استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: علمی بودن هر موضوعی وابسته به شرایطی است که باید موجود باشند.یکی از این شرایثط داشتن اصول است.اصل ها و مبنا ها نقاط شروع تشکیل یک علمند.ریشه و اساس هر علمی مهم ترین بخش قابل تحلیل در ان است.اینکه یک علم چرا و چگونه ایجاد شده است،همان بررسی اصول و مبانی ان است.
نظریه پردازی یک فعالیت علمی است که ریشه در تاریخ دارد.بزرگان علم و دانش با دادن نظریات، مشهور گشته اند.نظریات تربیتی،فلسفی،اجتماعی،روانشناسی،زیست شناسی،پزشکی،اقتصادی و سایر علوم از جمله ی ان هاست ، پرداختن به اصول در واقع نگاه عمیق به یک موضوع علمی است.
اصول نظریه پردازی از چند دیدگاه قابل کنگاش است.یکی از نظر نظریه پرداز، دوم از نظر نظریه، سوم از دیدگاه جامعه و چهارم از نظر علمی،بنابراین نگاه به اصول چند وجهی می شود.در هر صورت تمامی ان ها مهم و حیاتی هستند.ارتباط میان ان ها امری اجتناب ناپذیر است.
بدون در نظر گرفتن نوع ان ها ، مجموعه ای از مهم ترین این اصول نگاشته می شوند.تجزیه و تحلیل ان ها ممکن است چند وجهی باشند.بدین معنا که یک اصل ممکن است شامل تمامی موارد اصول در نظریه پردازی شوند و یا فقط یکی از موارد را شامل گردند.
مهم ترین ان ها عبارتند از:
الف : علمی بودن .بدین معنا که نظریه پردازی نمی تواند از سلسله مراتب و انسجام و سایر ویژگی های علمی جدا باشد.نظریات عوامانه گرچه ممکن است برای بسیاری پذیرفتنی باشند اما برای اهل علم نظریاتی قابل قبولند که دارای جنبه های دانشی باشند.
ب:تخصصی بودن.این مورد تکمیل کننده ی علمی بودن است.در این نکته نظریه ریزتر می گردد و در دایره ی علم خاصی قرار می گیرد.نتیجه این اصل ان است که فقط کسانی دارای نظریات معتبر می شوند که ان را از دیدگاه تخصص و اگاهی های خود ابراز نمایند.
ج:اصل متغییرسازی .بر این اساس نظریه پردازی در قدم اول به دنبال ایجاد تغییرات در درون جامعه است.نظریه پرداز به دنبال حفظ و ضعیت موجود نیست بلکه ان را یک نقص می داند.بنابر نظریات است که نظریه پرداز پیشنهاد تغییرات ارائه می دهد.البته ان را مقدمه ی تحول و تکامل می داند.
د:اصل پیشرفت.یکی دیگر از اصول مهم در نظریه پردازی تولید علم است.نظریات جدید باعث به وجود امدن نکات تازه خواهند شد.اصلاحات و تغییراتی که در محتوی علوم ایجاد می شوند،ان را به سمت پیشرفت می کشانند.با این تذکر که علم پایان ناپذیر است.
ذ:اصل نیاز پردازی انسانی.این اصل بیانگر ان است که نظریاتی را ارائه دهد که در خدمت مردم باشند.انسان در طول حیاتش متغییر می گردد.توقعات و انتظاراتش اشکار می گردند.نظریات برای رفع ان ها تولید می شوند.یک نظریه پرداز برای ارضای شخصی خود دست به تولید نظریه نمی زند.
ر:اصل نو گرا بودن.این اصل بیانگر این است که نظریه پرداز به دنبال احیا یا دوباره کاری کار دیگران نباشد بلکه نظریاتی را ارائه دهد که جدید بوده و قبل از ان وجود نداشته باشد.انسان مطالب جدید را بهتر از تکراری دوست دارد و نسبت به انجام دادن ان ها تمایل دارد.
ز:اصل رشد سازی.این اصل که ماهیت انسانی دارد بیان گر ان است که نظریاتی را به دنیای امروز ارائه دهد که باعث رشد جنبه های انسانیت انسان گردد.هر نظریه ای که چنین اصلی را رعایت نکند، علی رغم داشتن اصول بسیاری ، نمی تواند موفقیتی کسب کند.
ژ:اصل توانمندی.این اصل به توانایی نظریه در اجرا اشاره دارد.رویایی فکر کردن گرچه فی نفسه بد نیست اما ان نظری را قابل قبول می داند که قابلیت عملی شدن را داشته باشد.اینکه نظریه ی پرواز انسان بدون وسیله یک نظریه ی قابل قبولی باشد، بسیار مشکل می گردد.
در هر صورت مسائل و نکات علمی بر پایه ای و اساسی بنا گذاشته می شوند.ما ان ها را اصولی می دانیم که مانند پی ساختمان می مانند.اگر این اصول رعایت نشوند،حتی اگر در ظاهر دارای موفقیت کوتاه مدتی باشند،دوام ان ها را متصور نمی سازند.
باید اصول را در کنار نظریه پرداز حس نمود.ان ها فیلترهای مقدسی هستند که با راهنمایی و هدایت ، پیشرفت های علمی را رغم می زنند.ما کشف اتم بر اساس نظریه ی اتمیسم را به شرطی توفیق می دانیم که در خدمت انسانیت و رشد جنبه های ادمی باشد.
اصول، راهنمای نظریه پردازن در تدوین نظریه ها هستند.ان ها زیر بنای اولیه و شکل دهنده ی تصورات نظریه پردازند.ان ها کانال های هدایتی هستند که به توفیق انسانی منجر می شوند.اصول راهنمایی ریشه ای به نظریه هاست.باید ان ها را تدوینی همیشگی کرد.اصول تنها ضمانت ارزشیابی در موفقیت ها هستند.