استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: واقعه ی عاشورا به دلایل بسیاری قابل بررسی است و زمینه های ایجادی آن نیز از منظرهای مختلف تخصصی کنگاش پذیر است.زمینه های متفاوتی این واقعه را رقم زد و نگاه های متعددی نسبت به آن منعکس شد.در این میان زمینه ی تربیتی واقعه به دیدگاه تخصصی در این رابطه مربوط می گردد.
اگر دعوت نامه هایی از کوفیان برای امام ارسال گردید، اگر یزید ابن زیاد را مامور گرفتن بیعت از امام نمود،اگر تصمیم ایشان مبنی بر حرکت با خانواده را از موارد مهم بدانیم، اگرمردم بین راه در باره ی عاقبت کار تذکراتی دادند و در نهایت اگر جنگ آنطور که دیگران می خواستند شد، زمینه های مختلفی در رشد ،تربیت وعدم آن برای تمام افراد دخیل در این قضیه موثر واقع گردید.
زمینه های تربیتی در تمام واقعه خود را نشان داد و از منظر انسانی برای تحلیل و تجزیه ی درونی واقعه حیاتی بلکه ،سرنوشت ساز گردید.شناخت این زمینه ها برای امروز و آیندگان تحول گرا خواهد بود.بدون شک نگاه خاص به این واقعه مانند منظر سیاسی تنها به محدود نمودن آن کمک می کند.
اگر عاشورا را جنگی درون خانواده ی اسلام بدانیم، بر دور آن دایره ای محدود کننده کشیده ایم.اگر آن را تنها رویدادی طبیعی برای رسیدن به اهداف بدانیم و شکست و پیروزی را امری طبیعی تلقی نماییم، عظمت آن را دفن نموده ایم.منظر تربیتی کمکی بزرگ برای یافتن عظمت انقلاب و ماندگاری آن است.
منظور از این زمینه ها، رشد و تعالی خواهی و یا مبارزه ی با آن در کل قیام است.از یک طرف مبارزه ای برای بیان حقایق که بدون شک با رشد و تعالی انسانی همراه بود و از طرف دیگر مقابله ی با حق نمایی و دفن آن از طرف افرادی که خواهان آن نبودند، نشان دهنده ی عدم رشدی است که در درون خود ایجاد کرده بودند.
زمینه های متفاوت و متغییری که برای تمام انسان ها در طول زندگی فراهم است و با تلاش ها و کوشش ها قابل شکوفایی و تعالی است و یا به شکلی خاص منحرف و به سمت خصلت های غیر رشدی و انحراف از مسیر آدمیت هدایت می شود.
در واقعه ی عاشورا زمینه های بالقوه برای همه مهیا بود.این زمینه ها هم برای یاران امام و هم برای یاران یزید فراهم و موجود بود اما اینکه این زمینه ها منجر به چه نتایجی گردید را باید تنها در میزان تغییرات درونی، تحولات ذاتی و تکاملات حاصلی یافت.
مهم ترین این زمینه ها عبارت بودند از :
الف:زمینه های فردی: این مورد نیازمند مطالعه ی دقیق و طولانی افرادی است که در این انقلاب نقش های متفاوت و گاه متضاد داشتند.ویژگی های فردی آن ها در دوران نوزادی، کودکی، نوجوانی، جوانی و بزرگسالی یاور مهمی در شناخت رفتارهای بعدی است.تربیت از این نظر که یک باره به وجود نمی آید و مانند زنجیر دارای مراحل و وابستگی هاست بر این نظریه تاکید می نماید.
مطالعاتی که در باره ی فرد انجام می گیرد نشان می دهد که وی دارای چه بهره ی هوشی در دوران بوده است.آیا ذکاوت و هوش او به اندازه ای بوده که بتواند مسائل و مشکلات را درک نماید.گاه افرادی یافت می شوند که در دوران خاص کمتر از حد معمول توانایی داشتند و نیز افرادی که دارای سطح بالاتر از حد انتظار بوده اند.
مطالعه ی زمینه های فردی افرادی مانند امام حسین(ع) نشان می دهد که وی پرسشگری مستمر بود و همین نشان می دهد که ایشان خواهان افزایش دانایی های خود از محیط اطراف بود.علاقه مندی وی به قرآن و مطالعه در باره ی تاریخ و سئوالات متفاوت در دین و اعتقادات و به تبع آن انباشت معلومات فردی ،باعث بر جای گذاری کلمات قصار و دیدگاه های مترقی وی در باره ی انسان و نوع آن شد.
علاقه مندی افراد نیز از جمله زمینه های فردی در حوادث است.در یزید علاقه ی به شکار، تفریح، اتلاف وقت، خوشگذرانی، رفاه طلبی، عدم پایبندی به کار و تلاش که گاه صدای پدر را نیز در می آورد، موثر بر رفتارهای وی در واقعه گردید.
درک فردی هم می تواند در رفتارهای آتی افراد موثر باشد.افرادی که نسبت به وقایع اطراف دارای درک خاص هستند، عکس العمل های متناسب با آن را انجام می دهند.مخالفت امام با رویدادهای ضد دینی خصوصا در درگیری های درون جامعه، نشان دهنده ی ادراک بالا و فهمی مثال زدنی بود.
بررسی زندگی عمر بن سعد بن ابی وقاص که پدرش از فرماندهان لشکر اسلام در فتح ایران بود،نشان دهنده ی فرد گرایی او به قدرت شمشیر و رهبری در میان کودکان و افراد اطراف خود بود.او از اینکه دارای لذت برتری است، تمایل خاصی از خود نشان می داد.درک او از قدرت از طرف پدر به او انتقال یاقت.
ب:زمینه های خانوادگی:رشد و تعالی هرفردی تابعی از شیوه ی تربیتی او در خانواده است.بررسی این موضوع و زمینه ی مهمی که در طول حیات تمام انسان هاوجود دارد، این حقیقت را که شخصیت اولیه و زیر بنای رشد و تعالی بعدی هر آدمی به زمینه ی خانوادگی او وابسته است را نباید بدون مطالعه رها کرد.
زمینه ی خانوادگی امام حسین(ع) کاملا روشن و مبراست.خانواده ای که جدش رسول الله و انتقال دهنده ی وحی الهی به مردم بود.پدرش اولین مسلمان و بزرگ ترین یار و یاور پیامبر در طول حیاتش، داماد و کسی که شایستگی ازدواج با دختر پیامبر را داشت و مادری که تربیت شده ی مستقیم رسول الله(ص) بود.
زمینه ی تربیتی چنین فردی بدون شک قرآن و سنت پیامبر بود.برای او شخصیت اساسی دین نگری و قالب بندی آن بر اساس اسلام بود.چنین فردی در تمام زندگی شخصی خود از همین قالب جدا نگشت و دستورات تربیتی درونی ناشی از خانواده در او اصل و اساس گردید.
بررسی زمینه ی خانوادگی یزید گویای آن است که در ازدواج معاویه با مادر یزید حدیث های منفی فراوانی در تاریخ ثبت شده است.جدایی معاویه از مادر یزید و زندگی کردن او در صحرا و در میان قبیله ی مادری و آموختن و تربیت صحرایی که تمرکز آن ها جنگ و شکار و قدرت طلبی و عیاشی بود، زمینه ای را برای عدم رشد انسانی مهیا ساخت.
دادن کودکی مانند یزید به زنی مسیحی که اصولا دینی غیر اسلام را دارا بود و تربیت وی بر اساس دیدگاه های همان دایه و به تبع آن آزادی شراب و انواع رفتارهای غیر دین اسلام، از وی شخصیتی غیر دینی ساخت که نتیجه ی آن عدم پایبندی به دستورات پیامبر و ائمه بود.
عدم رشد انسانی و دینی یزید در تمام واقعه ی کربلا نمود یافت و دستورات صریح وی در باره ی گرفتن بیعت از افراد حتی با کشتن و تهدید کردن و استفاده ی از رفتارهای رعب و وحشت و در نتیجه دیکتاتوری و توسل به حذف فیزیکی دشمنان ، نمادی از زمینه ی خانوادگی او بود.
همین بررسی ها را می توان در باره ی زمینه ی خانوادگی ابن زیاد نیز مورد مطالعه قرار داد.علت اینکه چنین فردی دست به جنایات بزرگ بشری زد و بهترین یاران دین و عقیده ی راستین را از بین برد را نباید بدون وابستگی آن به شیوه ی فرزند پروری یافت.یاد کردن او به عنوان زنا زاده که در اکثر کتب تاریخی معتبر آمده است را باید به عنوان سندی در این ارتباط معرفی نمود.رشدی غیر انسانی و مخالفت با ذات انسانیت نتیجه ی این نوع زندگی خانوادگی است.
ج:زمینه های اجتماعی:واقعه ی عاشورا از طرفی وابسته ی به زمینه ی اجتماعی حاکم نیز بود.مردمی که در وسعت خلافت اسلامی زندگی می کردند و با اعتقاد به دین و مذهب زندگی را می گذراندند، متظر عدالت خواهی قرآن و دین بودند.امام با مطالعه ی این اجتماع و سکوت آن ها در مقابل معاویه و فرزندش یزید، سعی در بیدار نمودن آن نمود.
ظلم بر اجتماع و عدم پایبندی حکومت به قوانین دینی که اساس وپایه ی تشکیل آن را ساخته بود، بی تدبیری حاکمان و در نتیجه ی آن بی تفاوتی مردم را به دنبال داشت.امام نیک می دانستند که برای ایجاد اقلاب باید مردم را به همراه داشت و بر همین اساس بود که تا زمان فشار یزید برای گرفتن بیعت ،انقلاب خود را آشکار نساخت.او به زندگی خود ادامه داد تا سرانجام جامعه ی کوفه به حرکت درآمد و با ارسال نامه ها خواستار رهبری او شدند.
زمینه ی جامعه برای ایجاد شورش، اعتراض، انقلاب،قیام، جنگ و انواع چنین رویدادهایی لازم و ضروری بود.امام با دیدن اولین نامه وجود زمینه را مشاهده نمود.بنابراین ضمن مخالفت علنی با بیعت با یزید، آماده ی انقلاب گردید.
بنابراین زمینه ی اجتماعی انقلاب عاشورا در ابتدای قیام آماده بود و امام بر همین اساس برنامه های خود را تدوین نمود.زمینه ای که بعدا به فراموشی سپرده شد و در واقعه به وسیله ی یاران یزید مدفون گردید.
با اتمام روز عاشورا این زمینه دوباره شکل گرفت و منجر به انقلاب های متعدد و مختلفی در گوشه و کنار کشور اسلامی گردید که نمونه ی آن قیام توابین و مختار ثقفی بود .همین زمینه بود که ادامه ی قیام های شیعی را به دنبال داشت و حکومت های جابر را یکی پس از دیگری سرنگون ساخت.
د:زمینه های آموزشی:در انقلاب عاشورا موضوع یادگیری و آموختن برای تربیت نیز دارای جایگاهی ویژه بود.اصولا نقش آموزش ،یاد دهی و ایجاد آمادگی برای تحولات درونی است.در بررسی زندگی امام این موضوع از طرف خانواده خصوصا مادر در آموختن قرآن، پدر در زمینه های مختلف از جمله اصول و فروع دین، قوانین شمشیر زنی و جنگ های سخت که در نتیجه ی آن ورود امام در بعضی از جنگ ها در کنار پدر، مورد پیگیری بود.
آنچه امام از دین و آموزش های والدین و نیز اشخاص تربیت یافته مانند معلمین و اساتید زمان خود آموخته بود، او را به سمت مبارزه ی با بی عدالتی و ناشایستگی هدایت نمود.همین آموزش ها بود که برای وی خطوطی خاص ترسیم کرد و پذیرش ظلم را به هیچ عنوان میسر نکرد و محکم و استوار بر عقیده ی خود تا آخرین نفس ماندگار گردید.
در برابر چنین زمینه ای یزید تابع آموزش پدری شد که به وسیله عمرو عاص که فریب دهنده ای مشهور در زمان بود، شکل گرفت.برای آموزش این پسر در خانه فقط می توان به آموزش های نظامی و شکاری اشاره کرد که در صحرا حاصل گردید.چنین فردی نمی تواند عدالت را خواهان باشد و تنها آموخته ی او رسیدن به پست و مقام با هر وسیله ای است، لذا در مقابل انقلاب و امام ایستاد و آن ها را به بدترین شکل شهید نمود.
ذ:زمینه های روانی:منظور از زمینه های روانی آرامش خاطر و تسلط بر خویشتن است.مبارزه ی با نفس و دوری از گناه و مسلط شدن فرد بر تمامی فشارهای درونی ناصواب است.بدیهی است که زمینه های روانی قادرند که فرد را در مسیرهای مشخصی قرار دهند.کینه ورزی و دشمنی درونی نشان دهنده ی نامتعادلی روانی است.
در امام آرامش خاطر و اعتقاد به درستی رفتار حتی در سخت ترین شرایط مهیا بود.شهادت پدر به وسیله ی مسلمان نماها هر گز منجر به کینه ورزی و رفتارهای تلافی جویانه نشد.دعای امام در موارد بسیاری برای هدایت افراد ناشی از تسلط وی بر نفس خویش بود.
تابع احساسات نشدن و استفاده از منطق و دلیل برای مقابله با کسانی که امام آن ها را منحرفینی بی تدبیر می نامید، در هنگام دفن برادرش امام حسن(ع) آشکار گردید.او با توجه به وصیت برادر مبنی بر دفن در کنار جدش و با شرط عدم خونریزی او را در بقیع دفن نمود.او مسلط بر خود بود و هرگز بر اساس احساسات و تعصبات تصمیم نگرفت.
در مقابل چنین زمینه ای استفاده ی از خشونت و عصبانی شدن در هنگام روابط کلامی میان امام و ابن زیاد و تهدید و ترساندن، امری عادی بود.گاه این عصبانیت به حد جنون می رسد و دستور قتل مخالفین را در حضور می داد.
در مورد زمینه ی روانی یزید نیز همین معنا نهفته بود.رفتار متکبرانه ی او با اسرایی که هیچگونه وسیله ی دفاعی نداشتند و عصبانیت و خشم او از سخنان حضرت زینب(س) و دستور قتل امام سجاد که با حرکت ایشان خنثی گردید، نشان دهنده ی بی تعادلی روانی او بود.
ر: زمینه های فکری:انقلاب و اصولا هر نوع رفتاری باید تابع تفکرات و اندیشه های افراد باشد.تفکر ،قدرتی درونی است که نیازمند رشد و تعالی انسانی است.در این میان گاه چنین نیرویی رشد یافته و در جهت غیر انسانی به کار گرفته می شود.جنایت کارانی که با استفاده از تفکر خود مشکل گشایی را در کشتن افراد می بینند تا بدین وسیله مال و املاک فراوانی به دست آورند را باید به عنوان متفکرانی ضد انسانی نام برد.
توانایی در حل مشکلات فردی و اجتماعی باید با توجه به زمینه های فکری ایجاد شود.تفکر راه مقابله با مشکلاتی است که غیر انسان ها برای مبارزه ی با نوع بشر به وجود می آورند.تفکر امام برای این مشکل ایجاد انقلاب و بیداری مردمی بود.این زمینه از ابتدای رشد او در میان اهل خانه و خانواده شکل گرفته بود و بتدریج اوج گرفت.
زمینه ی مقابله ی با عاشورا را باید در طولانی بودن این نوع اندیشه در زمان معاویه و حتی قبل از ایجاد حکومت خلفیه ای یافت.در جنگ های کفار با پیامبر و استفاده از روش های غیر انسانی در مبارزه ی با دین که نمونه ی آن رفتار هند جگر خوار با جنازه ی حمزه عموی پیامبر، نمادی همیشگی یافت.
اندیشه در طمع ورزی و دادن پست و مقام به افراد و تشویق به گرفتن جایزه و غنیمت، افزایش تعداد مخالفین امام، شایعه سازی، ترس، دروغگویی، کینه ورزی، معرفی یاران امام به عنوان خارجی و امثال آن در درون افراد یزید به عنوان راه های مقابله با انقلاب شکل گرفت.
ز: زمینه های روحی:منظور از زمینه های روحی، طریقه ی برخورد فرد با دنیای پیرامون خود است.طبیعی است که هر انسانی از محیط اطراف برداشت هایی دارد که با توجه به توانایی های خود آن ها را مورد ارزیابی قرار می دهد.ضعیف یا قوی بودن در برابر رویدادها و ترس یا شجاعت برای برخورد با آن ها بسته به روحیه ی فرد رقم می خورد.
در عاشورا نیز این زمینه کارساز بود.از یک طرف نگاه امام به قضا و قدر و باور او به وجود قدرتی بالاتر از توان انسان و رضایت او نسبت به رضای خدا و شجاعانه وارد مبارزه شدن را می توان زمینه ای مناسب برای آغاز حرکتی دانست که مرگ نیز مانعی در ایجاد آ ن نگردید.
سخن امام با حضرت زینب مبنی بر اینکه شیون نکند و مرگ خواه نا خواه می رسد، روحیه ی وی در برخورد با مشکلات بود.تسلط بر خود و عدم از دست دادن توازن در رفتار و کردار و عمل گرایی به آنچه می گفت و اعتقاد داشت، حادثه ی کربلا را به یکی از ماندگارترین رویدادهای جهان تبدیل نمود.همین روحیه بود که امام را از ادامه ی راه باز نداشت.
در مقابل این چنین روحیه ای، یزید باوری بر قدرت خدا را تنها از طریق کلام باز گو می کرد اما عملا چنین روحیه ای را در خود نمی دید تا تابع دستورات الهی گردد.وی با روحیه ی کنار کشی مخفیانه از نبرد و تحریک دیگران خصوصا ابن زیاد، عمر بن سعد و شمر بن ذوالجوشن، ناتوانی خود را به توانایی های دیگران گره زد.
زمینه ی روحی یزید که تابعی از همان شکل و شمایل پدر بود، احساس ضعف، دو دلی، وابستگی به دیگران، استفاده از وسایل و ابزار مادی برای جلوگیری از انقلاب و کشتار و جنایات به شکل غیر مستقیم بود.بنابراین روحیه ی شهادت طلبی و یا شهامت خواهی هرگز در یاران یزید وجود نداشت و حتی فرماندهان لشکرش در این رابطه ،مستقیم وارد رویا رویی با یاران امام نبودند.
این دو زمینه ی متضاد باعث عملکردهای ضد هم شدند و ادامه ی مبارزه با کفر و نفاق علی رغم کمی یاران از سوی امام و استفاده از تمامی راه های مانع ساز بدون توجه به ارزش های انسانی ،از سوس یاران یزید به کار گرفته شدند.
ژ:زمینه های عقلی:قوه ی عقل در درون انسان برای نشان داده درست از نادرست است.کسانی که این توانایی را شکوفا می سازند بدون توجه ی به فرمان های نفسانی و فریب دهنده راه درست را انتخاب و طی می کنند.در عاشورا دو نوع رفتار که کاملا در مقابل هم قرار داشتند، صورت گرفت.یکی راه درست قرب الهی که ناشی از تعالی این قوه در شخص امام و یارانش بود و زمینه را برای استحکام تصمیمات و قاطعیت در عمل گرایی مهیا ساخت و دیگری راه غلط و ضد انسانی طرف مقابل که ناشی از تسلیم عقل در برابر نفس خودخواه و قدرت طلب بود.
زمینه ی عقلانی و استفاده ی از این قدرت درونی که نیازمند به شکوفایی تربیتی و تعالی رشدی داشت،راه را برای ادامه ی قیام و رسیدن به اوج انسانیت که همان شهادت باشد فراهم و عدم آن به دلیل اسیر شدن عقل در چنگال خودخواهی ها و رفاه طلبی های مرسوم باعث آن جنایت عظیم گردید.
س:زمینه های حافظه ای:حوادث زندگی انسان برای وی تجربه ساز و آموزنده است.انتقال این نوع تجربیات به قدرت حافظه و نگه داری آن برای استفاده بهینه راهی است که تنها با پاک سازی حافظه از حوادث بد که منجر به کینه توزی و انتخاب بهترین ها برای اصلاح فرد و جامعه میسر می گردد.
در انقلاب عاشورا استفاده ی از حافظه ی زمان و وجود آگاهی های فردی خصوصا در امام و یزید عاملی در ایجاد و مانع سازی گردید.حافظه ی امام که ناشی از دیدن و مشاهده ی ظلم های بنی امیه بر مردم و خانواده ی پیامبر(ص) و دوری از کینه و انتقام های شخصی، ابزاری مناسب برای یادآوری آن جنایات در طول زندگی امام گردید و بدین وسیله دیگران را با آگاهی دادن نسبت به عواقب خلافت یزید،بیدار نمود.
در طرف مقابل حافظه ای ماندگار از دشمنی با پیامبر و خانواده ی او و انتقال آن ها در بعضی از اشعار و عمل گرایی برای ضربه زدن به امام حسن(ع) و کنار زدن وی از خلافت و غصب آن، رودررویی امام علی(ع) با معاویه برای نشان دادن ناشایستگی او برای امارت شام و ایجاد کینه ای عمیق در او باعث انتقام گیری و در نتیجه عمل بدان گردید و در آخر نیز همراه باشادی، این جمله را که دیدید چگونه رسوا شدید و شکست خوردید را به عنوان انتقامی شخصی نشان داد.حافظه ی غلط یزید باعث دست زدن به این جنایت شد.
ش: زمینه های ماندگاری:در این رابطه دو عمل متضاد باعث دو نوع ماندگاری در این حادثه گردید.از یک طرف زمینه ی ماندگاری انقلابی عظیم برای روشنگری و توجه به آینده برای جلوگیری از ادامه ی فساد و فریب و نیرنگ و از طرف دیگر ماندگاری همراه با نفرین و انتقام از یزید برای عمل کردن بدان که نتیجه ی آن کشتن تمامی جنایتکاران واقعه ی عاشورا به دست مختار گردید.
ماندگاری شخصیتی در وضعیت امام نتیجه ای بود که از زمینه ی ماندگاری عاشورا حاصل گردید.زیارت آرامگاه امام توسط دوستداران و عظمت و بزرگی انقلاب وی برای راهنمایی و توسل دیگران بدان، به یادماندنی ترین حوادث دوران تاریخ گردید.
در طرف مقابل حفظ مقبره ی یزید تنها به دلیل اثری تاریخی و بدون توجه به آن و اینکه حتی بسیاری از مردم وجود آن را نمی دانند و تفاسیر متعدد اهل علم در جنایتکار خواندن او و یارانش، ماندگاری بنی امیه در تاریخ گردید.بدون شک این ماندگاری به زمینه ی ماندگاری قبلی از معاویه و ابو سفیان وابسته گشت.
عاشورا تنها به این زمینه ها وابسته نبود.مطالعات وسیع برای کشف تمام زمینه ها و انتقال آن ها به نسل های بعد و نیز استفاده از این نوع آگاهی ها باعث بیداری جامعه ی جهانی به خصوص مسلمانان در اتخاذ تصمیمات درست در مقابله با حوادث و رویدادهای تلخ می گردد.