کد خبر:
7394
ارسال شده در مورخه :
شنبه، 9 خرداد ماه، 1394 -
03:30
تهران - ایران اُنا: دین داری ،خداپرستی و حق خواهی دینی ما ایرانیان که هویت ساز امروز ما نیز هست در طول تاریخ با دفاع از عدالت و مظلومیت انسانها نضج یافته است بگونه ای که ایرانی ،از این خصیصه هویتی خود پس از پذیرش دین مبین اسلام در دفاع از خاندان عصمت و طهارتِ آخرین پیامبر بشریت، بهره گرفته است .
|
* عزیزاله احمدی - معاون فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی ایران آنلاین (ایران اُنا)
هویت یابی یکی از دغده های اساسی هر ملتی است.شناخت "هویت" ،یافتن ریشه های پیوند یک ملت با تاریخ خود است . شناخت تاریخ نیز ، در واقع فهم تجارب مثبت و منفی ، علل شکست و پیروزی ها و آگاهی از ریشه های خصلت های فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی خود است . این گونه فهم تاریخی ، می تواند دریچه ذهن آحاد یک ملت را به روی شناخت نقاط پنهان و ناشناخته ی امروز خود، باز نماید.
پس هویت ضمن این که متاثر از تاریخ گذشته است ،می تواند معیاری برای تفاوت ملتی از دیگر ملل دنیا تلقی شود.
به استناد تاریخ، ایرانیان همواره به هویت خود علاقه داشته و به آن می بالیده اند . ازاین رو ملت ما هراندازه از هویت منسجم و قوی تری برخوردار باشد می تواند از این عامل تاریخی در جهت همبستگی و انسجام ملی و پاسداری از داشته ها فرهنگی خود، موفق تر عمل کند.این نکته قوت فرهنگی و تاریخی مردم ایران به گونه ای است که پس از پذیرش دین مبین اسلام ، باز فرهنگ، زبان و هویت خود را حفظ کردند و ضمن سازگاری با فرهنگ دین جدید،از آن در جهت ارتقاء فرهنگ دینی درقالب تمدن اسلامی بهره گرفتند.بنابراین ایرانیت ما (دست کم تا 200سال پیش که مساله هویت یابی ما وارد مرحله تازه شد) هیچگاه با دین سر ستیز نداشته است.
به نظر می رسد آغاز بحران هویتی ما از دوره ناصرالدین شاه یعنی سال 1227هجری شمسی و بطور مشخص تر در دوران مشروطه بوده است زیرا دراین دوران است که مساله هویت ما در قالب سوالاتی این چنینی مطرح شد که : هویت ما ایرانی است یا اسلامی است؟
اساساً مساله هویت یابی ما ایرانیان در طول تاریخ فراز و فرود هایی داشته است .این مفهوم تاریخی را می توان در بسیاری از نهضت ها سیاسی،قومی و دینی خود از دوره ی ساسانیان تا دوران اسلامی و سپس از عصر صفوی تا عصر جدید متجلی دید.( رک: اشرف، احمد (1378)هويت ايراني در بين ايرانيان خارج از كشور، جلد دوم سنت و تجدد، بولتن فرهنگي معاونت امور بين الملل وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي). بنابراین باستانگرایی اگر در صدد تقابل با دین ورزی مردم ما برنیاید می تواند ما را در دنیای کنونی که مرزهای طبیعی و ذهنی ملل جهان بر اثر پیشرفت های علمی در هم نوردیده شده است، با تاکید بر حفظ هویت ملی خود، به استواری در وحدت ملی و انسجام قومی برساند.
البته ذکر این نکته نیز ضروریست که اشاره شود مردم ایران معاصر به دلیل پیشینه هویت یابی تاریخی خود ، از سه حوزه ی تمدنی ایرانی، اسلامی و غربی متاثر شده اند. حقایق تاریخی نیز نشان می دهد بسیاری از روشنفکران جامعه ما ، راهبرد و الگوی هویتی ما را بر اساس پیوند همین سه عامل باهم ترکیب کرده اند.بنابراین تفکیک هویت ما به تنهایی از هر منظر ی که باشد خواه نگاه ادیبانه،یا سیاسی و خواه ایدئولوژیکی ، فقط مساله هویت جامعه ما را بغرنج تر میکند.زیرا اگر سه رکن اساسی هویت را زبان، موقعیت جغرافیایی و دین بدانیم ، نمی توان هویت امروزی خود را فقط بر یکی از پایه های این سه رکن استوار سازیم.. یعنی اگر کسانی بخواهند با اشاعه تئوری باستانگرایی به تقابل با دین برآیند قطعاً از فهم واقعیات امروزی جامعه دچار اشتباه شده اند. زیرا "دین" از پایه های مهم هویتی امروز ما ایرانیان است.
بنابراین چگونه می توان با رویارو قرار دادن تاریخ باستانی در مقابل احساسات مذهبی ملتی که نزدیک به 98درصد آن مسلمانند بخواهیم هویتی ملی و منسجمی را انتظار داشت؟! پس همانگونه که در طول تاریخ دین ورزی ما ایرانیان ، نیاکان ما توانسته اند عناصر اصیل ملی را با دین الهی اسلام مطابقت دهند و آن رسم و رسوم ملی و تاریخی را که با دینِ پذیرفته شده ،ضدیت و ناهمگونی ندارد ،محفوظ نگه دارند ما نیز می توانیم با طرد و روی برگردانی از باستانگرایی افراطی ،هویت ایرانی بودن خود را در عین اسلامیت ،پایدار نگه داریم.پس هر گونه تلاش در جهت جا انداختن این که باید دین را به نفع هویت ملی و اصیل خود کنار زد ، نوعی ناآگاهی باستانگرایان افراطی از تاریخ دیرینهی خود دانست .
دین داری ،خداپرستی و حق خواهی دینی ما ایرانیان که هویت ساز امروز ما نیز هست در طول تاریخ با دفاع از عدالت و مظلومیت انسانها نضج یافته است بگونه ای که ایرانی ،از این خصیصه هویتی خود پس از پذیرش دین مبین اسلام در دفاع از خاندان عصمت و طهارتِ آخرین پیامبر بشریت، بهره گرفته است .به گونه ای که در دوران حکومت صفویه (ضمن تاییداشتباهات و کاستی های آن دوران) در قالب تمدنی شیعی که نسخه ای پالایش یافته از ناخالصی های دینی بود ،هویتی تازه را برای مردم ایران به ظهور و نمود برساند.پس هویت امروزی ما ، هویتی تکامل یافته از گذر ما از زرتشت تا تشیع است واین همان ابتناء یافتن هویت ملی ما بر پایهی عناصر دینی است.
بنابراین اگردر برهه هایی از تاریخ، احیای هویت و غرور ملی، حس یادمانه های باشکوه تاریخی(حس نوستالژی) ، التیام زخم تحقیر در برابر دشمنان و بیگانگان و حتی انتقاد از اوضاع نابسامان سیاسی –اجتماع خود را وجه مثبت باستانگرایی بدانیم،لیکن "دین ستیزی" را جزء تاریک ترین و منفی ترین پیامد این پدیده فکری می توان بشمار آورد.ازاین رو وجه نا مربوط باستان گرایی از نوع افراطی آن وقتی نمود پیدا می کند که افرادی بخواهند با تئوریزه کردن باور بازگشت به تاریخ باستانی ما، ضمن خط کشی و جدا سازی دو دوره قبل و بعد از اسلام تاریخ ایران ، بخواهند سنتها و عقاید کهنی را احیاء کنند تا از رهگذر این گونه باز تولید های تاریخی ، زیر ساختهای فرهنگی و اجتماعی به اصطلاح نوینی را (بر پایه سنت های کهن ) به قصد "اسلام زدایی" در جامعه بنیان گذارند و در نتیجه دین را عامل عقب ماندگی جامعه ما معرفی کنند.
امانت داري و اخلاق مداري
استفاده از اين خبر فقط با ذکر منبع مجاز است.
|
باستانگرایی هویت ملی ایران انا عزیزاله احمدی