ایران اُنا - شهسوار بسطامی: شكل گيري شبكه هاي اجتماعي و تحرك اجتماعي در طبقه متوسط منجر به پيروزي دكتر روحاني در انتخابات رياست جمهوري خرداد ماه ۹۲گرديد. نقش بارز و مبرهن اصلاح طلبان در اين پيروزي بسيار حائز اهميت بود و در واقع اصلاح طلبان اين دوره به تاسي از ليدرهاي جريان اصلاح طلبي از جمله هاشمي، خاتمي، عارف و سيدحسن خميني و نفوذ گسترده در لايه هاي اجتماعي توانستند بار ديگر در حيات سياسي ايران ظاهر شوند و تولدي دوباره براي خدمت رساني توسط آنان بوجود آيد.
بدون ترديد در جامعه ايران حل مناقشات و تنش هاي سياسي بين اصلاح طلبان و اصولگرايان بايد به يك پروسه ملي تبديل شود هنگامي كه اين دو جريان سياسي در كشور به كانوني براي گذار مبتني بر گفتگو و مذاكره عمل كنند كشور كمتر متحمل تغييرات مخاطره آميز در قواعد سياسي خواهد شد.
در بازي تكراري دموكراسي انتخابي بازماندگان امروز مي بايست قادر باشند خود را در قالب برندگان فردا تصور كنند و بايد چرخش قدرت و گردش نخبگان به سهولت و آرامي در كشور صورت پذيرد هيچ جناحي نبايد خود را قيم مردم بداند و به جناح ديگر انگ و برچسب هاي تكراري بزند اختلاف ديدگاهها بايد از دريچه عقل و خرد و علم صورت پذيرد و هرگونه اسلوب و قواعد غير رسمي كه دامنه اختلافات را تشديد كند تفكري آنارشيستي است كه مي خواهد عرصه هاي عمومي و خصوصي در جامعه را تيره و مخدوش مي سازد.
اكنون دولت روحاني بر اساس يك زنجيره منطقي روابط مبتني بر اعتماد و تخصيص منزلت ها متناسب با اجماع نظر دو گروه سياسي ايجاد كرده است كه اين رويكرد مولفه هاي ساختار اجتماعي را تشكيل مي دهند و تقويت چنين ساختار اجتماعي كه دولت روحاني براي آن گام برمي دارد مي توان به ميراث عظيمي از سرمايه هاي اجتماعي دست پيدا نمايد كه در فضاي سلبي سياست از بين رفته است.
فوكوياما فضاي سياست را فضاي سلبي تعريف مي كند و فضاي اجتماعي را فضاي ايجابي ترسيم مي نمايد متاسفانه در چند سال گذشته سياست بيش از حد دخالت نموده و زيانهاي فراواني به سرمايه هاي اجتماعي زده است و همواره سرمايه اجتماعي در معرض تخريب كنش هاي سياسي در ايران قرار گرفته است دولتها در ايران در قالب توزيع يارانه ها سرمايه هاي اجتماعي را از بين برده اند و از طريق ساختارهاي خود كمكي جامعه را تخريب نموده اند.
پوتنام در كتاب بگذاريم دمكراسي كار كند مي گويد فرهنگ مدني (سرمايه اجتماعي)نقش مهمي در فرايند سياسي دارد.
اكنون دولت روحاني بايد به سرمايه ي اجتماعي به اندازه سرمايه اقتصادي و انساني و سياسي و چه بسا بيشتر بها دهد زيرا به نوسازي و توسعه كمك مي كند و در نتيجه سرمايه اجتماعي به اندازه اي لازم و كليدي است كه مي شود با آن در دموكراسي را باز نمود.
اما سياست قادر است با بي اعتنايي به سرمايه هاي اجتماعي آن را تخريب كند يا اگر خيلي خوشبين باشيم حفظ و دوام آن را به چالش بطلبد. انتظار صحيح و همكارانه داشتن همجوشي دولت روحاني و جامعه مدني بيش از بيش حس مي گردد و بايد معاني فراواني بخود گيرد و دولت روحاني بايد بداند محدوديت هاي سياسي به اين همجوشي آسيب فراواني وارد خواهد آورد. اگر سياست كليت جامعه را سازماندهي مي كند جامعه مدني نيز قابليت و فضاي لازم را براي خود سازماندهي اجتماعي فراهم مي كند بايد بدانيم كه سرمايه ي اجتماعي است كه فضاها و خلاهاي جامعه را كشف مي كند اما سياست فضاهاي مدني را تخريب مي كند.
جايي كه مرز بين دولت و فعاليت خصوصي روشن نباشد و نهادهاي ميانجي گر نيز كم باشند اعتماد پايين؛ مشروعيت ضعيف و فساد بالا خواهد بود و برعكس سازمانهاي اجتماعي و ngoها اغلب تلاش مي كنند يك فرهنگ تنظيم مدني و پاسخگويي عمومي، همچون شبكه ي سازمان هاي ضد فساد در بلغارستان، ائتلاف ۲۰۰۰ را ايجاد كنند اين موضوع جامعه مدني و سرمايه هاي اجتماعي را به عنوان يك نوشدارو توصيه نمي كند بلكه از آن بعنوان يك عامل مهم در سازمان دادن نتايج اجتماعي ياد مي كند .
بر اساس نظريه جامعه مدني يك نظام سياسي دموكراتيك را شبكه متراكمي از انجمن هاي مدني چون باشگاهها؛ انجمن هاي تجاري؛ سازمانهاي داوطلبانه؛ انجمن اوليا و مربيان؛ باشگاههاي ورزشي وامثالهم كه همگي سرمايه اجتماعي ايجاد مي كند.
لذا دولت روحاني نگاه خويش را مصروف چنين پايگاههاي اجتماعي كند و حمايت چنين پايگاههاي اجتماعي مي تواند به روند توسعه در ايران كمك دوچنداني نمايد.