استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: تربیت را باید جریانی مستمر در زندگی انسان ها دانست.بسیاری از انسان ها با نام آن آشنا هستند اما برداشت های مختلفی از آن می نمایند.باید گفت که برداشت از این واژه به دو شکل امکان پذیر است.یکی برداشتی که عوام و مردم عادی از آن می نمایند که معمولا با رفتار یا اخلاق و حتی فرهنگ اشتباه گرفته می شود و تصور می کنند که تربیت همان رفتار فردی است و دیگری برداشتی که متخصصین و اهل علم از آن می نمایند که در این نوع ادراک افراد آن را جریانی می دانند که در طول زندگی انسان قابلیت وقوع دارد و با این حرکت ،انسان از ابتدای تولد تا مرگش با تغییرات و تحولات و در نهایت با تکاملاتی روبرو می گردد که عمدی و از روی برنامه انجام می گیرند.
بنابراین تربیت روندی است که در طی آن آدمی توانایی های خود را کشف و به جهت شکوفایی آن ها مورد آزمایش و عمل قرار می دهد.با ذکر این نکته باید گفت که تربیت ممکن است جنبه ی مثبت یا منفی داشته باشد.به طور مثال خوی توحش انسان که تنها استعدادی در درون است با روند رشد دهی به سمت و سوی حیوانی نیز تربیت نامیده می شود اما نمی توان آن را خصلتی انسانی نامید و بنابراین ویژگی حیوانی است اما در درون نوع آدمی ایجاد شده است.
تربیت دارای هدف است و بدون منظور و قصد امکان موفقیت ندارد.هدف اصلی تربیت که ما آن را "درست" می نامیم، انسانیت و آدمیت است.به زبان ساده انسان از این نظر که انسان است باید به خوی مخصوص خود بالنده گردد.تربیت در این شکل تغییر و تحولاتی است که منجر به نزدیک شدن آدمی به ویژگی های خود می گردد.
در برابر تربیت درست باید از تربیت "نادرست " نیز نام برد و آن هنگامی است که از میان خصوصیات درونی انسان که بالقوه نامیده می شوند و به خوی حیوانی نزدیک و متضاد با شکوفایی خصلت انسانی می باشند،انسان های دیگر می کوشند تا آن ها را به عمل تبدیل نمایند.در این میان تربیت شونده را گناهی نیست زیرا کوششی که برای شکوفایی خصلت های منفی او صورت گرفته وی را به حیوانیت نزدیک نموده است.
از نظر دیگر تربیت دارای انواع مختلفی است.به طور مثال می توان از تربیت اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی،دینی،بدنی،روانی و روحی نام برد.علت این تنوع را باید در توانایی های مختلف انسانی یافت.وقتی در درون آدمی قوه ی بخشش و خساست تواما وجود دارند، تربیت اقتصادی و اخلاقی انواعی از آن هستند که می توانند به شکوفایی بخشش کمک کنند.
در تربیت اجتماعی، روابط درست مانند احترام به همنوع، همکاری، در کنار بی احترامی و کارشکنی در درون آدمی امکان رشد مساوی را دارا هستند اما در اثر تربیت اجتماعی درست، شکوفایی جنبه های مثبت ایجاد شده و فرد به ویژگی های انسانی دست می یابد.
در باره ی دایره ی تربیت باید این نکته مورد تاکید قرار گیرد که این روند تنها مخصوص انسان است و شامل سایر موجودات نمی شود.تنها آدمی است که می تواند تغییر و تحولاتی را در درون خود ایجاد نماید تا به تکامل برسد.سایر حیوانات در هنگام تولد کامل هستند و امکان تغییرات را ندارند.به طور مثال گرگ همان گرگی است که در بزرگی می تواند درندگی را داشته باشد هر چند با آدمیزاده هم بزرگ شده باشد.
در مورد میزان رشد و تکامل آدمی و نیز زمان بری آن ، تفاوت های بسیاری است.هر شخص بر اساس داشته های خود می تواند تغییر یابد و به حد اکثر رشد برسد.تمام انسان ها نمی توانند مانند هم باشند و لذا باید این نکته را که مسیر تربیت برای هم قابل اجراست اما میزان توفیق در آن بسته به استعدادهای مختلف افراد است را به عنوان یک اصل پذیرا باشیم.
تربیت را باید به عنوان یک نیاز در زندگی روزمره بلکه در کل زندگی در نظر گرفت.کسانی که در رشد حیوانی موفق تر عمل می کنند به جنایتکارانی بزرگ، ظالمانی بی مثال، ستمگرانی معروف،متجاوزینی بی رحم، جنگ افروزانی بی تفاوت به همنوعان و حیواناتی انسان نما تبدیل می شوند.
با توجه به حقیقت تربیت وجود ظالمان و ستمگران و امثال آن ها در دنیای امروز تعجب برانگیز نیست.کسانی که به ناموس دیگران چشم طمع دارند و یا با تجاوز به حقوق دیگران و زیر پا گذاشتن اصول شهروندی به زندگی خودادامه می دهند،می توان تربیت یافتگان حیوانی نامید و این امر برای ما دور از انتظار نیست زیرا تربیت رشد جنبه های مختلف مثبت یا منفی انسان هاست البته انتظار تربیت دانان تنها جنبه های مثبت آن است.
تربیت دارای روش های مختلفی است.انواعی از آن ها برای رشد و بالندگی آدمی کاربرد دارند.نتیجه این کاربرد ممکن است برای همه یکسان نباشد اما مجموعه ای از این نوع راه ها را می توان به صورت عملی به کار گرفت تا به نتیجه ی مطلوب دست یافت.روش هایی که هریک در درون خود ویژگی هایی را دارا می باشند.
روش موعظه یکی از آن هاست که ممکن است برای بعضی خوشایند و بعضی ناخوشایند باشد.روش تشویق برای تربیت افراد مهم است کمااینکه تنبیه نیز می تواند باعث رشد و تعالی افراد گردد.روش تکرار، نصیحت، صبر، مدارا، تذکر،خودباوری، اعتماد به نفس و امثال آن نیز در روش های مختلف تربیتی دارای جایگاه های ویژه ای هستند.
تربیت در مقاطع مختلف دارای اثرات متفاوتی است .باید در این باره نیز توجه ی خاص به روند داشت.به طور مثال تربیت نوزاد با کودکی بسیار متفاوت است کمااینکه میان تربیت دوران کودکی و نوجوانی نیز باید تفاوت قائل شد.در باره ی اتمام تربیت هم نمی توان نیاز بدان را محدود دانست.آدمی در طول حیات خود بدان نیاز دارد ،تنها تفاوت در میزان تجاربی است که تربیت شدگان دارند.
در نتیجه می توان گفت که آدمی نیازمند به تربیتی است که برای او آسایش و آرامش همراه با توفیقات انسانی به همراه داشته باشد.باید این واقعیت برای تمامی نسل ها و انسان های بعدی روشن گردد که بدون تربیت نمی توان زندگی انسانی داشت.آدمی قادر است تا بهترین زندگی را داشته باشد به شرط آنکه از روند تربیت و چگونگی تاثیر آن بر ساخت و شکوفایی نوع خود آگاه باشد.