استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: دانه در زمین بارور بهتر از سایر زمین ها ثمر می دهد.گفتن سخن در هر موقعیتی صلاح نیست.گاه اتفاق افتاده است که بهترین کلام در وضعیت خاص باعث از بین بردنمتکلم شده است.باید موقعیت ها سنجیده شوند.باید زمینه های کار به وجود ایند.این ها توصیه هایی است که بزرگان علم و دانش مطرح کرده اند.
استفاده از واژه ی زمینه شباهت زیادی به زمین و دانه دارد.نظریه پردازی به دنبال دادن نظریه ای است که برای دنیای بشریت مثمر ثمر باشد.از همین دیدگاه است که در دایره ی علم سخن گفتن در هر موقعیتی روا نمی شود.از نظر تاریخی نیز این کلام درست است.
مرگ سقراط به دلیل نظریاتش انجام گرفت.ان دادگاه ضد علمی جام شوکران را برای شخص تجویز نکرد بلکه کلامی تجویز نمود که زمینه اش مساعد نبود.بنابراین در این فعالیت هم باید به این نکته ی مهم توجه ی خاصی داشت.شاید تفاوت در این دید را به تقسیم بندی ان مربوط دانست.
زمینه در نظریه پردازی از چند جهت قابل بررسی است.اولین زمینه مربوط به شخص نظریه پرداز است که ناشی از تفکر او برای ایجاد تغییرات و تحولات علمی است.بسیاری از تحصیل کرده ها و متخصصین در عرصه ی علم و دانش وجود دارند که مشغول فعالیت های کم و بیش تجاری خود هستند.این ها را نمی توان زمینه ساز نظریه پردازی دانست.
دوم زمینه را باید در مسئولین یک علم جستجو کرد.در بسیاری از کشورهای ازاد منش دنیا،حلقه های علمی و دایره های فعال دانشی به صورت مردمی ایجاد می شود.اعضایی که در ان عضو هستند مورد تشویق و تر غیب قرار می گیرند تا با انجام مطالعات خود حتی در کشورهای دور دست نسبت به دادن نظریه اقدام کنند.
در جنگل های افریقا زیست شناسانی که به صورت دایره ی علمی فعالیت می کنند،زمینه ی بهتری را برای متخصصین خود ایجاد می نمایند.ان ها با دیدن موارد جدید به دادن نظریه ی ایجادی اقدام می کنند.بنابراین این زمینه را علم به وجود می اورد.در چنین حالتی حتی افراد متخصص بی تفاوت هم ممکن است تحریک به نظریه پردازی شوند.
سوم زمینه ی ایجادی جامعه است.مردمی که دارای درک بالایی هستند خود را نیازمند به تغییرات اسایشی می دانند.ان ها با دادن در خواست ها و تشویق های فراوان و در انتهای ان پذیرش و احترام دانشمندان،زمینه ی حرکات نظریه ای را به وجود می اورند.مردم خواهی اسان ترین و پایدار ترین زمینه ی نظریه پردازی محسوب می شود.
چهارم زمینه های مطالعاتی است.در چنین حالتی افراد دلسوز اقدام به برگزاری همایش ها،سمینارها،گردهم ایی هاو نشست ها می کنند.در این حالت زمینه ی اظهار نظر فراهم می گردد.اشخاصی که خود را اهل علم می دانند و توانایی خود را سنجیده اند،با وارد شدن در این گردهم ایی ها،زمینه ی دادن نظریه را باز دیده و اقدام می نمایند.
پنجم زمینه های نوشتاری است.در چنین موقعیتی افراد متخصصین اگاهی های خود را به صورت مکتوب در اختیار دیگران قرار می دهند.این عمل از دو جهت زمینه ساز می گردد.یکی برای فرد نویسنده است که با ان وسیله ی اظهار نظر و معرفی را فرباهم می نماید.دوم برای خوانندگانی که ممکن است مطالب برای ان ها جدید و تازه باشد که در این مورد هم نوشتار قدرت تحریک پذیری بالایی دارد.
نظریه پردازی بدون ایجاد و وجود زمینه های لازم موفق به پیشروی نمی گردد.گذشته ی تاریخی دانشمندانی مانند ابوعلی سینا که به طور مستمر در حال سفر و فرار قرار داشت، موید همین مطلب است.مرگ سقراط به هیچ عنوان بر اثر درگیری فیزیکی و یا جنگ تن به تن روی نداد.زمینه هایی که برای پیشروی لازم است کار نظریه پردازی را اسان تر می کند.
اگر از زمینه های مشوق بگذریم،بعضی از زمینه ها ترمز دهنده هم هستند.به زبان ساده تر بعضی از زمینه ها مانع ایجاد فعالیت های نظریه ای می شوند.افرادی که با سکون وضعیت موجود سود می برند به هیچ عنوان زمینه ی تغییر را ایجاد نمی کنند.سیاست مداران در راس این حرکت قرار دارند.گذشته فعالیت های سیاسی این نکته را تایید می کند.
زمین مناسب برای کشاورز برابر با توفیق در محصول بیشتر است.در نظریه پردازی که جنس ان تحولات و تکاملات است همین شکل حاکم است.دلسردی افراد و سکون نظریه پردازی به دلیل نبودن زمینه است.باید جامعه را اگاه کرد.در ان ها احساس نیاز به وجود اورد.به ان ها فهماند که دنیا همیشه در حال تغییر است.انسان ها تکامل پذیرند.
سرعت تکامل به نظریه پردازی ارتباط می یابد.تئوری می تواند حرکت ایجاد کند.ما نمی توانیم بدون اسلحه به جنگ حیوانات وحشی برویم.اسلحه ی علم و دانش خواستاری است.این خواستاری بهترین زمینه برای فعالیت معنا دار نظریه پردازی است.مردم اصل و حاکم بر پیشرفت هستند.
شاید بعضی بر این تصور باشند که دانشمندان و نظریه پردازان خود می توانند زمینه ساز شوند.البته سخن بیهوده ای نیست به شرط انکه این موقعیت در افراد وجود داشته باشد.نظریه ای که گوش شنوا نداشته باشد و یا مخالفتهایی به همراه داشته باشد،محکوم به مرگ حداقل در زمان حال است.گردش زمین یکی از ان نظریاتی بود که سالها بعد زمینه اش حاصل گشت.
ما نمی خواهیم نظریاتی را مطرح کنیم که در سال های بعد اثر بخش باشد.ابتدا زمینه ی مردمی ان را ایجاد کنیم.مردم را فهمیده بار اوریم.مشکلات را جدی تلقی نماییم.نیاز به حل مشکلات را حق همه بدانیم و در ورای ان ها نظریه ای برای رفع سختی های ادمی ارائه نماییم.نظریه پردازی فعالیتی علمی است و علم بدون زمینه موفق به ایجاد تغییرات نمی گردد.