استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: عاشورا را از دریچه های مختلف می توان نگریست.دیدگاه های انعکاسی نیز تابع همین نگرش هاست. در موضوع سیاسی نگرشی به حکومت های دینی و مردمی و در موضوع اجتماعی نیز دارای توانایی هایی در اصلاح و رهنمود های مردمی است.
جهان امروز باید خود را مقید به شناخت رویدادهای استثنایی ، تلخ و شیرین گذشته نماید.همان طور که در دو رویداد تلخ جهانی یکی جنگ های اول و دوم جهانی نگاه ها برای عدم تکرار و استفاده از تجربیات آن است در واقعه ی کربلا نیز همین معنا دارا دی لیل و برهان خواهد بود.
سازندگی و رشد انسانی که در اصطلاح عادی تربیت نامیده می شود برای بسیاری از متخصصین و تربیت دانان مهم و حیاتی است . آن ها می توانند این نوع پیشرفت های انسانگرایانه و نزول های تربیتی انسانی را در این واقعه مورد نظر قرار دهند.درسی که آماده ی ارائه است و از قبل زمینه ی آن مهیا شده است.
وظیفه ی تربیت دانان در تربیت ،بررسی روش هایی است که به رشد و تعالی انسان ها سرعت بخشد و موانع آن را از سر راه بردارد.در واقعه ی عاشورا دقیقا موضوع تعالی آدمی در بالاترین شکل آن موجود بود و آن حادثه از نظر ترقی و تعالی انسانی به حد اعلی رسید.
وظیفه ی تربیت دانان آن است تا با بررسی این انقلاب دلایل و زمینه های علمی این نوع رفتارها و رشد دهندگی و سقوط انسانیت رادر دورانی از تاریخ ،بیابند.استفاده از این دریای بیکران انسانی و رفتارهای ضد انسانی راه را برای اصلاح جامعه ی گرفتار و مشکل ساز امروز هموار می کند.
وظیفه ای که اگر وسعت یابد می تواند شامل ابعاد مختلف تربیت در جهان امروز گردد.برداشت از تربیت با استفاده از رویدادهای درونی این انقلاب، کشف روش های تازه در میان دو طرف که منجر به تعالی در لشکر امام و سقوط در لشکر یزید گردید، از جمله ی آن هاست.
به نظر می رسد که محتوای تربیتی واقعه ی عاشورا مورد فراموشی قرار گرفته باشد و شاید یکی از دلایل آن پوشش بیشتر بر موضوعاتی غیر از این باشد.به طور مثال نام بردن از آن به عنوان قیامی در عقیده دین اسلام که نتیجه ی آن نامربوط بودن آن به جهان مسیحیت یا یهودیت و سایر ادیان است باعث این غفلت گردیده باشد.
بسیاری از بررسی های موجود در این واقعه نزدیکی و قرابتی با موضوع تربیت ندارند.نظریاتی که در این مورد ارائه شده اند بیشتر پیرامون شجاعت، شهادت طلبی، شهامت، ظلم ستیزی، مبارزه ی با زور و تزویر و پرداختن به اختلافات درونی دین باوری است.درست است که این موضوعات در این واقعه وجود داشتند و کسانی که این مطالعات را انجام دادند اشتباه نکردند اما تربیت به طور اخص و سازندگی و تحول گرایی درونی ناشی از این واقعه مورد فراموشی و یا عدم توجه بوده است.
این واقعه را باید یک بار دیگر مورد تجزیه و تحلیل عمیق قرار داد اما شکل آن نباید تکراری از گذشته باشد بلکه تاکیدی بر سازندگی انسان، تحول و تکامل درونی، انتخاب روش های رشد دهندگی، تعالی سازی انسانی، عاملیت سقوط انسان هایی خاص در مقابله با این انقلاب، روشنگرایی تربیتی و راه سازی برای رسیدن به اوج انسانیت باشد.
این وظیفه ی تربیت دانان و مصلحین اجتماعی است که این واقعه را از درون حافظه ی بایگانی خود بیرون بکشند و به دقت و با درایت به مطالعه و کنگاش بپردازند تا گنجینه های مهمی برای انسان سازی و احیای آدمیت بیابند و به تبع آن مانع سقوط انسان ها در خصلت های حیوانی گردند.کاری که اگر به سرانجام برسد بسیاری از راه های کور تربیتی را روشن و روش های جدید تربیتی را در دانشگاه ها و مراکز آموزشی و تربیتی معرفی می نماید.
نگاه تخصصی به این واقعه به مطالعه کنندگان این امکان را می دهد تا با تمرکز بیشتر به موضوع بپردازند.همین روش باعث جلوگیری از پراکندگی و مانعی برای عدم نتیجه گیری خواهد بود.بدون شک نگاه تربیتی به این قیام تنها از عهده ی کسانی بر می آید که دیدگاه تربیتی خود را اصل واساس قرار می دهند.
جهان امروز نیازمند به تغییرات درونی و ماهیتی است.ظاهر سازی و توجه به پیشرفت های تکنولوژیکی و ابزاری که نتیجه ی آن اختراعات و اکتشافات است و البته کاری مطلوب و مورد پسند می باشد اما مشکل جهان امروز را نه تنها کم نکرده که افزوده است.اصل و اساس چگونگی تولید ،استفاده و نیت داری در تولید آن هاست.
واقعه ی عاشورا با تمام ویژگی های خود منبعی بزرگ برای مطالعات اهل علم است.پژوهشگرانی که با مطالعه ی یک واقعه ی معمولی به دنبال علت ها و دلایل ایجادی آن کوشا هستند، همین روش را می توانند در این انقلاب مورد نظر قرار دهند.
وظیفه ی تمام انسان های دلسوز به رشد و بالندگی در این رابطه آن است تا در شکل اول قضیه عاشورا را همان طور که روی داده به جهانیان معرفی نمایند.دست بردن در تاریخ و بزرگ یا کوچک کردن آن خیانت به جامعه ی بشری است.آگاهی دادن اولین قدم در هر کوشش علمی است.
در شکل دوم دست به اقدامات پژوهشی بزنند و بر اساس فرضیات طرح شده به آزمایش آن ها پرداخته و با کسب نتایج موجود به معرفی آن ها اقدام نمایند.عاشورا را همان طور که اثر پذیری خود را بر افراد مورد خطاب نشان داد بر سایرانسان های روی زمین نیز تاثیر خواهد گذارد.
تربیت در عاشورا یکی از تاثیرات مهم در ادامه ی انقلاب و حفظ شان و منش انسان ها بود.رفتارهای استثنایی در درون این جنگ نابرابر را نباید عادی تلقی نمود.مرگ برای بسیاری از افراد عادی سخت و پذیرش آن مشکل و طاقت فرساست.زنده بودن و به ادامه ی حیات پرداختن برای بسیاری از انسان ها آرزو و آمال است اما چه رویدادی در انسان های درون لشکر امام روی می دهد که عامدانه و عاقلانه و با شادی مرگ را در آغوش می گیرند.
تربیت روندی است که به رشد انسان ها کمک می کند تا بدین وسیله به سمت و سوس انسانیت و ذات واقعی آدمی که از حیوانیت متمایز است،رهنمود گردد.کوشش ها و تلاش های جهان امروز بر همین اساس شکل می گیرد اما نتیجه ی چندانی بر جای نمی گذارد.جنگ، دسیسه، اشغال کشورها، ترفندهای فروش اسلحه، ظلم و ستم، فاصله ی طبقاتی، قدرت طلبی، تک قطبی کردن جهان و امثال چنین رویدادهایی نشان دهنده ی عدم رشد انسان ها در جهت احیای انسانیت است.
رویداد ده روزه ی عاشورا خصوصا دو روز آخر و برابری دو جبهه ی متضاد در انسانیت و رشد انسانی و در نتیجه تاثیر تربیت های مختلف باعث به وجود آوردن زمینه هایی از مطالعات گردید که با سال ها تلاش و کوشش دانشمندان قابل دسترسی نیست.واقعه ی عاشورا باید دوباره بازنگری شود و تربیت دانان و طرفداران انسان و انسانیت با نگاهی عمیق ناگفته ها و اکتشافات تربیتی آن را بیابند.کوششی که گرچه دیر روی می دهد اما یار و یاور تربیت دانان در ساختن جامعه ای انسانی خواهد بود.