به گزارش ایران اُنا، تحصیل کرده های هر جامعه ای دارای جایگاه مثبتی در میان مردم هستند.ارزش مندی ان ها از این بابت است که عمر خود را در راه کسب علم و دانش گذرانده اند و زحمات فراوانرا متحمل شده اند.ان ها برای پیشرفت جامعه ی خود در تخصصی که اختیار کرده اند،کوشا و تلاش گر می باشند.انتظار مردم از ان ها هم همین است که با افزایش تحصیل کرده ها ناملایمات کاهش و ارامش بر جامعه حکم فرما گردد.
انتظار عوام از اهل دانش درست و منطقی است.اساس پیشرفت ها هم بر دانش و علم استوار است.بیماری های مرموز درمان می شوند.مشکلات اقتصادی کاهش می یابند و بر اساس نظریات و عملکرد اهل علم مردم به سوی سعادت و موفقیت حرکت می نمایند.این ها رویا نیستند.خواسته های غیرمنطقی نیستند.انتظارات نادرست و به دور از عقل نیستند.دورنمای روشن تاثیر تحصیل کرده ها در اینده ی جامعه می باشند.
"هر چه بگندد نمکش می زنند ، وای به روزی که بگندد نمک" این عبارت گاهی در اخرین ناامیدی ارائه می گردد.معنای ان این است که دیگر نمی توان کاری انجام داد باید از ان جاده خارج شدو به راه دیگری وارد گردید.حکایت آسیب های اجتماعی و ارتباط ان با قشر تحصیل کرده نیز همین است.اگر این قشر یاور نباشد؟ انگاه چه باید کرد؟
واقعیت این است که تحصیل و تحصیل کرده ها در آسیب های اجتماعی دارای دو نقش متضاد هستند.ان جایی که انتظار جامعه است، عمل می کنند.در شناسایی آسیب ها وارد فعالیت می شوند.راه و روش ارائه می دهند.خودشان با رفتارشان این مهم را بر ای رفع زیان ها انجام می دهند.
به مردم کمک می کنند.بسیاری از ویژگی های انسانی را بارور می سازند و تلاش می کنند تا به مردم نشان دهند که کسب دانش ان ها برای کمک به مردم و جامعه شان بوده است.دانشگاهیان و اساتید فن در ارتباط با دانشجویان سعی می کنند تا بیشتری یادگیری را ایجاد نمایند.ان ها خود را فدای افرادی می کنند که قرار است جانشین ان ها شوند.
پزشکانی که با کار شبانه روزی سعی در رفع مشکلات مردم می نمایند.با دلسوزی در بیمارستان ها و مراکز درمانی حاضر می شوند و حتی در دورترین نقاط خود را می رسانند تا هم نوعانشان را درمان نمایند، گوشه ای از تاثیرات مثبت تحصیل کرده ها در بحث آسیب شناسی است.
مهندسین بزرگ، معلمین، سیاستمداران، نظریه پردازان، اقتصاد دانان، مدیران و سایر افراد تحصیل کرده با تلاش و کوشش خود سعی می کنند تا در جامعه تحولاتی را ایجاد نمایند که در سایه ی ان ها مردم احساس ارامش و امنیت نمایند.دانش و علم ان ها در خدمت منافع جمع قرار می گیرد و مردم از این بابت دارای منافع می شوند و تلاش های خود را امیدوارانه ادامه می دهند.
نقش تحصیل کرده ها همیشه مثبت نیست.انتظار کامل برای تحصیل کرده ها در هیچ جای جهان محقق نشده است.بسیاری از همین تحصیل کرده ها عامل ایجاد آسیب های اجتماعی هستند.کسانی که مسئول سلامتی افراد هستند نسبت به ان بی اعتنا می باشند.واژه ی "زیر میزی" اولین بار برای عملیات جراحی به کار گرفته شد.
کسانی این در خواست ها را مودند که سوگند پزشکی داشتند.بی اعتمادی در بیمارستان های دولتی و هجوم به بیمارستان های خصوصی یکی از آسیب های بزرگ اجتماعی بود که گریبانگیر جامعه گردید.فقرا به دلیل نداشتن تلف شدند.انسان دوستی مدفون شد و این آسیبی بزرگ برای جامعه محسوب گشت.
معلمینی که باید دلسوز ترین افراد در جامعه و مبین دل پاکی باشند در کلاس های درس جدی نشدند.کلاس های خصوصی را جدی تر گرفتند.دانش اموزان خود را واردار به حضور در کلاس های تشکیلی در خانه نمودند.اعتمادی که در طول سال ها نسبت به قشر معلم وجود داشت کاهش دادند.
بسیاری از قانون گریزی ها به وسیله ی تحصیل کرده ها انجام گرفت.گذر از چراغ قرمز تنها برای بی سوادان نیست.امار و ارقام جرایم رانندگی موید این نابسامانی است.الگو های نظم و قانون ضد قانون شدند.ایجاد هرج و مرج و افزایش میزان این جرایم هم کارساز نگردید.تحصیل کرده ها تولید کننده ی آسیب ها شدند.
پارتی بازی، بده و بستان های سیاستمداران برای ادامه ی ریاست آسیب های جدی به اعتماد سازی وارد کرد.مدیریت نا لایق در جامعه امری عادی گشت.بند "الف" کلام جاری مردم شد.کسانی این بی اعتمادی را به وجود اوردند که می بایست در رفع ان ها کوشا باشند.منافع شخصی بر جمعی پیروز شد و جامعه را دچار تلاطم نمود.
گرچه تمامی تحصیل کرده ها در تولید و ایجاد آسیب ها مانند هم عمل نکردند و میزان ان از کم تا بسیار زیاد و از سطحی تا بسیار عمیق در تغییر است اما در هر صورت انتظار ضد ایجاد در نزد مردم همین مقدار کم را هم بسیار زیاد منعکس می نماید.آسیب های تحصیل کرده موثر ترین زمینه برای نا امیدی در رفع ان هاست.باید طرحی نو اندیشیده شود.روند کسب علم تغییر یابد.در غیر این صورت جامعه با همین روند به ادامه ی حیات خود خواهد پرداخت.روندی که برای آسیب شناسان به طور مستقیم فاجعه و برای بسیاری از افراد مشکل ساز خواهد بود.
استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا