روح الله پورطالب کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای، استاد دانشگاه و پژوهشگر در یک گفت و گوی ویژه خبری با موضوع "بررسی تحولات خاورمیانه"، در ایران اُنا به تشریح دیدگاه های خود پرداخت.
آنچه در ذیل میآید حاصل این گفتوگوی ویژه خبری است؛ بخوانید:
سوال 1 –لطفا خودتان را معرفی کنید و کمی از خودتان بگویید.
با سلام
روح الله پورطالب هستم، متولد 1364، کارشناس علوم سیاسی، کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه و هم اینک مجدد دانشجوی کارشناسی حقوق هستم، تقریبا 8 سالی است که می نویسم و تا کنون دو جلد کتاب به نام های جنگ نرم در ده کشور جهان و جزایر سه گانه از منظر تاریخی و حقوق بین الملل را به رشته تحریر در آورده ام.
علاوه بر کتاب های فوق حدود 50 مقاله علمی در همایش های ملی و بین المللی به صورت سخنرانی و چاپ در کتاب مقالات داشته ام همچنین نویسنده برنامه حماسه بیداری که سال گذشته از شبکه خبر پخش شدبودم و زیر نظر اساتید بزرگواری همچون دکتر مسعود مطلبی، دکتر حمید احمدی، و دکتر قربانعلی گنجی علم سیاست را فرا گرفته ام.
کتاب بعدی که در به دنبال مجوز و کارهای چاپ است، کتاب دو ملت یک انقلاب (بررسی جنبش های سیاسی اجتماعی بحرین و عربستان) است که مجمع جهانی اهل بیت (ع) قرار است به زودی چاپ کند.
سوال 2- از نظر شما خاورمیانه کجاست و از چه کشورهایی تشکیل شده؟
تعریف دقیق خاورمیانه به راحتی امکان پذیر نیست. اصطلاح خاورمیانه را اول بار درسال 1902 مورخ دریایی امریکا، الفرد ماهان به کار برده است و منظور وی تشریح منطقه اطراف خلیج فارس بود که چون از قاره اروپا به ان نگریسته می شود، نه خاور نزدیک به حساب می اید نه خاور دور. جرج لنچافسکی افغانستان را جز خاورمیانه می داند. در حالی که سایر پژوهشگران این مسئله را قبول ندارند. باری بوزان: کشورهای ترکیه، سودان و قبرس را جو خاورمیانه نمی داند. در صورتی که این کورها جز خاورمیانه هستند و در این مورد اتفاق نظر وجود دارد. بوزان کشورهای شمال افریقا شامل الجزایر، تونس ومغرب را نیز جز خاورمیانه به حساب می آورد.
اما به طور کلی از نظر بنده منظور از کشورهای خاورمیانه کشورهایی هستند که از شمال افریقا کشیده می شوند وتا حوزه خلیج فارس ادامه دارند این کشورها عبارتند از ایران، ترکیه، عراق، سوریه، لبنان، اردن، مصر، اسرائیل، عربستان سعودی، یمن، سودان، کویت، بحرین، قطر، امارات عربی متحده، عمان، الجزایر، مراکش، فلسطین.
سوال 3 - خاورمیانه دارای چه ویژگی هایی است که از اهمیت زیادی برخوردار است؟
خاورمیانه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است به همین دلیل آنها را در سه شاخه تاریخی مذهبی، اقتصادی و نظامی دسته بندی نموده ام.
الف- اهميت تاريخي و مذهبي:
خاورميانه از نخستين خواستگاههاي تمدن جهان بوده است.بسياري از باورها و آيينهاي جهان از اينجا برخواسته اند.خاورميانه زادگاه اديان مهمي چون يهوديت، مسيحيت و اسلام است و اماكن متبركه اين سه دين نيز در اين منطقه قرار دارد.نخستين يافته هاء آدمي در اينجا بوده است.نخستين قانونهاي جهان در اينجا نوشته شده است.
ب- اهميت اقتصادي:
وجود نفت دلیل مهمی بر عملکرد اقتصادی خاورمیانه دارد به طوری که 65 در صد نفت جهان را کشورهای حاشیه خلیج فارس تامین می کنند و همچنین كشورهاي حوزه خليج فارس قريب به 30درصد از كل ذخاير گاز جهان را به خود اختصاص داده اند.
اهميت استراتژيك و نظامي:
خاورميانه محل تلاقي سه قاره بزرگ آسيا، اروپا و آفريقا و مشتمل بر قلمروها و آبراه هايي است كه در زمره پراهميت ترين مناطق ژئواستراتژيك جهان مي باشد. اهميت استراتژيك و نظامي خاورميانه به لحاظ مجاورت با دو اقيانوس اطلس و هند و وجود درياهايي مانند درياي مديترانه، درياي احمر، درياي خزر، درياي سياه و همچنين خليج فارس، از ديرباز مورد توجه كانون هاي قدرت جهاني بوده است علاوه بر اين كه وجود كانال ها و تنگه هاي استراتژيكي چون كانال سوئز (محل اتصال درياهاي مديترانه و سرخ در مصر)، تنگه هرمز (محل اتصال خليج فارس و درياي عمان)، تنگه هاي بسفر و داردانل (در شمال غرب تركيه)، تنگه باب المندب (درياي سرخ به خليج عدن در جنوب غربي عربستان)، تنگه جبل الطارق (اتصال درياي مديترانه با اقيانوس اطلس)، نقش برجسته خاورميانه را دو چندان كرده است. به همين منظور، تسلط بر اين منطقه يكي از اصلي ترين منازعات دو ابرقدرت شوروي سابق و آمريكا در دوران جنگ سرد بود. در ميان مناطق استراتژيك خاورميانه، آبراه خليج فارس و تنگه هرمز به لحاظ سوق الجيشي و ژئواستراتژيكي، يكي از چهارده نقطه مهم جهان به شمار مي رود و بنا به نظريه درياسالار (آلفرد ماهان آمريكائي 1902)، خليج فارس هارتلند زمين بوده و تسلط بر آن تسلط بر جهان است.
سوال 4 –تحولات میدانی سوریه در چه مرحله ای است و به کجا رسید؟
ابتدا لازم است که مقدمهای را پیرامون تحولات سوریه خدمت شما عرض کنم. از سال 2011م که بحران سوریه شروع شد تا سال 2012م معارضان در قالب ارتش آزاد و جمعیت کمی از نیروهای تکفیری، پیشرویهای خیلی خوبی داشتند تا اینکه با ورود حزبالله، گروههای مردمی از عراق و دیگر نقاط اوضاع تفاوت پیدا کرد. در سال 2013 و 2014م در ایران این حس به وجود آمد که قضیهی سوریه تمام شده است و حتی آمریکاییها و خیلی از قدرتهای منطقه به این نتیجه رسیدند که تحولات در حال اتمام است و نظام سوریه مستقر شده است. با این وجود چند مسئله از سال 2015م به بعد باعث شد که مقداری ورق جبههها برگردد و ما شاهد سقوط برخی از نقاط حساس باشیم. اولین مسئلهای که باعث این تحولات شد، این بود که گروههای معارض به این نتیجه رسیدند که باید در کنار هم باشند و در کنار هم اقدام کنند.
ارتش آزاد جنوبی توانسته است تا با 12 گروه متفرقهی عشایری و اسلامی ائتلاف تشکیل دهد و در اوایل سال 2015م مقداری پیشروی داشت و برخی مناطق دیگر را گرفت و تا نزدیکی درعا پیش آمد، اما در نهایت متوقف شد. در ریف دمشق از همهی گروهها، نیروهایی حضور دارند.
نگرانی که فعلا وجود دارد این است که با سقوط ادلب، نیروهای معارض به نزدیکی لاذقیه رسیدهاند. چنانچه ارتش سوریه در این مناطق به خوبی مقاومت نکند، این احتمال وجود دارد که بسیار از نیروهای زبدهی ارتش که عمدتا علوی هستند، از مناطق دیگر به این مناطق بروند تا بتوانند مناطق حساس علوی را حفظ کنند.
لاذقیه و طرطوس ، مناطق جبل علوی هستند و از جمله مناطق اقتصادی مهم میباشند و بنادر مهم سوریه در آنها قرار گرفته است. همچنین این دو استان به عنوان نماد علویان سوریه میباشد. بنابراین اگر اتفاقی در آنجا بیفتد ما با یک فاجعهی انسانی روبرو خواهیم بود. توجه داشته باشید که گروههای معارض مکررا به ارتش سوریه جیش نصیری میگویند که اشاره به علویان نصیری است و آن را تهدید میکنند و بنابراین این احتمال وجود دارد که در صورت دستیابی گروههای تروریستی به آنجا یک فاجعهی انسانی اتفاق بیفتد و اگر چنین اتفاقی رخ دهد، دستاوردی بزرگ برای گروههای معارض است و همچنین برای تشیع یک آسیب جدی محسوب میشود و یک سرخورگی پیش میآید. از طرفی اطراف لاذقیه محل تولد آقای اسد است و اکثر نیروهای زبدهی ارتشی و امنیتی اهل لاذقیه و طرطوس (مناطق جبل علوی) هستند.
سوال 5 –جناب آقای پورطالب، از تحولات عراق چه خبر ؟
عراق هم از اواخر سال 2013 درگیر ماجرای وجود داعش در منطقه و کشور عراق شد. داعش پس از نفوذ در عراق چند استان شمالی بغداد را مورد تصرف خود در آورد و بسیاری از مناطق شمال و شرق عراق در نتیجه توسعه و گسترش دامنه نفوذ گروه تروریستی تکفیری «داعش» و تصرف بخشهایی از شمال عراق توسط این گروه از تحت تسلط داعش است و نیروهای مردمی عراق و نیروهای مردمی تا کنون در این رابطه چند عملیات پاک سازی را انجام داده اند.
در حال حاضر نیروهای امنیتی عراق به کمک نیروهای بسیج مردمی «الحشد الشعبی» توانستند بعد از درگیری شدید با نیروهای تروریستی داعش مسیر بین شهر بیجی با شهرک «چینی» را بصورت کامل پاکسازی کنند.
نیروهای امنیتی عراق و نیروهای بسیج مردمی بعد از هدف قرار دادن مواضع نیروهای تروریستی داعش در مسیر بین شهر بیجی و شهرک چینی حملات سنگینی را علیه نیروهای تروریستی داعش انجام دادند و بعد از سیطره بر مواضع نیروهای تروریستی داعش بین شهر بیجی و شهرک چینی توانستند جاده ارتباطی بین شهر بیجی و شهرک چینی واقع در شمال تکریت را بطور کامل پاکسازی کنند.
به طور کلی آنچه در عراق در حال انجام است از نظر بنده کشور عراق تا سالها درگیر این تحولات میدانی باقی می ماند.
اخباری هم که رسیده دولت عراق از آمریکا درخواست کرده که یک پایگاه نظامی در عراق بنا نهد تا نیروهای عراقی را آموزش دهند.
سوال 6- از یمن چه خبر؟
آنچه این روزها در یمن در حال وقوع است جنگی یک سویه از سمت عربستان و همپیمانان منطقه ای و فرامنطقه ایش است، که طراحی شده از طرف آمریکا می باشد. جنگی که پیشینه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی دارد و به جرات می توان گفت طبق نقشه های از پیش طراحی شده و نظریه های، نظریه پردازان آمریکایی طراحی شده است.
حملات عربستان سعودی از بامداد روز پنجشنبه 6 فرودین در طی عملیاتی با عنوان «طوفان اراده» در پی پیشروی نیروهای ارتش و انصارالله در یمن و عقب نشینی نیروهای طرفدار «عبد ربه هادی منصور» رئیس جمهور فراری یمن آغاز شد.
جنگی که امروز شاهد آن هستیم، حاصل بی تجربگی جوانی به نام محمد بن سلمان وزیر دفاع سعودی ها است که با رویکردی تهاجمی در فکر رسیدن به کرسی سلطنت بعد از پدر خود است. جنگ عربستان بر علیه یمن را می توان نمونه یک جنگ کاملاً تقلیدی از طرف سعودی ها که مشابه آن را رژیم صهیونیستی بر علیه غزه انجام داد را شاهد باشیم. جنگی که هدف آن کودکان و اماکن عمومی کشور یمن است.
سوال 7- دلایل عربستان برای شروع جنگ علیه یمن چه بود؟
اما مهمترین دلایل که می توان گفت این جنگ را از طرف عربستان صورت گرفت را به شرح ذیل می توانیم برشماریم:
1- اولین دلیل و سناریوی آغاز این جنگ را باید در طرح خاورمیانه بزرگ و تجزیه کشورهای منطقه خاورمیانه بدانیم که در مقدمه این نوشتار به آن اشاره نمودیم.
2- دومین دلیل را فروش تسلیحات آمریکا باید دانست. آمریکا یکی از بزرگترین تولید کنندگان اسلحه در دنیا است و کشورهای منطقه خلیج فارس به دلایل وجود ترس از فروریختن نظام های سلطنتی خود و ترس از حمله کشورهای همسایه به کشورهای خود بیشترین خریدار تسلیحات آمریکا هستند، به طوری که آمار سال 2014 مرکز تحقیقات استراتژیک آمریکا نشان می دهد که بودجه نظامی عربستان در این سال مطابق با 81 میلیارد دلار بوده است. و این بودجه نظامی را صرف خرید تسلیحات نظامی از کشورهای غربی از جمله آمریکا و فرانسه نموده است، به طوری که فرانسه یکی از پشتیبانان اصلی حمله عربستان به یمن برای ایجاد نا امنی در منطقه است.
3-سومین دلیل را می توان در اعلام خروج ناو پنجم آمریکایی از خلیج فارس بدانیم به طوری که چندی پیش مسئولان این کشور اعلام نموده بودند در صدد خروج ناوگان خود از بحرین هستند و یکی از مکان هایی که گمان ها به طرف آن رفت «جزیره سوکوترا» در 340 کیلومتری یمن و نزدیک تنگه بابالمندب است. پس بعید به نظر نمی رسد که آمریکا از عربستان به عنوان یک مهره برای ایجاد نا امنی در یمن آغاز نموده تا ناوگان خود را در آینده به این منطقه بکشاند.
4-چهارمین دلیل را می توان در اوضاع منطقه دید. شرایط منطقه ای ایجاب می کند که امروز شاهد این باشیم آنچه که در عراق و سوریه در حال رخ دادن است و داعش و نیروهای تروریستی در این کشورها در حال جنگ با شیعیان هستند، افکار عمومی به سمت یمن تغیر مسیر دهد تا گروه های تروریستی با کمک آل سعود و رژیم صهیونیستی و خود آمریکا بتوانند در سوریه و عراق دست به اقدامات تروریستی بیشتری بزنند.
5- یکی دیگر از دلایل حمله عربستان به یمن را به صورت هوایی می توانیم در پیشبرد عملیات های تروریستی القاعده در یمن بدانیم؛ چرا که نیروهای القاعده در استان شبوه به طورخاص و در دیگر شهرهای یمن به طور پراکنده مستقر هستند و توجه به حملات هوایی مردم یمن را از وجود نیروهای چریکی القاعده دور می کند تا تروریستهای دست نشانده آل سعود در یمن دست به عملیات های گسترده کشتار مردم بزنند.
6- ششمین دلیل و مهمترین دلیل حمله عربستان به یمن را می توانیم وجود شیعیان زیدی و اسماعیلی در کشور یمن بدانیم که سالهاست در یمن در حال فعالیت هستند، وجود انصار الله در یمن باعث به وجود آمدن ترسی در دل آل سعود شده که مبادا روزی شیعیان یمن همانند دیگر شیعیان منطقه به فکر ایجاد دولت شیعه باشند.
سوال 8 - دلایل عدم واکنش نظامی انصارالله یمن در شرایط کنونی چه می باشند؟
جنبش انصارالله از دو دهه پیش برای مبارزه با فساد سیاسی و اقتصادی و مبارزه با توسعه طلبی عربستان در شمال یمن تشکیل شد و در این دوره نظام حاکم بر یمن، عربستان سعودی و القاعده یمن با حمایت غرب با بهانه تروریسم و وابستگی به جمهوری اسلامی ایران بارها برای از بین بردن این جنبش دست به اقداماتی نظامی تمام عیاری زدهاند؛ اما جنبش انصارالله با حمایت مردمی توانست در سال 2014 بر یمن مسلط شود که همین امر موجب حمله نظامی عربستان سعودی و همپیمانان عربی و غربی او در اواخر مارس 2015 به این کشور شد.
برای پاسخ دهی به این سوال دلایلی مطرح می کنیم که می توان آنها را از جمله دلایل این عدم واکنش نشان دهیم.
اولین دلیل عدم واکنش را می توانیم در حال حاضر ساماندهی نیروهای انصارالله برای آمادگی یک حمله واکنش سریع به عربستان بدانیم.
دومین دلیل عدم واکنش انصارالله را باید در این مورد بدانیم که مقامات عربستان اعلام کرده اند که انصارالله دارای صلاح های پیشرفته ای است که امنیت کشورهای همسایه و حاشیه خلیج فارس را تهدید می کند، و اگر امروز انصار الله به این عمل عربستان پاسخ دهد، برای کشورهای ائتلاف و دیگر کشورهای منطقه ثابت می شود که یمن دارای سلاح های پیشرفته است پس فعلا صلاح نیست که انصارالله به تهاجمات سعودی واکنش نشان دهد.
سومین دلیل عدم پاسخدهی حال حاضر انصار الله را باید چنین بدانیم که دولتهای جهانی به ویژه دولتهای طرفدار عربستان مواضع خود را بازنگری خواهند کرد و شهروند یمنی درخواهد یافت که رهبران انصارالله خواهان جنگ و آغازکننده آن نیستند و اکنون فرصتی مناسب برای توقف تجاوز در پیش است قبل از آنکه انصارالله گزینههای دیگر را انتخاب کنند.
چهارمین دلیل را باید در اوج تفکرات رهبران انصار الله بدانیم که با عدم پاسخگویی به تجاوزات عربستان در حال حاضر دولت های جهانی را وادار کنند تا به تجاوز سعودی ها واکنش نشان دهند تا تلاشهای دیپلماتیک خود را برای توقف تجاوز نظامی انجام دهند.
پنجمین دلیل را می توان در عدم پاسخدهی انصار الله به تجاوز سعودی را شناسایی طرفداران عربستان در یمن بدانیم که انصار الله با این استراتژی بتواند گسترش نفوذ و فاسدین و وابستگان به دولت آل سعود در داخل یمن را بهتر بشناسد.
ششمین دلیل عدم پاسخگویی صریح انصار الله در شرایط کنونی را می توان چنین مطرح کرد که به نظر میرسد حمله انصارلله به خاک عربستان بیش از آنکه نفع داشته باشد، مشکل ساز خواهد شد، ضمن آنکه انصارلله هدف خود که همان گسترش در روی زمین و مبارزه با جریان تکفیری است را دنبال میکند و موفقیت های خیلی خوبی در استانهای جنوبی بهخصوص مأرب، ابین و شبوه کسب کردهاند.
دلایلی که مطرح شد از مهترین عواملی هستند که تا کنون انصار الله یمن به عربستان به طور مستقیم حمله نظامی و واکنش صریح امنیتی انجام نداده است که هر کدام از عوامل فوق خود دارای نکات مثبتی در جهت تفکرات انصارالله در یمن دارد.
سوال 9- چرا در چند وقت اخیر داعش حملاتی را به مناطق شیعه نشین عربستان داشته است؟
حمله داعش به مسجد شیعیان در منطقه قطیف عربستان برگ تازهای از عمق و گستره تهدیدات این گروه تروریستی علیه کشورهای منطقه گشوده است. داعش در این حملات بار دیگر از عناصر انتحاری استفاده کرد و نشان داد که فضای تفرقه آمیزی که حکومتهایی مانند آل سعود ایجاد میکنند و بر طبل اختلافات شیعی-سنی میکوبند، تا چه اندازه میتواند مورد بهره برداری این گروه تروریستی قرار گیرد. حال بر کسی پوشیده نیست که پس از رژیم صهیونیستی، مهمترین خطری که امنیت جوامع اسلامی را تهدید میکند، تفکرات تکفیری-تروریستی و به ویژه نوع داعشی آن است. این مساله نیز روشن است که شکل گیری و رشد این گروهها در فضای تنش آمیزی که برخی کشورها به آن دامن زدهاند و با حمایت آنها، رشد یافتهاند و در ادامه تداوم همین سیاستهای تنشزا و حمایتهای پیدا و پنهان همین کشورهاست که چنین گروههایی توانایی این حجم از عملیات را دارند.
عربستان سعودی از جمله مهمترین کشورهایی است که از دههها قبل سیاست حمایت از گروههای تکفیری را در چارچوب ایدئولوژی وهابی گری خود و در راستای سیاستهای تفرقه افکنانه و تنش زایش دنبال کرده است. داعش نیز از جمله گروههایی است که از همان آغاز شکل گیری به شیوههای پیدا و پنهان مورد حمایت آل سعود بوده و در راستای سیاستهای این کشور حرکت کرده است. اما حملات اخیر این گروه تروریستی به شیعیان عربستان نشان داد خطر گسترش داعش میتواند امنیت حامیان آنها را نیز به خطر اندازد و باعث بیثباتی در نظم سیاسی-اجتماعی آنها شود. به همین دلیل در این نوشتار به دنبال بررسی تاثیرات حمله داعش به مناطق شیعه نشین عربستان بر امنیت داخلی این کشور هستیم. بنابراین برای دستیابی به این هدف ضمن نگاهی کوتاه و گذرا بر نقش عربستان در شگلگیری و گسترش گروه داعش، راهبرد این گروه در بهره برداری از شکاف شیعی-سنی و تاثیرات چنین راهبردی با حمله به شیعیان عربستان بر امنیت داخلی این کشور خواهیم پرداخت.
سوال 10 - موارد عمده ی نقض حقوق بشری که توسط عربستان و همپیمانان آن علیه یمن رخ داده است کدام است و چگونه قابل پیگیری است؟
کودکان یمنی یکی از قربانیان اصلی حملات اخیر به یمن هستند. قصه پرغصه در این جا است که این کودکان (فارغ از سازوکارهای حمایتی جهانی)، باید تحت حمایت تدابیر میثاق حقوق کودک در اسلام باشند که اتفاقا در اول ژوئن ۲۰۰۵در شهر صنعا (پایتخت یمن) در اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی (که به سازمان همکاریهای اسلامی تغییر نام داده) باشند. ده سال پس از تصویب این سند در صنعا، کودکان یمنی به خاک و خون کشیده میشوند.
میثاق حقوق کودک در اسلام، با تمام ضعفهای خود، سندی است که تعهداتی در حمایت از کودکان جهان اسلام را در نظر گرفته که متاسفانه به سرنوشت اسناد دیگر سازمان همکاریهای اسلامی دچار شده است. کشتار کودکان و زنان، یکی از موارد نقض حقوق بشر است.
به نظر میرسد که عملیات «طوفان قاطع»، بیشتر ابراز قاطعیت در نقض حقوق بشر و کشتار زنان و کودکان بود و عملیات فعلی، یعنی «احیاء امید»، تجدید ناامیدی در سازوکارهای حمایتی است.
از لحاظ حقوقی، مهمترین مسئله، عدم رعایت اصل تناسب (proportionality) است که باید ممنوع باشند. اگر طی حملهای، برآورد تلفات انسانی غیرنظامی و یا ساختمانها و اماکن غیرنظامی فراتر از برآورد دستاوردهای نظامی مستقیم و ملموس باشد، آن حمله نامتناسب قلمداد می شود. حملات همچنین باید در پی «اتخاذ اقدامات احتیاطی ملموس» صورت گیرند تا از تلفات انسانی و یا خسارات کاسته و یا جلوگیری شود. در عمده حملات اخیر، چنین اصولی گاها زیر پا گذاشته شده اند.
قوانین بین المللی، محدودیتهایی در استفاده از تسلیحات نیز در نظر گرفته است که بنابر گزارشات، عربستان سعودی با به کار بستن بمبهای خوشهای، آن را نقض کرده است. برخی از اماکن (مانند بیمارستانها) نیز صراحتا نباید مورد حمله قرار گیرند که بار دیگر، گزارشات نقض آن را حکایت می کند.
آمارهای در دست از حدود ۲هزار شهید و ۸هزار مجروح روایت میکنند. چنین آماری، یک فاجعه عظیم را معنا میکند. نقض حق حیات روی داده است.
حملات به یمن به نابودی زیرساختها منجر شده است. سازمان جهانی بهداشت همین چند روز پیش اعلام کرد که وضعیت بهداشتی یمن بسیار فاجعهبار است. بیش از ۸میلیون نفر نیاز به تدابیر پزشکی دارند. شرایط بهداشتی وخیم است. زیرساختهای بهداشتی نابود شده، ظرفیت بیمارستانها و اتاقهای مراقبت و اورژانس (اگر تخریب نشده باشند)، پاسخگوی نیازهای مبرم نیست. کارکنان بهداشتی کشته شدهاند. اینها یعنی حق بهداشت نقض شده است. گزارشها از خطر سوءتغذیه ۱۲۰هزار کودک یمنی حکایت میکنند؛ بیماریهای گسترده همچون اسهال و یا دیگر امراض در مقیاس میلیونی شیوع پیدا کردهاند.
مضاعف بر این بحرانها، دسترسی مردم یمن به کمکهای بشردوستانه (اعم از غذا و سوخت) نیز محدود شده است؛ در حالی که به گفته رئیس اداره هماهنگی کمکهای بشردوستانه ملل متحد (اوچا)، یمن بیش از ۸۰درصد نیازهای غذایی و سوختی خود را از خارج تامین میکرده است. چنین حصری، نقض فاحش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بینالمللی است. مردم یمن دو گزینه دارند: یا در حملات شهید میشوند و یا در پی حملات و نقض فاحش حقوق بشر در رنج به سر می برند. ۷۰سال تلاش برای حفظ صلح، با وجود تمام دستاوردهای خود، باید نتیجهای بهتر از این در بر داشته باشد.
سوال 11 –به طور کلی نظر شما در رابطه با تحولات اخیر سالهای خاورمیانه چیست؟
از نظر بنده آن چیزی که در حال حاضر اتفاق افتاده و می افتد جنگ بر سر تجزیه خاورمیانه است.
طرح تجزیه خاورمیانه اولین بار درست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357 توسط برنارد لویس در نشست سال 1979 اعضای بیلدربرگ در اتریش مطرح شد. او طرح خود را که شامل تجزیه کشورهای خاورمیانه از جمله ایران به کشورهای کوچک قابل مدیریت بود برای سران اقتصادی و سیاسی شرکت کننده در بیلدربرگ ارائه داد. در این طرح کشورهای خاورمیانه بر اساس بنیان های زبانی، نژادی و منطقه ای تجزیه می شوند. بر اساس این طرح انگلیس باید از شورش های قومی اقلیت هایی مانند دروزی ها در لبنان، بلوچ ها، ترک ها، اعراب و کردها در ایران، علوی ها در سوریه، عیسویان در اتیوپی، فرقه های مذهبی در سودان، قبایل عرب در کشورهای مختلف عربی، کردها در ترکیه و ... حمایت کند. هدف این طرح تکه تکه کردن خاورمیانه و تبدیل آن به کشورهای کوچک و ضعیف در حال رقابت با یکدیگر است تا از این طریق قدرت جمهوری ها و پادشاهی های فعلی تضعیف گردد.
با این اوصاف در سال 2005 کاندولیزه رایس طرح برنارد لویس مبنی بر طرح خاورمیانه جدید را جهانی کرد و اعلام نمود خاورمیانه نیاز جدی برای ایجاد کشورهای جدید و تازه تاسیس دارد.
اما آنچه که در این طرح و تجزیه یمن مد نظر است، در آن زمانی که اولین بار برنارد لویس طرح فوق را مطرح کرد، یمن از دو منطقه شمالی و جنوبی برخوردار بود و در سال 1990 این دو کشور شمالی و جنوبی اعلام اتحاد نمودند و جمهوری یمن را اعلام نمودند.
امیدوارم که مردم کشورهای خاورمیانه دست از اختلافات قومی و مذهبی بردارند و اتحاد و همبستگی را در پیش بگیرند تا بتوانند راه را برای ایجاد امنیت در منطقه هموار کنند.