استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: عاشورا حادثه ای تاریخی اما منحصر به فرد بود.ابعاد این انحصار را می توان در موضوعات مختلفی یافت.تربیت به عنوان یکی از این موضوعات در این انقلاب خودنمایی نمود.رشد دهی و تغییرات درونی را ایجاد نمودن و به دنبال آن تحولات انسانی برای رسیدن به کمال را به وجود آوردن یکی از این حالات بود.
کوشش ها و تلاش های متعددی که در این واقعه روی دادند در این جنبه و ضد آن قابل بررسی هستند.از یک طرف رشد دهی و توجه به مسائل انسانی و تلاش برای رسیدن به کمال آدمی و احیای جوهره ی انسانی و از طرف دیگر کوشش هایی برای رسیدن به لذات مادی، شکوفایی تضادهای رشد انسانی و در نهایت توقف جنبه های آدمیت، حاصل گردیدند.
تعالی آدمی در این واقعه و نیز سقوط و نزول آدمیت در طرف مقابل و پیروزی ظاهری در جنگ توسط سقوط شده های انسانی، به هر دو شکل نمایان گردیدند.باید این واقعیت را پذیرفت که هر دو شکل از تعالی و سقوط ،بدون ابزار و وسایل ،قابلیت دست یابی نداشتند.
وسایلی که برای احیای آدمیت به کار رفتند و نیز ابزارهایی که برای تغییر درونی آدمی از آدمیت به سمت توحش و ضد انسانیت ، استفاده شدند از نظر ماهیت متفاوت و گاه در تضاد آشکار بودند.از این نظر برای پی بردن به کاربردی بودن این نوع ابزارها باید بیشتر از حد معمول دقت و دلایل موفقیت این کاربرد را توصیف و تشریح نمود.
بنای ما بر دقت در ابزارهای انسان سازی است و بدیهی است که نقطه ی مقابل آن نیز قابلیت بررسی را دارند.توجه به ماهیت ابزار ها و نیز چگونگی استفاده از آن ها می توانند به فهم بهتر موضوع کمک کنند.ذکر این نکته نیز ضروری است که پرداختن به هر یک از رویدادهای رشدی و غیر تعالی به صورت جداگانه قوی تر و برنده تر از روش های دیگر خواهد بود.
ابزارهای تعالی و رشد انسانی:رهبری و استفاده کننده ی اصلی این نوع ابزارها در این روند حضرت امام حسین(ع) بود.بدیهی است که این نوع ابزارها برای سایر افراد نیز مهیا گردید و می توانست تاثیر پذیر باشد اما ماهیت وسایل تربیتی امام با سایرین متفاوت بود .
ابزارهای به کار رفته در روند تربیت در عاشورا نیازمند به چیره دستی و تعهدی داشت که تنها از عهده ی امامی معصوم بر می آمد.ابزارها تنها بیانگر نام و نشانند اما استفاده از ماهیت آن ها برای رشد دهی و تعالی آدمی به سمت و سوی آدمیت و کسب خصلت های انسانی اساس و مبنای درست بودن آن ها بود.
امام در تمامی جریانات زندگی از آن ها استفاده و جریانات انحرافی را به سمت اصلاح و بازسازی رهنمود نمود.تاریخ از آن ها به عنوان سند های ماندگار و دسته اول یاد می کند و به عنوان یادگاران با ارزش برای نسل ها باقی می گذارد.
ابزارهای امام در تربیت و سازندگی انسانی عبارت بودند از:خطبه ها، نامه ها، سخنان قصار و رفتارها، بدیهی است که این ابزارها به همراه نسب امام زمینه ی مناسب برای سازندگی و رشد انسانی جامعه را داشت.
خطبه ها:این ابزار شامل سخنرانی های امام به مناسبت های مختلف بود.در این خطابه ها مردم مورد نظر بودند و در هر یک از آن ها موضوع یا موضوعاتی مطرح می شدند.هر یک از این خطبه ها تابع هدف اصلی امام و زیر مجموعه ی آن بودند.
به طور مثال موضوعاتی مانند یکتاپرستی و پرداختن به ویژگی های آن، خصلت های رشد دهنده مانندنیکوکاری، دوری از بدان، شکیبایی، وفای به عهد، دوری از تکبر، دفاع از پدر، فتنه ی جنگ افروزان مطرح شدند.مثلا در یکی از خطبه ها به مردم می فرمایند: آگاه باشید که فتنه و شر جنگ،مانع اطاعت و آسودگی شماست و طعم آن دردآور و جانگزاست.بدون شک سخن رو در رو با مردم ابزاری قوی در این رابطه بوده است.
نامه ها:این ابزار شامل پاسخ های امام به نامه ها و در مواردی نامه نوشتن امام به مردم یا افراد بود.محتوای نامه ها شامل سئوالات شرعی مانند معنای صمد به عنوان یکی از صفات خداوند، قضا و قدر از نظر امام و مواردی عقیدتیاست. در پاسخ یکی از نامه ها به معاویه در باره ی حکومت و جواب امام در باره ی عدم صلاحیت اوست.
جواب نامه ی امام به درخواست عمر بن سعد مبنی بر تغییر تصمیم عزیمت به عراق که امام بر پایداری تصمیم خود پاسخ می دهد.جواب نامه های مردم کوفه به ایشان برای ورود به کوفه و پذیرش رهبری آن ها، نامه ایشان به مردم قبل از حرکت از مدینه به سمت کوفه، نامه به یاران با وفایش مانند حبیب بن مظاهر، نامه ای به برادرش محمد حنفیه که به شکلی همان وصیت نامه ی امام است.در تمامی این نامه ها، امام توضیحات کافی را می دهند و بر اعلام هدف اصلی خود از قیام و نیز بیدار نمودن مردم و مبارزه ی با ظلم و ستم و رشد دهی مخاطبین تاکید نمودند.
کلمات قصار:مجموعه ای از کلمات امام در تاریخ ثبت شده است که ایشان در مناسبت های فردی مطرح کرده اند.گاه در پاسخ به سئوالات فردی این جملات را بیان و گاه در ملاقات ها ، ارائه نمودند.ملاقات ایشان با ابوذر و بیان جملات در بر حق بودن کار و روشش و روشنگری برای معرفی حکومت ظالم و انتخاب راه درست به مردم و وظیفه شناسی ایشان در راهنمایی و هدایت جامعه از جمله محتویات این گفته هاست.
رفتارها:امام علاوه بر ابزارهای فوق از برنده ترین آن ها که همان تعهد خود به گفته هاست استفاده نمود.ایشان شکیبایی را در واقعه ی شهادت مسلم بن عقیل، عملا نشان دادند.جوانمردی را در برخورد با حر و سیراب کردن لشکریانش و حتی اسب های آنان به نمایش گذاشتند.تعهد به جلوگیری از خونریزی را در تمامی رفتارهای قبل از حمله ی دشمن اجرایی نمودند.
بندگی خدا را در سخت ترین فشارها رها نکردند.الگو بودن امام از طریق مشاهده ی این رفتارها حاصل گردید و دشمنان نیز این نوع رفتارها را شایسته ی فرزند پیغمبر می دانستند.وی تکبر را به صورت عملی مانع رشد می دانستند و در ملاقات هایی که داشتند خود به سمت یاران مورد نظر می رفتند و از این بابت نگرانی نداشتند.ملاقات معروف او با خواص از آن جمله است.
شجاعت برای او عملی اجرایی بود و در مبارزات گفتاری و رفتاری و حتی در آخرین لحظات عمر به نمایش گذاشتند.ابزار تربیتی مهمی که بعد از واقعه ی کربلا برای بسیاری راهنما و رهبری است.
ابزارهای سقوط و تنزل انسانی: برای موفقیت در قدرت طلبی و کسب خلافت و رسیدن به آمال و آرزوهای مادی ،یزید نیز از وسایل و ابزارهای لازم استفاده نمود.مقابله کردن با فرزند پیغمبر، تلاش برای مخفی نمودن حقیقت، کشاندن مردم کوفه برای جنگ با امام،تشویق آن ها برای بدترین جنایات و در نهایت شکست لشکر کوچک وی در نبردهای میدانی، کار ساده ای نبود و بدون شک به ابزارهایی نیاز داشت تا بتواند مانع نورافشانی امام گردد.
ابزارهایی که به وسیله ی آن قادر گردید تا آدمیت افراد را به سقوط بکشاند و توحش، جنگ، جنایت، غارت، بی حرمتی به خاندان پیامبر، آتش زدن خیمه ها، کشتن کودکان و حتی نوزاد بی دفاع را به سرانجام برساند.
رهبر استفاده ی از ابزارهای سقوط تربیتی ،یزید با تمامی شخصیت ظاهری و باطنیش بود.بدیهی است که نسب و نوع تربیت او در خانه و خانواده در این استفاده بی تاثیر نبود.شاید نام بسیاری از ابزارهای مورد استفاده وی با وسایل امام ، یکی باشند اما ماهیت آن ها و چگونگی به کار بردن چنین وسایلی متضاد با یکدیگرند.
یزید نیز مانند سایر خلفای دوران اسلام دارای خطابه هایی است که معمولی ترین آن ها را می توانست در اقامه ی نماز جمعه، حوادث و جنگ ها بیان نماید.نامه هایی که او به سایر افراد و با منظورهای مختلف می نوشت را نباید فراموش کرد.
رفتارهای متفاوت و ثبت شده ی وی در تاریخ نیز گواه بر ابزارهای تربیتی او برای شکل دهی کردارهای انسان های ناآگاه گردید.البته سخنان بر جای مانده از او و نیز شعرهای تایید شده ی تاریخ که او را سراینده و سازنده گویند و در بسیاری از موارد ماهیت واقعی او را نمایان ساخت را می توان به این ابزارها اضافه نمود.