ایران اُنا - محمد محمدی صاحب: میراث اسم مفعولی دارد و به چیزی که به ارث برده شود گفته می شود آنگونه که در فرهنگ لغت دهخدا میراث به مالی که از مرده به کسی رسد گفته می شود و در فرهنگ و آداب ایرانی البته مشهور آمده که اول برادریت را ثابت کن بعد ادعای میراث کن. کاربرد مشتقات این واژه به ویژه در قران به معنای غیر دارایی آمده است.
لذا به نظر می آید در تعقیب مبحث میراث فرهنگی هدف از میراث مفهومی غیر مادی است هرچند در صورت ظاهر معنایی عامیانه و مادی می توان از آن استخراج نمود اما ضمیر باطنی میراث در مرکزیت بی بدیل گذشته ای حکمت آموز، حکمت آمیز، معنوی و معنایی سیر می کند. اما مبحث فوق از نظرگاه جامعه شناختی متقابلا تحت تاثیر است.
اولین و اساسی ترین نقش میراث در مدنیت فرهنگ را، اختیاری است که بخش غیر دولتی تشکل های مردمی که از بخش دولتی سازمان میراث فرهنگی وام گرفته عهده دار است. در کشور 459 تشکل در سه قالب؛ 1- تشکل های صنایع دستی 2- تشکل های میراث فرهنگی 3- تشکل های گردشگری، در حال فعالیت هستند.
مسئولیت رسیدگی و ساماندهی این مبحث به عهده ی مدیر کل دفتر امور مجامع و تشکل های مردم نهاد سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری کشور است.
تشکل های مردم نهاد یعنی کمک و همیاری بخش غیر دولتی به بخش دولتی. فعالیت تشکل ها در دو بخش ملی و فرا ملی در قالب ستاد ساماندهی تشکل های مردمی سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری قابل طرح است.
بخش فراملی که جامعه گسترده تری را در پیش روی دارد نقش موءثری در معرفی ایران گذشته در نوع گویش، مدنیت، پوشش، ساختار، معماری و فرهنگ خواهد داشت اما در این بخش دچار کسالت ارتباطات بین المللی و فقر رابطه با دیگر ملل ها هستیم.
در بخش ملی و داخلی نیز ارتباط میان تشکل ها و سازمان ها پاره پاره و با فاصله ی زمانی نسبتا زیادی صورت می پذیرد که به صورت گردهمایی ها و همایش های جسته و گریخته است. 19قوم در ایران وجود دارد که می بایست از نظرگاه زبان شناسی و قوم شناسی با یکدیگر به مباحثه و گفت و گو بپردازند و شباهت ها و تفاوت ها و نتایج حاصله را سندی مکتوب بنمایند. 23 نوع لباس محلی منطقه ای در ایران وجود دارد که بیان گر نوع پوشش اقوام مختلف ایران است.
ستاد ساماندهی سازمان متبوع از طریق توان بخشی اجتمالات انجمن های مرتبط با استان ها می تواند به بررسی شباهت ها و تفاوت ها در رنگ، ظاهر و جنس پرداخته و همچنین تاثیر زیست بوم و جغرافیای منطقه در نوع پوشش ها را مورد بررسی و همه پرسی قرار بدهد. بخش توسعه میراث در زمینه ی آگاهی کودکان و فرزندان نیز قابل طرح است. جامعه ی فرزندی انتقال دهنده ی اندیشه به نسل های آتی خواهد بود که در این رابطه فعالیت چندانی صورت نگرفته است.
بخش توسعه ی بالا بردن سطح آگاهی و اندیشه جامعه مدنی در زمینه مبارزه با قاچاق و حفاری های غیرمجاز که توده ی مردم آموزش می یابند که آنچه در دل خاک است انتقال دهنده ی فرهنگ و آداب و رسوم گذشته است و جنبه ی باستان شناختی دقیقا منهای آنچه که در میان اندیشه ها به غلط فعال است کاملا معنوی و حکمت آمیز است و اشاعه ی این مفهوم که میراث اساسا چیزی معنوی و کاملا غیرمادی است.
بخشی از قاچاق آثار میراث فرهنگی مربوط به خارج از مرزهای ایران است که متاسفانه سلسله وار از طریق قاچاق بخش داخلی به موزه های شخصی اروپا متصل می شود.
عوامل این آسیب اجتماعی-تاریخی و فرهنگی را توسط قاچاقچان اموال می بایست در انگیزه ها و علت هایی قوی بررسی و جست و جو نمود؛ 1-علت های اقتصادی و معیشتی 2- علت های دانشی و آموزشی.
بالا بردن سطح کیفی اشتغال در مناطقی که قاچاق آثار باستانی صورت می گیرد از پیشنهادهای راهبردی است که باعث بهبود اقتصاد معیشتی منطقه خواهد بود. فقدان اعتبارات کلان در جهت راه اندازی تیم های گسترده حفاری در کشور نیز می تواند موءثر باشد.
ایجاد آموزش و پرورشی اختصاصی در مناطقی که سطح آگاهی فرهنگی و باستان شناختی محدود است. به نظر می رسد به علت گستردگی تپه ها و محوطه های باستانی در همه ی مناطق کشور می بایست سیمینار و گردهمایی ها و تشکیل ستاد تشکل های مردمی میراث فرهنکی در همه ی استان های کشور تحت عنوان 'نقش و تاثیر جامعه مدنی در میراث فرهنگی' صورت بپذیرد که خوزستان اهمیت ویژه ای در این خصوص خواهد داشت.
امروزه در پروسه ساماندهی مهم ترین اصل در بخش میراث فرهنگی اندیشه ورزی در زمینه قاچاق اموال تاریخی و پیش از تاریخ است.
حفاظت فیزیکی جنبه ی بازدارنده و لازم دارد اما کفایت نمی کند و هرگز طول روند قاچاق اموال باستان شناختی را منقطع نخواهد کرد. امروزه به نظر می رسد سازمان میراث فرهنگی می بایست در بخش حراست فرهنگی اندیشه ورزی، فن آوری و نوآفرینی بنماید.
فاجعه ای عظیم آماری آنجاست که قاچاق اموال باستان شناختی در کشور پس از قاچاق مواد مخدر رتبه ی دوم را در دست دارد. سازمان میراث فرهنگی می بایست توان بخشی مالی خود را به تشکل های مردم نهاد از طریق ''معاونت برنامه ریزی و سرمایه گذاری'' قوام بخشد چراکه ساماندهی و آگاهی آفرینی در این بخش توسط بخش غیردولتی و مردم نهاد بهتر و رساتر می تواند منعکس و اتصال یابد که انتقال این مفاهیم از طریق سرمایه و ابزار امکان پذیر است.
''بورس اموال تاریخی'' یک ایده ی عمل ناشدنی است تا زمانی که کارشناسان جامعه شناسی و آسیب شناسان اموراجتماعی طرحی دقیق در این زمینه به عمل نیاورند.
قاچاقچیان اموال فرهنگی هرگز در قبال مبالغ کلان، دلار و یورو اموال را تسلیم بورس اموال تاریخی نخواهند کرد که در قبال آن تومان و مبالغ نه چندان چشم نوازی دریافت کنند. یکی از راه های مقابله با قاچاق آثار تاریخی تقویت حس وطن دوستی و غرور ملی از طریق انتقال شکوه و عظمت تاریخ ایران در مناطقی از جامعه است که مملو و جاری از فرهنگ، تمدن و معماری است.
وقتی سازمان میراث فرهنگی و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تفاهم نامه در رسای ایجاد و توسعه ی اشتغال امضا می کنند می بایست بیش از پیش تاثیر مستقیم آن را در بسطر جامعه ایرانی مشاهد نمود.
یکی از دیگر ارکان تاثیر گذار در این مبحث هنر سینما و عکس می باشد. همواره هنر سینما و عکس از بارزترین و نفوذپذیر ترین ارکان ها و ابزارهای هنر در جهت رشد و تعالی و انتقال مفاهیم و معانی بوده است که در این رابطه می بایست سینما و تلویزیون با برنامه ریزی هایی کارشناسی شده در مدیریت تامین برنامه ی شبکه و ایجاد یک ستاد تحت عنوان ستاد اشاعه ی ''نقش میراث فرهنگی در جامعه ی مدنی و ایرانی'' گام های سازنده و موءثری برداشته و نقش آفرینی بنماید.