کد خبر:
7480
ارسال شده در مورخه :
دوشنبه، 18 خرداد ماه، 1394 -
03:30
تهران - ایران اُنا: تمام تلاش باستان گرایان افراطی این است تا دین را که منبع "معرفت بخشی" ،"سعادت بخشی"و "هویت بخشی" مردم ایران است را از صحنه اجتماع و زندگی فردی –اجتماعی دور یا تضعیف کنند تا بتوانند بجای آن " باستان پرستی"را به عنوان هویت ،سعادت و معرفتی بی شبه تر و مُتَیَقٌن تر در نظر مردم جلوه دهند.
|
* عزیراله احمدی - معاون مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا:
هرچند افتخار به مفاخر فرهنگ گذشته یا تاریخ باستانی ،فی نفسه عمل ناصوابی نیست ،ولی کسانی که تاریخ باستان را به زندگی معاصر مردم دعوت می کنند ! تا با ترجیح کمالات باستانی و آغشتن آن به بزرگنمایی های افراطی، آن دوره از تاریخ ما را منبع تمام پیشرفت های فرهنگی و تمدنی جا بیندازند ، هدفی جز دین ستیز،و برترنشان دادن فرهنگ و داشته های تاریخ پیس از اسلام ما ندارند. این بدان معناست که باستان ستایان درقالب تئوری باستانگرایی افراطی ،به عنوان حرکتی غالباً ضد دین و مذهب ، همواره خواستار آن بوده اند تا با سرمایه گذاری های فرهنگی،سیاسیی و مالی خود و نیز به بهانه تفاخر به گذشته های تاریخی ، علایق مذهبی مردم ایران را به ضعف بکشانند...
آنان نه تنها غرب مآبی ،بی عقیدگی ، بی ایمان و معنویت ناخواهی را ترویج می کنند بلکه بر خلاف باورهایشان در مواقع خطر که می بایست در راه آرمانها ی تبلیغی شان (چون وطن دوستی)،جان فشانی می کردند، عاری از هرگونه فداکاری بوده اند.
طراحان باستانگرای افراطی ، به منظور تغییر سیستم ارزشی ایران معاصر،برآنند تا از احساسات ملی گرایانه اصالتی در مقابل احساسات مذهب خواهانه مردم ایران استفاده کنند. بطوری که گاه تحت عناوین و نشر گفتارهایی از "کورش ، داریوش،دارا و بهمن....و نادرشاه و دیگر شاهان ، آگاهانه از کنار بسیاری از واقعیات تاریخی ایران می گذرند و نخواسته اند باور کنند که زیر ساخت فرهنگی که عامل وحدت و شاکله ایران امروزی است ،نه بر عوامل نژادی و زبانی بلکه بر علایق و باورهای مذهبی ابتناء یافته است.
برنامه ریزان رونق و روایی باستانگرایی افراطی،ملهم از سیاست های استعماری ،ضمن گسترش تعصبی خام در میان افراد، هویتِ فرهنگی مردمی را به بازی گرفته اند که 14قرن است با اسلام عجین شده و با زندگی کرده اند.
بنابراین همانگونه که قبلا ً متذکر افتاد تمام تلاش باستان گرایان افراطی این است تا دین را که منبع "معرفت بخشی" ،"سعادت بخشی"و "هویت بخشی" مردم ایران است را از صحنه اجتماع و زندگی فردی –اجتماعی دور یا تضعیف کنند تا بتوانند بجای آن " باستان پرستی"را به عنوان هویت ،سعادت و معرفتی بی شبه تر و مُتَیَقٌن تر در نظر مردم جلوه دهند.
آنان در این زمینه از ابزار های مختلفی بهره گرفته اند که مهمترین آن استفاده از نشر متون ادبی و ادبیات مکتوب ما است.برای مثال با گذر در سابقه تاریخی چند دهه گذشته ، می بینیم آنان چگونه از انزواگرایی و یأسی که در آثار ادبی برخی نویسندگان به ویژه"صادق هدایت" نهفته است در جهت ممانعت از حس مسولیت و پر شوری برای اعتلای جامعه ی ایران و مهمتر از آن در گرایش به اندیشه های"ضد مذهبی" بهره برداری فراوان کرده اند تا چنین وانمود و تلقین نمایند که دین و اسلام از بین برنده آثار ،افکار و هستی ایرانیان بوده است.یعنی ظهور اسلام در ایران (حمله اعراب در دوران ساسانی) را مانع ترقی بشمارند و آن را دلیل تمام تیره روزی ها و نحوست ها اجتماعی در طول تاریخ ما معرفی کنند تا در نهایت نتیجه بگیرند ما هر چه داریم از دوران "پیش از اسلام" بوده است.
آنان حتی با دامن زدن به نفرت افکنی و طرح مفاهیمی چون "عربی-عجمی" سعی دارند میان هویت "ایرانیت "و "هویت اسلامیت" جامعه ما که متشکل از قومیت هاست، جدایی افکنند تا به زعم خود با لرزان کردن زمینه های فرهنگ مذهبی ما ،راه را برای زیست بهتر "فرهنگ غرب" در جامعه مهیا کنند. بنابراین باستاگرایی و باستان ستایی با تاریخ سازی و ایجاد شبهات تاریخی و سیاه نمایی عملکرد دین در ایران ،می خواهند به خود مشغولی افراد به ویژه قشر جوان به تاریخ باستان، انگیزه های لازم را برای تغییر در نگرش های دینی آنان بوجود آورند و بکوشند تا با "جادوی باستان ستایی" نماد های باستانی را بر گردن آنان بیاویزند ، معماری ساختمان ها را با طرح های باستانی بیارایند ،و ذهن افراد بسیاری را که غالباً مشکل هویتی دارند، از جعلیات تاریخی یا متون و شعارهای تزیین شده پر نمایند.
از دیگر سو ،باستانگرایی افراطی تحت تاثیر یافته یا داده های "مستشرقان وایران شناسان" در پی القا این هستند تا تعمداً شاهان و پادشاهان ایران را خادمان اصیل این مرزو بوم معرفی کنند و در مقابل حکام سلسله های ایران بعد از اسلام را به دلیل آریایی نبودن، مهاجم ، زورگو و خائنان به ایران به مردم بشناسانند.
نکته حائز اهمیت آن است که بدانیم ایرانیت و اسلامتِ ما قابل تفکیک نیست بنابراین نباید از هر کدام له یا علیه دیگری استفاده کرد. یعنی افتخار به تاریخ گذشته ایران نبایدبرخی را متقاعد کند که بخواهند آن را ، نازیبا و مایه سرافکندگی معرفی کنند و نباید آنقدر آن را بزرگنمایی افراطی کرد(همان گونه که باستان ستایان می پندارند) که برخی دیگربخواهند، آن را مایه ی "نازش و سربلندی" ایرانیان نسبت به مفاخر پس از اسلام تلقی کنند و اصولاً بخواهند از آن در جهت تضاد با دیانت بهره گیری نمایند .
امانت داري و اخلاق مداري
استفاده از اين خبر فقط با ذکر منبع مجاز است.
|
باستانگرایی هویت ملی