای بازسازی اقتصاد خود استفاده کنند و هم از پیامدهای بهبود روابط ایران و غرب واهمه دارند و از آن دوری میکنند. چینیها، مستقلتر از روسها رفتار میکنند ولی آنها نیز، برهم زننده بازی به نفع ایران نیستند. نتیجه اینکه ایران باید از شعار اصولی نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی بیش از همیشه پیروی کند. یکی از علتهای طولانی شدن بحران فلسطین از سال ۱۹۴۸ تاکنون، همسویی قدرتهای بزرگ در برابر آن است. هیچ یک از کشورهای ۱+۵، استراتژی نظامی جمهوری اسلامی ایران را در قبال اسرائیل قبول ندارند. البته این مخالفتها، شدت و ضعف دارد و درصورت وقوع یک جنگ تمام عیار در منطقه، رفتارهای کاملاً مشابهی از آنان انتظار نمیرود. بااین حال در این سناریو، بازی برد-برد را در شعار، هر دو طرف دنبال میکنند.
سناریو هفتم، این است که نظام سلطه همواره میخواهد از جمهوری اسلامی ایران یک درس عبرت برای سایر کشورهای مستقل بسازد. بوش پدر وقتی در سال ۱۹۹۱ هنگام حمله به عراق اعلام میکند که عاقبت، بر کابوس ناشی از جنگ ویتنام غلبه پیدا کردیم معنای واقعی آن این است که آمریکاییها به هیمنه ابرقدرتی خود بسیار مینازند و همواره به کسب پرستیژ و احترام بین المللی، آن هم به هر قیمتی فکر میکنند. نمونه دیگر آن حوادث بعد از یازده سپتامبر است که نقطه شروع دو جنگ بزرگ منطقهای در عراق و افغانستان بود. چه بسا پس از یک توافق دلخواه با ایران آنها اعلام کنند که از کابوس گروگان گیری در سال ۱۹۷۹ و ناکامی دخالتهای نظامی، اقتصادی و امنیتی در ایران راحت شدهاند و انتقام گرفتهاند. زبان دیپلماسی ایران در این مذاکرات باید صریح باشد و از بیان واژههای غیردقیق که مورد سواستفاده قرار گیرند باید پرهیز شود. در ادبیات سیاسی همواره بر بکار بردن قدری ایهام، ابهام و بویژه پیچیدگی در گفتار و رفتار سیاستمداران تاکید میکنند لیکن در این مذاکرات، وجود ایهام و ابهام در راهی که جمهوری اسلامی ایران تاکنون آمده است و برای آن مردم خون و دل خوردهاند به نفع ما نیست و باعث سوءبرداشتهای داخلی و خارجی میشود. در این سناریو، مذاکرات اسب تروای غربیها برای تغییر مفاهیم و واژگان و مرزبندیهای عقیدتی و راهی برای جداسازی دوستان انقلاب اسلامی از یکدیگر و انسجام بیش از پیش دشمنان است. اینکه غربیها و صهیونیستها از موفقیتهای مذاکرات میگویند جای بسی تامل دارد.
* کارشناس ارشد روابط بین الملل و کارشناس اقتصادی
امانت داري و اخلاق مداري
استفاده از اين خبر فقط با ذکر منبع مجاز است.
|
داعش امریکا نتیجه مذاکرات هسته ای