استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: در قیام عاشورا، روش های تربیتی نیز مهم و قابل قبول بودند.در این رویداد استثنایی روش های مختلف، متفاوت و متضادی از دو طرف به کار گرفته شدند. از یک طرف قیام کنندگان به رهبری امام که خواهان بیداری و آگاهی مردم برای مبارزه با ظلم و ستم بودند و می بایست راه و روشی هایی را به کار برند که به موفقیت در اجرا کمک نمایند و از سمت دیگر حفظ حکومت و مقابله با امام، روش هایی را می طلبید که حقایق را واژگون و خلیفه را رهبر جهان اسلام معرفی کند.
بدیهی است که در قیام ،استفاده از روش های رشد دهنده، بیدار نما، آگاهی دهنده، حقیقت یاب و در طرف مقابل سود جستن از روش های غفلت دهنده، واژگونی حقیقت، طمع ورزی، دنیا طلبی، مادیات خواهی، تهدید، ترس و امثال آن اساس انتخاب بود.
روش های امام:راه و روش امام در واقعه ی عاشورا تابع تمامی دیدگاه های وی نسبت به دین و احیای آن بود.ایشان در این مورد هدف اصلی از قیام خود را احیای دین جدش ذکر کرد و بر همین اساس راه هایی را مطرح نمود که رسیدن به آن هدف را هموار می ساخت
این روش ها در گفتار و کردار امام مشخص بود و هرگز از اصل هدف جدا نگشت.برای وی زمان نیز مانعی در اجرای روش ها نمی گشت و سختی ها و آرامش های امام تاثیری در کم و کاست آن ها نمی نمود.هماهنگی در انتخاب روش ها در تمام زمینه ها مستتر بود.کنگاش در خطبه ها، نامه ها، کلمات قصار ورفتارهای ایشان بیانگر عدم وجود تضاد در این رابطه است.
بدون شک انتخاب روش های تربیتی امام در حداقل شکل آن تابع دو نکته ی مهم بود.یکی نظر دین در باره ی این موضوع و روش هایی که در قرآن و احادیث وجود داشت و دیگر نوع روش هایی که خانواده در باره ی تربیت وی به کار برده بودند.لذا امام دارای دو مخزن گرانبها برای گزینش بودند.با تمامی این توضیحات می توان روش های امام را در موارد زیر بیان نمود.
الف: روش بیداری،بیعت نکردن امام با یزید برای بسیاری این سئوال را ایجاد نمود که علت این قضیه چیست؟ همین مورد باید نوعی بیداری و آگاهی دادن ایشان باشد و در ضمن در تمامی سخنرانی ها و گفتارهای وی با دشمنان و اهل کوفه به معرفی خود به عنوان فرزند پیامبر پرداخت که این نیز روشی در جهت بیداری مردم بود.
ب:روش دعا،حضرت حسین(ع) هنگامی که به زمین کربلا رسیدند،فرزندان،خواهران و خاندان خود را به دور خود گرد آوردند و گفتند:پروردگارا،ما عترت و خاندان برگزیده ی پیغمبر تو محمد(ص) هستیم.پروردگارا ما را از شهر و دیارمان طرد و اخراج کردند، ما را از حرم جدمان رسول الله(ص) بیرون راندند و بنی امیه چه ستم ها و جورها که بر ما واداشتند.بار پروردگارا بنی امیه را در روزگار، خوار و ذلیل کن و ما را بر مردمی بی دین و خدانشناس یاری فرما.(ص 90،خطبه ها)
در روز صبح عاشورا حضرت دست ها را به سوی آسمان بلند کردند و این دعا را خواندند.پروردگارا تو بزرگ ترین پشتیبان من هستی،تنها توئی که زنگ غم را از دل من می زدائی، تو غمگسار منی، تو در سختی و محنت مایه ی امید محنت زدگانی.تو تنها پشتیبان پسر فاطمه ی زهرا(س) هستی و از ستمکاران تنها به تو شکایت می کنم،زیرا جز تو آشنائی نمی شناسم و جز سایه ی لطف و مرحمتت پناهگاهی ندارم.(ص118 خطبه ها)
ج:روش تشویق،زمانی که دشمنان کار را بر حضرت و اصحابش سخت گرفتند،فرمودند: بردبار باشید.ای پسران مردان بزرگ و آزادمنش، از مرگ نهراسید و دل قوی دارید زیرا مرگ مانند پلی است که شما را از سختی ها و مصائب به سوی باغ های بزرگ و زندگانی خوش و جاویدان عبور می دهد.برای کدامیک از شما ناخوشایند است که از قفس تنگ این زندگی مرگبار و این زندان وحشت زا به کاخ های مجلل و بهجت زای بهشت پرواز کند؟
آری پایان کار شما اینگونه شادی بخش و نشاط آور خواهد بود ولی برای دشمنان شما جز این نیست که به زودی از بهشت دنیا به کام عذاب دردناک ابدی خواهند افتاد(ص94 خطبه ها)
د: روش آزادی،گفتار امام به حر بعد از شهادت که ای حر تو آزاد آفریده شدی و ازاد به شهادت رسیدی را تواریخ به طور کامل شرح داده اند زیرا معنای حر در زبان عربی یعنی آزاد و امام نیز از همین کلمه در وصف او جملاتی را بیان داشت.در واقعه ی عاشورا و در آخرین نفس و زمانی که دشمنان قصد تعرض به خیمه ها را داشتند، فرمودند اگر دین ندارید ، آزاد منش باشید.
توجه ی امام به عدم استفاده از زور و تهدید در تمامی رفتارها و گفته های وی وجود داشت.به طور مثال در یکی از شب ها، حضرت با اصحاب و یاران خود در باره ی شکست بیعت این سخن ها را ایراد فرمودند:
ای یاران من شما از مدینه با من بیرون آمدید و یقین داشتید که من بر مردمی وارد می شوم که از دل و جان با من بیعت می کنند ولی مطلب بر خلاف شد و شیطان بر این گروه پیروز شد و خدا را از جان و دل و گوش و هوش آن ها ربود و اکنون این مردم هدفی جز کشتن من و کسانی که به همراهی من جهاد می کنند ندارند و مترصدند که خاندان و زنان و فرزندان من را اسیر کنند.
ما خاندان محمد(ص) اهل خدعه و تزویر نیستیم و حیله در دین ما حرام است.حال که دانستید منظور این مردم خون آشام چیست با خود بیندیشید،هر کدام از شما از کشته شدن در راه حق و حقیقت اکراه دارد من او را آگاه می کنم که از این شب تاریک و راه بی خطر استفاده کند و پی کار خود برود و هرکس در یاری من ثابت و پا برجا بماند و در این راه کشته شود با ما خانواده در بهشت خواهد بود.(ص92 خطبه ها)
د: روش تفکر ،امام در بسیاری از ملاقات های خود با افراد آن ها ،به اندیشیدن و تصمیم درست تشویق می فرمودند.اندیشه در عاقبت کار و تفکر در باره ی خلافت و پیشینیان و بازگشت به حوادث تاریخی و شناخت نسب و جد خویش، بسیاری را به فکر فرو می برد.تفکر حر در این قضیه، ملحق شدن بعضی از بزرگان با انجام ملاقات با امام حاصل اندیشیدن بود.
در پاسخ به سئوالاتی که از حضرت می نمودند، اما بر تفکر تاکید می نمودند به طور مثال در باره ی انواع برادران فرمودند برادر چهار گونه است، یکی بنفع تو و خودش قیام می کند، برادری که تنها سود تو را خواهان است .برادری که زیان تو را در نظر می گیرد و برادری که در بند سود تو نیست خودش نیست.مستمعین توضیح خواستند و به فکر فرو رفتند.(ص174 کلمات قصار)
ذ:روش تحریک،امام در بسیاری از موارد مردم را به حرکت نمودن و جابه جایی برای گرفتن حقوق خود وادار می کردند.تحریک برای جدایی از خواب و خموشی بود.در آخرین لحظات زندگی امام در عاشورا چنین گفتند: آیا در میان شما یک جوانمرد نیست که دلی روشن و تابناک داشته باشد و به یاری من بشتابد؟ آیا در میان شما یک آزاد مرد و ناموس پرست نیست که این سیل دشمن خونخوار و بی دین را از چادر خاندان پیغمبر دور کند؟(ص116 خطبه ها)
ر: روش پند و اندرز،روشی قرآنی که حضرت به طور مستمر از آۀن استفاده می کردند.در خطبه های ایشان از این نوع موارد بسیار است و در نامه ها نیز گاه به طور صریح از آن یادمی کردند.در درون کلمات قصار نیز همین روش دارای کاربرد بود. به طور مثال می توان به این مورد اشاره کرد.
مردم به هوش باشید، دنیا بسیار مکار و فریبنده است هر کس به او امیدوار باشد امیدش را قطع می کند و آن کس که طمع به مال و جاهش ببندد سرانجام جز نا امیدی نصیبی ندارد.آگاه باشید که خدا و رحمت خدا از ستمکاران دور است.
من می گویم که پرهیزگار باشید و از خدا بترسید و خون مرا مریزید زیرا خداوند خون من را بر شما حلال نکرده است.ای مردم عراق سخنان من را گوش دهید و در کشتن من شتاب مکنید تا من شما را آن طور که شایسته است و وظیفه دارم موعظه کنم.(ص113 خطبه ها)
ز: روش عاقبت اندیشی،از ابتدای ورود امام به صحنه ی مبارزه توجه ی او به مردمی بود که برایش نامه نوشتند و او را دعودت نمودند.بعد از تنها گذاشتن حضرت، امام(ع) دوباره آن ها را به عاقبت کار تذکر دادند.به پروردگار بزرگ سوگند اگر من را بکشید خداوند بدبختی و بیچارگی را بر شما فرو می ریزد و روزگاری برای شما می رسد که شمشیر بر روی هم بکشید و خون یکدیگر را بریزید.با این همه خداوند از شما راضی نخواهد شد و عذاب دردناک شما را روز افزون خواهد نمود.
ژ:روش اتمام حجت:استفاده از تمامی روش ها برای امام لازم و ضروی بود.نیت امام هدایت مردم به صراط مستقیم بود اما همان طور که در این واقعه مشخص گردید بعضی نتوانستند به رشد و تعالی لازم برسند و در خصلت های حیوانی غوطه ور شدند.با تمام این توصیفات امام آخرین روش را نیز از خاط نبردند و اتمام حجت نمودند تا دیگران مدعی نشوند که هنوز راه برای بازگشت مهیا بود و امام آن را ایجاد نکرد بنابراین از این روش که همان اتما حجت بود استفاده نمود.
امام در عاشورا خطاب به دشمن فرمودند: ای دشمنان خدا و بیدینان فرومایه که در کسوت اسلام درآمده اید و نام مقدس مسلمان بر خود گذارده اید.ای کانون های شر و فساد و بدنامی، ای مردم بد عاقبت و بدبخت، گوش های خود را باز کنید، برای آخرین بار سخنان خود را به گوش شما میکوبم و با شما اتمام حجت می کنم.
گمان می کنید که شما بعد از کشتن من به حکومت و سروری می رسید؟پیش خود خیال میکنید که پس از من به نعمت و جلال دست می یابید؟آیا در این اندیشه هسستید که با کشتن من به راه مقام و منزلت برای شما باز خواهد شد و به کاخ های مجلل خواهید رسید وزیر سایه ی قصور مرتفع خواهید آرمید؟هیهات، هیهات
می بینم که روزی را که شما از هر ذلیلی ذلیل تر و از هر درمانده ای بیچاره تر و بدبخت تر خواهید بود و کار ذلت و خواری شما بجائی خواهد رسید که در هیچ مکان راه نخواهید داشت و همه ی شما را از خانه ها و منازلخویش خواهند راند.(ص122 خطبه ها)
روش های یزید:رسیدن به سلطنت و حذف مخالفین و بیعت گرفتن از مردم برای تایید خود به هر شکل ممکن،اصل و اساس روش های یزید بود.گرچه او مستقیما وارد این معرکه نشد اما از طریق واسطه های خود و ارسال نامه ها و پیام ها این موارد را به کار می برد.
هدف اصلی او نه دین بود و نه توجه به وضعیت جهان اسلام بلکه تاییدی بر خلافت موروثی و استمرار آن به هر شکل ممکن بود.بدیهی است که با به کارگیری این نوع روش ها، خلافت پدری و در نتیجه جانشینی تایید و استمرار آن به شکل مطلبی قابل قبول برای مردم حاصل می گشت.
در این رابطه بیداری، آزاد منشی، وفاداری، دینداری، توجه به مشکلات مردم، وحدت جامعه، تفکر، تعقل،عبادت، عاقبت اندیشی و پیشرفت و تعالی فردی و اجتماعی مدفون و روش هایی مانند ترس، رعب، وحشت، قتل، تهدید، حرص ورزی، طمع سازی و امثال آن اساس رسیدن به اهداف بود.با تمام این موارد و به طور واضح روش هایی که در طول نهضت از طریق وی و وابستگانش اعمال شدند عبارت بودند از:
الف:تهدید،تاریخ گواه بر نوشته ها ورفتارهایی است که یزید برای رسیدن به خلافت متوسل به تهدید می شد.تهدید مردم به عدم همکاری با مسلم بن عقیل، تهدید امام به کشته شدن به دست بن زیاد، تهدیدات بن زیاد در کوفه و ترساندن آن ها، استفاده از زبان زور و در نهایت امنیتی کردن فضای کوفه برای یاران امام و نیز در واقعه ی کربلا قبل و بعد از وردد امام از آنجمله است
ب:ترس،در کوفه شایعاتی منتشر می شد مبنی بر اینکه اگر کسی با یاران امام و مخالفین یزید همکاری کند خاندانش به باد فنا خواهند رفت.زنان را به سمتی هدایت کردند که در هنگام ورود مسلم بن عقیل به کوفه ،شوهرانشان را از دور او خالی نمودند.ترس حاصله باعث تنها شدن مسلم و در نهایت گردن زدن او در ملا عام و آویزان نمودن در بازار به منظور ترس و وحشت بود.
ج:قتل،روشی مناسب یزید و یارانش که در پیش از این نیز توسط پدرش و خلافت او اجرا شده بود.قتل عدی و یاران نزدیک امام علی(ع) در آن زمان زمینه را برای پیاده کردن آن مهیا ساخت.کشتن یاران امام حسین از جمله مسلم بن عقیل و هانی نمونه ی بارز این روش در دوران خلافت وی بود.بدترین ظلم ها را با کشتن یاران امام در کربلا و زیر سم اسبان قرار دادن و نیز سرنیزه کردن سرهای شهدا از بدترین نوع قتل ها در تاریخ بشریت بود.
د:رشوه،طمع ورزی و دادن سکه ها از بیت المال و بدین شکل تحریک مردم به پشتیبانی را یزید به طور علنی مورد استفاده قرار می داد.در موارد بسیاری دادن مقام و مسئولیت های دولتی به افراد برای کشتن امام و گرفتن بیعت در قبال گرفتن پول نیز در کوفه و شام رایج بود.از مهم ترین این نوع رشوه ها می توان به عمر بن سعد اشاره نمود که وی ابتدا حاضر به رو در رویی با امام نبود و از جنگ اکراه داشت اما حمله به امام و یا گرفتن ملک ری را مطرح کرد و به شمر نیز همین معنا را متذکر گردید.بسیاری از قبایل کوفه را با دادن پول و مقام به سمت خود کشید.
ر:دروغگویی،برای یزید راستگویی و صداقت معنایی نداشت.خاطره ی دروغگویی پدرش در جنگ صفین و سر نیزه کردن قرآن برای نشان دادن صداقت و توفیق در جلوگیری از پیروزی امام را در واقعه ی کربلا نیز به کار برد.او که خود را خلیفه ی مسلمین می دانست با دروغ و نیرنگ افراد را به سمت خویش می کشاند.در این واقعه نیز یاران امام را خارجی لقب داد و آن ها را از دین برگشته معرفی نمود در حالی که امام در آخرین لحظات نیز نماز عاشورا را اقامه نمود.در جلسه با اسرا وقتی وضعیت را به زیان خود دید یکباره خود را به بی خبری زد و بن زیاد را لعن نمود که چرا این کار را انجام داده است.من به او نگفتم که حسین(ع) را بکشد و او از دستور من سرپیچی کرده است و در ادامه با بقای بن زیاد در حکومت دروغ خود را آشکار ساخت.
ز:حقیقت پوشی:یکی از روش های موثر یزید در موفقیت در جنگ حقیقت پوشی وی بود.او به هر شکلی که می توانست در این راه تلاش می کرد.به طور مثال در روزهای تاسوعا و عاشورا و زمانی که امام قصد معرفی خود را داشت، به لشکر دستور داده می شد تا سروصدا بر پای دارند تا صدای امام به افراد نرسد.
او می دانست که امام بر حق است اما آن را کتمان می کرد و در جلسات متعدد با فرماندهان خود خاندان پیامبر را فاقد صلاحیت در خلافت می دانست.او جانشینی و ولیعهدی خود را که نوعی بدعت در دین بود درست و حقیقی می دانست.
ژ: دشنام دهی،توهین به یاران امام و حتی به سرهای بریده شده ی شهدا در شام را علنا انجام داد.او امام و یارانش را بدین مضمون که آیا دیدید خدا شما را رسوا نمود و ما را بر حق و پیروز گردانید، مورد خطاب قرار داد.گرچه حضرت زینب در آن جلسه روشنگری نمود اما ماهیت دشنام دهی یزید رااز بین نبرد.
وی در هر جلسه ای بر دشمنی با خاندان نبوت اشاره و دشنام می داد به طوری که در بسیاری از شعرهای وی و در حالتی مست و خمار گونه آن ها را بیان می داشت.ضعف بزرگ یزید و افرادی مانند شمر و عمر بن سعد و نیز بن زیاد در همین مورد آشکار بود.
س:حرمت شکنی،در میان قوانین عرب جاهلیت و قبل از اسلام ،جنگ با زنان حرام بود و افراد مرد در جنگ ها به هیچ وجه با زنان درگیر نمی شدند.در بعد از اسلام نیز این مورد تایید گردید و زنان پیامبر دارای جایگاه ویژه و خاندان او نیز دارای احترام بودند اما در واقعه ی کربلا و نیز حکومت معاویه و یزید این مورد رعایت نگردید.
در پایان کارزار بی حرمتی به زنان و دختران امام(ع) به حدی بود که عمر بن سعد در یک مورد مانع از آن شد.غارت کردن اموال زنان و درآوردن وسایل دختران و به غنیمت گرفتن آن ها در تاریخ ثبت شده است.نمونه ی بارز آن را باید در جلسه ی اسرا با یزید دید که وقتی فاطمه دختر امام حسین (ع)به وسیله ی مردی نشانه رفت و آن را از یزید خواستار شد، حضرت زیینب آن ها رانهی کرد و گفت که اسیر گرفتن خاندان پیامبر حرام است و با این کار شما از دین خارج شده اید.
ش:مظلوم نمایی،روشی که معاویه در برابر امام علی(ع) و حسن بن علی(ع) به کار برد، یزید نیز از آن استفاده نمود.استفاده از واژه هایی مانند خویشاوندی و پسر عم خطاب کردن امام(ع) و اینکه جنگ کار درستی نیست و امت را دچار تفرقه می کند از جمله ی مظلوم نمایی وی بود.بن زیاد نیز در خانه ی هانی و نیز در برابر عشیره ی او که خواستار بازگردان اتو شدن با مظلوم نمایی گفت که وی در نزد ما در امنیت است و ما از او در مشورت ها استفاده خواهیم کرد.ما را چه به توهین به هانی.
در کاخ نیز یزید از این روش استفاده کرد و گفت که این کار بن زیاد غلط بوده و باید اسرا را با حرمت به هر کجا که خواستند منتقل کنند و به درخواست های آنان توجه نمایند اما همین یزید وقتی دید که حضرت زینب(س) افشاگری می نماید نامه ای به والی مدینه نوشت و از او خواست تا حضرت را به مصر تبعید نماید.
البته که در درون این موارد، نکات و روش های دیگری نیز در تاریخ ذکر شده که قابلیت بررسی بیشتر را دارند.راه هایی که در اصل و اساس با دین و مذهب در تضاد و با خواسته های شخصی و آمال و آرزو های فردی یزید هماهنگ بودند.بسیاری از آن ها بدعت و ساخته ی دست و تفکر یزیدی بود.