دکتر علی رحیمی فر - رئیس ستاد اقتصاد مقاومتی ایران انا:
ديدگاه بعضي از علماي علم اقتصاد و صاحب نظران اقتصادي در مورد اقتصاد مقاومتي:
تعدادي از اساتيد، کارشناسان و اقتصاددانان در تشریح فرصتها و چالشهای اجرای اقتصاد مقاومتی مسائل متعددی را مطرح كرده اندكه ذيلا به بررسي بعضي از آنها ميپردازيم:
برخي از اينها معتقدند كه تعدادي از مسئولين و بويژه بعضي از اعضاي دولت درك درستي از اقتصاد مقاومتي ندارند كه البته اين موضوع ديدگاه شخصي اينگونه افراد است وصحت وسقم آن نياز به بررسي وتحليلهاي علمي تر ودقيق تري دارد.
اقتصاد مقاومتی از دیدگاه دکتر ابراهیم رزاقی
مشروح دیدگاههای اقتصاددان سرشناس دکتر ابراهیم رزاقی درباره اقتصاد مقاومتی
در این خصوص دكتر ابراهیم رزاقی استاد دانشگاه تهران معتقد است: آمارهایی که در مورد سوددهی تولید کنندگان داخلی داده می شود غیر واقعی است و اکثریت آنها به دلیل سیاست های غلط دولت به ورطه ورشکستگی رسیده اند.
مشروح دیدگاههای این اقتصاددان سرشناس :
*- ارزیابی شما از وضعیت تولید داخلی در کشور با توجه به سیاست های اقتصاد مقاومتی چگونه است؟
آمارهایی که در مورد سوددهی تولید کنندگان داخلی داده می شود غیر واقعی است و اکثریت آنها به دلیل سیاست های غلط دولت به ورطه ورشکستگی رسیده اند چه تولید کنندگان کوچک و چه تولید کنندگان بزرگ زیرا یارانه ای که به دلار برای واردات کالای اساسی مانند موادغذایی، صنایع روغن نباتی، علوفه برای دامداری ها یا مواد اولیه دارو داده می شود 1200 تومانی است و بقیه کالاها با دلار2500 یا 3هزار تومان بسته شده است. اما نکته ای که بسیار مهم است اینکه به چه صورتی به سمت افزایش قیمت ارز برویم تا به نفع تولید کنندگان داخلی باشد و این نیاز به برنامه ریزی کارشناسانه دارد. باید به تولید کنندگان که سرمایه گذاری می کنند اطمینان داده شود، خلاهای تولیدی شان را بپوشانند و یا کم کنند و دولت هم برای آنها برنامه موثر داشته باشد.
*- برنامه های دولت برای تولید کنندگان به چه صورت باشد تا تولید کننده برای سرمایه گذاری در تولید تمایل داشته باشد؟
عموما خود تولید کنندگان قادر نیستند به طور انفرادی کار کنند برای همین بخشها و وزارتخانه های دولت که متصدی کار هستند باید در مرحله اول به تولیدکننده یارانه دهند یعنی قطعاتی که برای تولید داخلی از خارج وارد می شود را با ارز ارزان در اختیارشان بگذارند یا اینکه دولت به گونه ای عمل کند که مشابه آن در داخل تولید شود. از آن طرف به تولید کنندگان این قطعات یارانه بدهد تا این قطعات در داخل ارزان تولید شود. اگر طی یک برنامه دقیق و منظم این کارها انجام شود در یک دوره کوتاه یک ساله برای بخش کشاورزی و در بخش صنعت در یک دوره چند ساله که بستگی به نوع قطعات دارد به مرحله ای خواهیم رسید که نیازهای خودمان را تولید کنیم. همان چیزی که در اقتصاد مقاومتی آرزویش را داریم و در قانون اساسی نیز به آن اشاره شده است.
*- با توجه به برنامه های دولت چنین برنامه ریزی وجود دارد؟
وضع موجود چنین چیزی را نشان نمی دهد. دولت دائم می گوید ما ارز را ارزان می کنیم خود این تفکر به این معناست که تمایل دارد به وضع سابق بازگشت داشته باشد. در چنین حالتی تولید کنندگان به خصوص تولیدکنندگان کوچک در آینده ایمنی نخواهند داشت، وضع موجود را موقتی می دانند، پس از وضع موجود برای تولید استفاده نمی کنند در حالیکه اگر به تولید روی آورند سودآوری شان بیشتر خواهد بود. این یکی از اشکالات است که دولت دائما حالت هایی را ایجاد می کند که وضع موجود به سابق بازگشت دارد یعنی دلار ارزان برای واردات کالاهای ارزان و مشابه تولید شده در داخل. نکته مهم دیگری که شرایط را برای تولید کننده غیر عادی ترسیم می کند به دلیل سوء نظارت بانک ها و مراجعی که به تولید امکانات می دهند و همچنین فساد مسئولین و ماموران و یا نهادهایی که فساد را تشویق می کند است. همچنین کم نیستند هم وطنانمان که در این باره اخلاق را رعایت نمی کنند و چیزی به اسم دفاع از تولید و شرافتمندانه عمل کردن در این زمینه را رعایت نمی کنند. بسیار می بینیم که وام در رقم های کلان را به اسم تولید با سود پایین و ارزان می گیرند و یا به اسم یارانه به آنها از سوی بانک ها داده می شود اما اصلا فکر استفاده از آن در تولید را ندارند یا اینکه بخشی از آن را به صورت تصنعی در تولید می برند و قسمت اعظم آن را در قسمت هایی سرمایه گذاری می کنند که سودآوری زیاد است و یا در بازار آزاد می فروشند و متاسفانه مجازاتی هم وجود ندارد.
*- اگر جلوی این نوع فساد گرفته نشود سرنوشت تولید داخلی چگونه رقم می خورد؟
اگر جلوی این فساد گرفته نشود تولید رشد نخواهد کرد. کم هم نیستند تولیدکنندگانی که به اسم تولید داخلی قطعات خارجی در تولیدشان به کار می گیرند این افراد با دلار ارزان برای خودشان سودآوری ایجاد می کنند. اما هستند تولید کنندگانی که از تولید داخلی به معنای واقعی محافظت می کنند و با چنگ و دندان از تولید خود دفاع می کنند. آنها سعی می کنند کیفیت را بالا ببرند هزینه ها را پایین می آورند و حتی با ضرر واحد تولید خودشان را سراپا نگه می دارند. این افراد نمی روند در دلالی و بخش های کارهای کاذب کالا احتکار کنند و یا حتی گاهی می بینیم برخی از تولید کنندگان تولیدات خودشان را انبار می کنند که گرانتر بفروشند یا مواد اولیه تولید خودشان را به جای اینکه مصرف کنند استفاده نمی کنند که مبادا قیمت بالا برود.
*- دولت با چه راهکاری می تواند با وارد کنندگان و یا افراد به ظاهر تولید کننده مقابله کند؟
به نظر می آید دولت برنامه ای برای این قبیل افراد ندارد. اما دولت مجبور است تدابیری بیاندیشد و نظارت های بسیار دقیق داشته باشد. سعی کند از افرادی که سابقه سفید دارند استفاده کند. به این افراد امکانات بیشتری دهد و تولید کنندگان را تحت نظارت خود داشته باشد. در مقابل آنهایی که فاسد هستند از طریق بانکها، وزارت خانه های مختلف، گمرکات شناسایی کنند و اسم آنها در لیست سیاه وارد شود و از امکانات بانکی و وام و امتیازات خاص محروم کنند. در حقیقت مجازات باید طوری باشد که شخص نتواند با تکرار فساد جریمه اش را جبران کند و بازدارنده باشد. اما متاسفانه عدم دقت دولت در برخورد و مجازات افراد فاسد به نوع تفکر لیبرالی دولت باز می گردد. دولت در واقع مجازات ها را طوری اعمال می کند که بازدارنده نیست و از خودش سلب مسئولیت می کند.
* - نگاه لیبرالی دولت چه تاثیری در روند توسعه یافتگی و خودکفایی در امر تولید داخلی دارد؟
دولت چون به اقتصاد نگاه لیبرالی دارد برخلاف قانون اساسی عمل می کند. واحدهای صنعتی در بخش خصوصی عموما به دلایلی همچون سود کم و اینکه بازگشت سرمایه طولانی است و یا بخش خصوصی توان مالی لازم را ندارد وارد چرخه تولید نمی شوند. در این حالت دولت باید پیش قدم شود و با تاسیس تعاونی ها و یا ورود مستقیم به بخش های تولیدی این صنایع را ایجاد نمایند. برای مثال به جای صنایع خودروسازی که بلای جان مردم شده است صنایعی ایجاد کند که قطعه ساز باشند. صنایعی که بخش خصوصی سمت آنها نمی رود. صنایعی که برای پوشش خلا صنعت ایران بسیار مهم هستند. اما متاسفانه دولت تحت تاثیر سیاست های لیبرالی حاضر نیست به این وظیفه خودش عمل کند و بخش خصوصی را در برابر بخش خصوصی خارجی با توجه به یارانه ای که به دلار می دهد تامین کند. در واقع دولت با انجام ندادن وظایف خودش بخش خصوصی را رها کرده و برای همین است که بخش خصوصی با توجه به وضع موجود نمی تواند روی پای خودش بایستد- به نظر می رسد بانک ها نیز نتوانستند به تولید کننده داخلی کمک خاصی کنند شما نوع حمایت بانک ها از تولید داخلی را چگونه ارزیابی می کنید؟
بانک ها، سپرده های سپرده گذاران را حداکثر 5 ساله و با 20 درصد سود می دهند. این بانک ها در کارهایی سرمایه گذاری می کنند که شاید در یک سال صد در صد سود برایشان داشته باشد مانند خرید و فروش سکه، ارز، مسکن. یعنی خود بانک ها کاری را می کنند که مخل تولید است آنها یا به دلالان، مغازه داران و وارد کنندگان وام می دهند یا به کسانی که خیلی درمانده هستند و در مقابل بهره های سنگینی از این افراد می گیرند در این حالت بانک ها ضد تولید می شوند. در صورتیکه بانک ها باید تخصصی شوند همیار تولیدکننده داخلی باشند. تنها به سود خود توجه نکنند بلکه ثمربخشی تولید را مد نظر قرار دهند و به سود اندک مانند تعاونی ها راضی باشند.
بانک ها باید با اطلاعاتی که دارند به تولیدکننده راه حل ارائه دهند در مقابل اگر تولید کننده بخواهد تخلف کند جلوی او را بگیرند. باید شرایط طوری شود که تولید کننده خودش را در شرایطی ببیند که قدرتی مانند بانک از او حمایت می کند و در ضمن قدرتی مانند بانک او را وادار میکند که درست کار کند. بانک کاری کند که در کنار انواع تعاونی های تولیدی که راه می اندازد تعاونی توزیع و مصرف نیز ایجاد نماید. اگر این اتفاق بیفتد کشور ما به سرعت راه صنعتی شدن را یک شبه طی کند. این عمل تجربه کشورهایی مانند آلمان، ژاپن که در جنگ دوم جهانی متلاشی شده بودند است در این کشورها بانک ها به دنبال حداکثر سود نبودند و پابه پای تولید کنندگان تنها منافع ملی را در نظر قرار می دادند، سود را دنبال می کردند اما منافع ملی در اولویت بود برای آنها این دو راه در کنار هم برای توسعه معنی می دهد ولی این طور که ما بانک ها را اداره می کنیم یعنی وقتی بانک به دنبال حداکثر سود خود باشد و نظارتی روی آن نباشد شاهد همین اتفاقات نیز باید باشیم.
*- در شرایط فعلی اتخاد تصمیمات موثر برای بانک ها در روند رشد تولید داخلی موثر واقع می شود؟
بانک ها سپرده های سپرده گذاران را جمع آوری می کنند و در دلالی و خرید و فروش های کاذب به کار می گیرند یعنی در واقع سرمایه خود را علیه تولید کشور به کار می بندند. فرد عادی جامعه زمانی که در بانک سپرده گذاری می کند تحت تاثیر شرایط و تورمی که وجود دارد قدرت خریدش را از دست می دهد یعنی در واقع نه تنها چیزی به سپرده گذاران اضافه نمی شود بلکه با این نرخ تورم ما هر سال مقادیری از سپرده های سپرده گذاران را بر می دارند زیرا مبلغ ظاهری را می دهیم و قدرت خرید محاسبه نمی شود. این غارت و برداشت از حساب سپرده گذاران محسوس نیست برای همین کسانی که اصول اخلاقی برایشان اهمیت ندارد و به فکر سود هستند هرگز سپرده گذاری نمی کنند مگر سپرده گذاری جاری موقت که صرف خرید و فروش کاذب می شود.باید شرایط بانک ها تغییر کند. شرایط به گونه ای باشد که شایسته ملت باشد و با اقتصاد مقاومتی و در چارچوب قانون اساسی سازگاری داشته باشد نه با اقتصاد لیبرالی که بعد از جنگ انتخاب کردیم. همین اقتصاد لیبرالی آثار زیان باری داشته است که هنوز اثرات آن برای تمام جامعه هزینه به همراه دارد.
دكتر ابراهيم رزاقي استاد برجسته اقتصاد دانشگاه تهران:
اقتصاد مقاومتی تنها راه مقابله با جنگ اقتصادی غرب علیه ایران است
اقدامات اقتصادی غرب علیه ایران بمعنای واقعی کلمه نوعی جنگ اقتصادی است افزود: و اقتصاد مقاومتی تنها راهکار مقابله با این هجمه می باشد.
دکتر ابراهیم رزاقی استاد اقتصاد دانشگاه تهران در نشست تخصصی واحد پژوهش های کاربردی برون مرزی درباره تحولات بازار نفت گفت : بعد از انقلاب اسلامی ایران هر بشکه نفت به 40 دلار رسید ، اما در فاصله بسیار کوتاهی به 7-6 دلار کاهش و دوباره بعد از پایان جنگ و البته با نوساناتی بالا آمد.
تحولات نشان می دهد که علت کاهش شدید قیمت نفت نمی تواند اقتصادی باشد، چون هر تولیدی بر اساس یک بازاریابی و پیش بینی صورت می گیرد، بنابراین در کاهش شدید قیمت ها ، عوامل سیاسی دخیل هستند.
دکتر رزاقی با اشاره به اینکه کاهش قیمت برای کشورهای مصرف کننده، نه تنها بحران نیست بلکه بزرگ ترین دستاورد ممکن در کاهش هزینههای ارزی آنهاست. افزود : تولید کنندگانی که بیشترین اتکا به درآمدهای نفتی را دارند بیشرین زیان را از این روند می بینند .
وي با تاکید بر اینکه غربی ها از الگو شدن مدل استقلال ایران که ناشی از انقلاب اسلامی است ، هراسانند تاکید کرد اگر این مدل استقلال توسعه یابد غرب بسیاری از بازارها و منابع انرژی را از دست می دهد.
وی با اشاره به ترفندهای دشمنان علیه ایران اسلامی افزود : طرح آمریکایی ها این است که کشورهایی مانند روسیه، برزیل، ایران، هند و چین را تجزیه کنند، تا بتوانند بر آنها سیطره بیابند .
مولف کتاب الگوی مصرف و تهاجم فرهنگی با تاکید بر اینکه کاهش شدید قیمت نفت برنامه ریزی شده است ، افزود : از نظر آمریکائی ها این تهاجم نفتی خرد کننده است،چراکه تمام امکانات وارداتی ایران را از بین می برد.
این استاد دانشگاه، با اشاره به سابقه سیاه امریکا در استفاده از ابزارهای اقتصادی علیه ملل مختلف افزود: در چنین شرایطی مسئولان ذیربط باید بحث اقتصاد مقاومتی را، مورد توجه جدی قرار دهند.
مولف کتاب مدخلی بر اقتصاد انرژی با تاکید بر اینکه در پشت این سناریو امریکا و عربستان قرار دارند ، افزود: البته عربستان و برخی کشورهای عربی تولید کننده تاکنون 160-150 میلیارد دلار ضرر کرده اند. منتها چون اهداف سیاسی را دنبال می کنند ، این زیان ها را تحمل می کنند.
دکتر رزاقی در عین حال با تاکید بر اینکه اقتضای منافع ملی مان این است که فکر کنیم روند کاهش قیمت ، بلند مدت یا تکرار پذیر خواهد بود، افزود : آن ها به معنای واقعی کلمه علیه ایران جنگ اقتصادی راه انداخته اند و در این روند خطر اصلی برای ما ، بی توجهی یا فاصله گرفتن از اقتصاد مقاومتی است و مسئولان باید در این زمینه هوشیار باشند وی با تاکید بر اینکه تهاجم اقتصادی برخلاف تهاجم نظامی، نرم است ، افزود : در این روند نقش رسانه برای آگاهی بخشی به مردم و بسیج آنها برای مقابله با جنگ اقتصادی بسیار مهم است ، ضمن اینکه رسانه برون مرزی می تواند تبعات پایین آمدن قیمت نفت و افزایش تولید برای کسری درآمدها ، از جمله تبعات آن بر روی کره زمین را برای جهانبان تبیین کند .
دگتر ابراهيم رزاقي:
اقتصاد یک قاسم سلیمانی می خواهد!
ما مثل قاسم سلیمانی ها کم نداریم؛ در صنایع دفاع تکنیسین ها و مدیران خوب کم نداریم این نوع مدیریت ها باید در دانشگاه ها تدریس شود. اقتصاد هم یک قاسم سلیمانی می خواهد تا با مدیریت جهادی به اهداف اقتصاد مقاومتی برسد.
دکتر ابراهیم رزاقی درباره چگونگی رهایی اقتصاد از بند سیاست خارجی گفت و گویی کرده که خلاصه آن به شرح زیر است.
*دیدگاه و تفکر تعدیل اقتصادی که آمریکا و اکثر قریب به اتفاق کشورهای غربی از آن تبعیت می کنند باعث شده تا از لحاظ اقتصادی مرزها برداشته شود و دنیا به سمت و سوی جهانی شدن به حرکت در آید اما از آنجایی که قطبی شدن جهان فقط به نفع آمریکا و چند کشور غربی است، تبعیت از چنین شیوه ای موجب شده تا ۱۸۰ کشور دنیا به این چند کشور وابسته شوند. یعنی عمده کشورهایی که تولیدکننده مواد خام، محصولات کشاورزی و دارنده ذخایر و منابع گاز، نفت و … هستند، زنجیره وار تحت فرمان این چند کشور در آمده اند.
* ایران به جای تکیه بر توان داخلی و بهره گیری از مزایا و منابع خدادادی، متاسفانه در تلاش است تا در قالب مذاکرات بتوانند منفذ ورود به جهانی شدن اقتصاد را پیدا کرده و با این رویکرد عملا دایره وابستگی خود را با دنیا گسترده کند، در حالی که برنامه ها باید به گونه ای طراحی شوند تا اقتصاد ایران مسیر پویایی را در پیش گیرد و با تفکر فاصله گیری از خام فروشی منابع، هم چنین تحرک بخشی تولید و نیز حرکت در راستای ساخت کالاهای نهایی با ارزش افزوده لازم، دنیا را وابسته به خود کند تا نه تنها اقتصاد کشور از هر جهت مصون ماند، بلکه بستر لازم برای اشتغال زایی و توسعه نیز در جای جای ایران اسلامی فراهم شود. با این روند رسیدن به این هدف سخت به نظر می رسد.
*در این که برداشته شدن سد تحریم ها و ارتباط با دنیا می تواند تاثیر خود را بر اقتصاد کشور به جا گذارد شکی نیست، اما به چه قیمتی؟ در حقیقت تلاش دولت و تیم مذاکره کننده آن طی یک سال و چند ماه این است که توافقاتی حاصل شود تا ایران با مجاب کردن آمریکا و غرب در خصوص رفع تحریم ها، پیروز میدان شود، بدون این که امتیازی را از دست دهد. اما چنین نیست چرا که تجربه ثابت کرده هر گاه آمریکا و هم پیمانانش می خواهند با هدف سرمایه گذاری مشترک یا روابط اقتصادی با کشورهای دنیا همکاری کنند، جز منافع خود به چیز دیگری فکر نمی کنند.
*ایران با تحمیل تحریم های بین المللی اکنون توفیقاتی را در صنایع دفاع به دست آورده که دنیا را متعجب کرده است، پس نباید گول خورد و از مقاومت دست کشید چون کشورهایی که تجربه وابستگی اقتصادی به سردمداران غرب و آمریکا را داشته اند هم پس از سال ها وابستگی اکنون به خود آمده تا به خودی خود بتوانند سهمی را در اقتصاد دنیا داشته باشند. حتی روسیه که بعد از فروپاشی شوروی، یک کشور تضعیف شده بود نیز هم اکنون به دنبال استقلال اقتصادی است. مسئولان این کشور با تکیه بر توان داخلی قصد دارند مستقل شوند و تاکنون به توفیقاتی نیز دست یافته اند.
*پیشرفت ها بی شک بدون بستر سازی مناسب برای تحرک تولید و توسعه صادرات امکان پذیر نیست که این موضوع با توجه به پتانسیل های موجود چون نیروی فراوان کار، وجود تکنیسین های مجرب فنی متخصص و مواد اولیه فوق العاده زیاد و کم نظیر که به راحتی در کشور قابل دسترسی است، می تواند مرتفع کنند مشکلات شود، کما این که خود شرکت های تولیدی و صادر کننده خارج از کشور نیز به اشکال مختلف (با ترفندهای خاص) حتی در شرایط تحریم، اقدام به داد و ستد با ایران می کنند.
* از آن جایی که ایران به خودی خود دارای مزیت و منابع غنی فراوان، مواد خام متنوع و متفاوت است، دنیا اکنون به شدت نیازمند کالا و محصولات ایرانی و مواد خام است. پس توجه به تولید داخل و اشتغال زایی می تواند نسبت به روابط دیپلماسی بهتر نمایان شود.
*از طرفی نباید تمام کمبودها، کاستی ها و عقب ماندگی ها را به گردن تحریم ها بیندازیم و با این تفکر غلط همه توانمان را برای رفع تحریم ها به کار بگیریم. خیلی ها تمام مشکلات را زاییده تحریم ها می دانند که البته چنین نیست. برای این که اقتصاد ما وابسته نباشد راهکارهای فراوانی وجود دارد؛ مثلا دولت باید سیاستگذاری را به سمتی ببرد که فروش فرآورده های نفتی مان بیشتر از فروش نفت خام باشد. دولت باید بخش خصوصی واقعی به خصوص بنگاه های تولیدی را دریابد و به جد مورد حمایت ویژه قرار دهد.
*اکنون بیشتر مسئولان بر این باورند که تحریم های بین المللی فقط ۲۰ درصد تاثیر منفی خود را بر روی اقتصاد کشور گذاشته است و ۸۰ درصد مشکلات اقتصادی ربطی به تحریم ها ندارد. همان طور که گفتم روحانی اکنون در بخش اقتصاد به دنبال پیاده کردن مدل سیاست تعدیل اقتصادی و تا حدودی پیروی از نظام سرمایه داری است و متاسفانه اصل موضوع که همانا اجرای نظام اقتصادی مطابق قانون اساسی کشور است، فراموش شده است.
*در قانون آمده که اقتصاد ایران مبتنی بر سه بخش مهم خصوصی، تعاون و دولتی است و دولت گویا تعاون و بخش خصوصی را فراموش کرده است. اگر به بخش خصوصی نگاه شود خواهیم دید که این بخش نتوانسته به خوبی ظاهر شود و بیشتر مسیر دلالی و سفته بازی را می پیماید که بخشی از آن ها وارد کنندگان هستند که آشکار و نهان در اختیار دولتند. بخش تعاونی نیز که عمدا در خواب عمیقی فرو رفته و فعالیت های آن در حال حذف شدن است. با وجود این تنها بخش دولتی است که به فعالیت های اقتصادی پرداخته که متاسفانه بازدهی چندانی را نیز به بار نمی آورد.
*آمریکا بیش از ۳۰ سال است که با سخت ترین تحریم ها و تهدیدها سعی می کند ایران را تسلیم خواسته های خود کند اما اراده ایرانیان نه تنها باعث شده این تهدیدها به فرصتی مناسب برای توسعه و خودکفایی تبیدل شود بلکه به پیشرفت های قابل توجهی نیز در بخش های مختلف به خصوص بخش مختلف صنایع دفاعی نائل آمده و در مسیر خودکفایی گام های بلندی برداشته است. اگر به سیاست های استعماری آمریکا نگاه شود خواهیم دید که اکنون این کشور نیازمند مواد معدنی خام است و چنانچه کشوری از سیاست های او پیروی نکند، آن کشور را تهدید به عدم خرید مواد خام می کند. این شرایط را ما در اوایل انقلاب تجربه کردیم.
*زمانی که قیمت نفت در ایران ۴۰ دلار بود، آمریکا قیمت نفت ایران را به حدود هفت تا هشت دلار رساند. اما این محدودیت ها هیچ گاه باعث نشد که ایران تسلیم زور شود و از ارزش های انقلابی خود بکاهد و قدمی عقب بگذارد. از لحاظ اقتصادی نیز ما برای واردات کالا در چند سال گذشته ۱۲ میلیارد دلار نیاز داشتیم که در سال ۹۰ این رقم به ۱۲۰ میلیارد دلار رسید در حالی که ۸۰ درصد همین کالاهای وارداتی، کالاهای مصرفی بودند که می توانستیم بخش عمده ای از آن را در کشور تولید کنیم. از طرف دیگر بزرگ ترین بحران را بانک ها طی دو سه سال اخیر بر کشور تحمیل کردند چرا که آن ها پول مردم را جمع کرده و به آن ها سود ۲۰ درصدی پرداخت کردند در حالی که نرخ تورم ۴۰ درصد بود. بانک ها با این پول چه کردند؟ آیا این پول ها در جهت رشد و آبادانی کشور و رونق اقتصادی هزینه شد؟ قطعا خیر. آن ها پولهای مردم را برای تامین بنگاه های اقتصادی خود استفاده کردند تا سود کلانی از آن ببرند و هیچ توجهی به اقتصاد تولیدمحور نداشتند. به هر حال اگر قانون اساسی در کشور به خوبی رعایت می شد و اصل ۴۴ نیز طی سال های گذشته به صورت واقعی شکل اجرایی به خود می گرفت، هیچ گاه اقتصاد کشور با محدودیت مواجه نمی شد و نیازی به مذاکره و … نداشتیم.
*فعالان اقتصاد اگر خواهان کسب ثروت مشورع و توسعه کشور هستند، ثروت را باید به مزارع و صنایع ببرند نه این که در بازارهای سوداگری جولان بدهند و برای کشور فاجعه به بار بیاورند. ما الان ۱۵ میلیون بیکار در کشور داریم. ۳۰ میلیون نفر از جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می کنند اما چون استواری، عشق و عاطفه به میهن وجود دارد، خانواده فقیر ترجیح می دهد در سخت ترین شرایط زندگی کند اما هیچ گاه زیر بار استعمار غرب به خصوص آمریکا نرود.
*به طور مثال طی سه سال گذشته که تحریم برای ایران آشکار شد و آمریکا و غرب دست به تحریم بنزین ایران زدند، این محدودیت باعث شد تا صنایع پتروشیمی ما اقدام به ساخت بنزین در واحد های تولیدی کنند اما متاسفانه این اتفاق بزرگ یعنی خودکفایی در تولید بنزین با نگاه چپ دولت یازدهم مواجه شد. دولت با خودتحریمی یا به نوعی گل زنی به خود، اقدام به واردات این کالا از سایر کشورها کرد تا رسما تولید ملی و خودکفایی را زیر سوال ببرد و ثروت ملی را به جیب بیگانگان بریزد. حالا تصور کنید این دولت می خواهد برای اقتصاد مقاومتی برنامه ریزی کند!
*این موضوع برای همه آشکار بود که نماینده ایران در اوپک نتوانست در رفتار دیپلماسی خود موفق عمل کند تا جایی که تصمیم گیری ها موجب شد تا ایران با محدودیت منابع در بودجه مواجه شود. روسیه، عربستان و ایران که وزنه های سنگین اوپک هستند متاسفانه هیچ کدام مخالفتی با تصمیم افزایش تولید نفت خام نداشتند.
*اکنون ۲۹ میلیون بشکه ظرفیت تعیین شده تولید نفت برای اعضای اوپک است اما ۳۰ میلیون بشکه در روز تولید می شود؛ یعنی یک میلیون بشکه نفت خام مازاد بر تولید نفت خام، با قیمت غیرواقعی به بازارهای جهانی عرضه می شود. این رفتار دیپلماسی نفتی نیز مانند رفتار مسئولان دیپلماسی خارجی نتوانست به نفع ایران تمام شود. گویا روحانی و تیم دیپلماسی مذاکره کننده اش در فراسوی مرزها به خوبی دشمن خود را نمی شناسد.
*دولت اکنون با مشکل جدی تعیین قیمت نفت در بودجه سال آینده رو به روست و باید برای کسب سایر درآمدها جز فروش نفت خام چاره اندیشی کند. فاصله گرفتن از خام فروشی به نفع کشور و حرکت در در مسیر توسعه و پیشرفت است. این را باید گفت که نباید در میادین بین المللی چشم انتظار تصمیم گیری دیگران بود. علاوه بر این موضوع، سایر مدیران اجرایی نیز برای اداره امور کشور برنامه خاصی ندارند و علمکرد معمول دارند. ما در مقطعی ۶۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم اما با آن چه کردیم؟
*دولت به جای چانه زنی های بین المللی باید به سمت پویا کردن اقتصاد برود و با تلاش وافر و کارشناسانه، صنایع و مراکز تولید را رونق بخشیده و بخش کشاورزی را توسعه دهد و فکری اصولی به حال تولید بکند نه این که به امید توافق در مذاکرات دست روی دست گذاشته، بنشیند و کاری را به پیش نبرد.
*اکنون ۶۲۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی سرگردان در کشور وجود دارد که برای نابودی اقتصاد هر روز سر از بازاری در می آورد. باید بخش خصوصی واقعی را به میدان عمل آورد و با کسانی که مالیات نمی دهند به شدت برخورد کرد یا کسانی را که فرار مالیاتی دارند شناسایی کرد. ما الان ۷۰۰ یا ۸۰۰ واحد صنعتی بزرگ در کشور داریم که متاسفانه در حالتی نیمه تعطیل یا تعطیل قرار دارند. این صنایع را باید فعال کرد. دولت و ملت اکنون نیازمند مدیرانی فعال، کاربلد متخصص، دلسوز و بی توقع است. مگر سردار قاسم سلیمانی چه می کند جز این که دلسوزانه برای خدا و خدمت به مردم کار می کند و مایه افتخار است در حالی که وامدار کسی هم نیست، این فرد وظیفه خدایی دارد. ما مثل قاسم سلیمانی ها کم نداریم؛ در صنایع دفاع تکنیسین ها و مدیران خوب کم نداریم این نوع مدیریت ها باید در دانشگاه ها تدریس شود. اقتصاد هم یک قاسم سلیمانی می خواهد تا با مدیریت جهادی به اهداف اقتصاد مقاومتی برسد.
*به نظر من آقای روحانی مسائل سیاسی را بیش از حد در اقتصاد دخالت می دهد در حالی که باید اقتصاد تفکری مستقل از سیاست داشته باشد. مثلا اقای رئیس جمهور معتقد است که سرک کشیدن به حساب افراد توهین است در حالی که توان این کار را ندارد. هم اکنون اقتصاد ما بر محور دلالی و کار چاق کنی شکل گرفته در حالی که باید بر محور تولید و حمایت از تولیدکنندگان حرکت کند. در حال حاضر میلیاردها میلیارد کالا وارد ایران می شود؛ کالاهایی که توان تولید آن را داریم اما کسی پاسخگو نیست. ما ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز داریم اما دست افرادی که حقوق ضعفا را تضییع می کنند کوتاه نمی شود.
*ما در کشورمان نیروهای مخلص بسیاری داریم که جهادگونه کار می کنند و به فردگرایی و برنامه لیبرالی اعتقاد ندارند. افرادی داریم که هم تخصص و تجربه کافی دارند و جمع گرا هستند و می توانند اقتصاد ایران را به سمت استقلال ببرند. امیدواریم دولت بتواند با استفاده از این افراد اشتباهات را جبران و حساب اقتصاد را از سیاست و مذاکره جدا کند.