استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: دنیا در حال تغییر و تحول است.این حالت در تمامی نقاط به یک شکل و اندازه صورت نمی گیرد.در این مورد نقش علم در ایجاد تحولات بسیار اشکار و بدیهی است.از این نظر است که گفته می شود،جامعه ای که علم پذیری بیشتری دارد به سمت این تغییرات شتاب بیشتری از خود نشان می دهد.
علم در شکل های متفاوتی در این تغییرات نقش ایفا می کند.هر نوع فعالیت علمی در این ارتباط قابلیت مطرح شدن را دارد.فعالیت هایی که درون رشته ای نامیده می شوند.گاه در قالب پزشکش،زمانی در شکل روانشناسی و مدتی با شمایل تربیتی نماد می یابند.
نظریه پردازی به عنوان یک فعالیت علمی به تمامی اشکال ممکن نمایان می شود.منحصر به علم خاصی نمی شود و محدود به تخصصی معینی هم نمی گردد.ماهیت ایده ایجاد تغییرات در تمامی زمینه هاست.نظریه پردازی در دو شکل نظریه پرداز و نظریه پذیر در این فعالیت قابل گزارشند.
جوامع مختلف در ابتدایی ترین راه پیشرفت خود به ایده پردازی می پردازد.اطلاعات و اگاهی های مردم خود را افزایش می دهد و در نهایت زمینه های مختلف بیان را فراهم می کند.نظریه پردازی از مهمترین بناهای تغییرات علمی محسوب می شود.باید روی نظریه پردازی حساب کرد.
بدون شک ایجاد ایده ی جدید در حداقل تصورش نیاز به تغییرات را ندا می دهد.تغییراتی که جوامع بشری را به سمت پیشرفت ها هدایت می کند.البته این خطر هم وجود دارد که نظریه پردازی در مسیر خود راه انحراف ر ا در بر گیرد و به انجایی که اسارت انسانیت نامیده می شود،ختم گردد.
موانع در نظریه پردازی کمتر از زمینه های مثبت هم نیستند.این تصور که هر ایده ای قابلیت مانور را داراست،سخن بیهوده ای است.نظریه ی جدید هر چند کامل و تمام باشد در بیرون از خود دارای مخالفت هایی است.ان چیزی که امروز جهان انسانیت با ان درگیر است.
ما به نظریه پردازی به عنوان یک ارزشمندی علمی نمی نگریم.ارزشمندی نظریه پردازی به علمی بودن ان نیست.نظریه باید در جهت رشد انسانیت و تکامل جنبه های انسانی تلاش کند.انچه دنیای امروز گرفتار ان است، غوطه ور شدن در ارزش های علمی بدون توجه به ادمیت ادمی است.
علم رنگ و روی زیبایی دارد.نظریه پردازی هم می تواند زیبا و قشنگ باشد اما معنای ان ظاهر بینی نیست.نظریه باید در جهت تعالی انسانیت، پاک سازی جنبه های غیر انسانی، اخلاق نیکو، نیاز های ارامش خواه، صلح و صفا تلاش کند.
انچه دنیای امروز را گرفتار خود کرده است نگاه محض علمی به پیشرفت است.علم بدون نگاه به ادمیت نوعی انحراف محسوب می شود.نظریه پردازی نمی تواند این چنین باشد.تمامی نظریاتی که از سوی نظریه پردازان ارائه می شوند، می بایست در تعالی ادمیت گام بردارند در غیر این صورت نوعی عقب ماندگی محسوب می گردند.
نظریه پردازی به خودی خود دارای ارزش نیست.اگر این چنین بود، تمامی نظریات دارای ارجمندی بودند.انگاه که نظریه ای در طول تاریخ توانسته است، انسانیت انسان را به سمت تغییر و تحول بکشاند، ارزشمندی خود را حفظ کرده است.گواه تاریخ در محاکمه ی افراد غیر انسانی همین تایید را اثبات می کند.
دنیای امروز جهان علمی نامیده می شود.فضایی که در ان جنگ امری عادی، کشتار حقی مسلم، عریان گری کاری ازاد، توهین کلامی پذیرفته شده، همجنس گرایی راهی منطقی وحیوان گرایی ، انسان گرایی نامیده می شود.نظریاتی که منجر به این فضا سازی شده اند علمی محسوب می شوند.
نظریه پردازی در برابر انسان مقید است.دارای تعهدات خود جوش است.خود را محق به دادن هر نظریه ای نمی داند.او ادمیت را هدف اصلی خود قرار می دهد.اگر این هدف دست یافتنی باشد، نوعی امیدواری در ادامه ی کار است.نگاه علمی در مرحله ی اول قرار ندارد بلکه علمی را در فعالیت های خود می گنجاند که دارای تعالی ادمی باشد.
نظریات جدید باید پاسخگوی نیاز های واقعی ادمی باشد.موانع مصنوعی از جنس علم را بشناسد و در جهت رشد ادمیت حرکت کند.ما معتقذیم که تلاش های مضاعف نظریه پردازی لازم است.این مضاعف هم در مورد نظریات قبلی و مانع رشد ادمی می گردند و هم شامل ان هایی می شوند که تعالی ادمیت را ایجاد می کنند.
نظریه پرداز باید به دنبال اصلاح اموری انسانی باشد.در دنیای امروز بسیاری از موارد حیوانی است.اخلاق تحت تاثیر علم و علم خواهی از مسیر خود منحرف شده است.نگاه های حیوانی برای رسیدن به مقصد های شخصی غالب گشته اند.جنگ راهی برای صلح تلقی شده است.کشتار انسان ها را حق افراد خاص می دانند و نظریه پرداز باید با ارائه ی ایده های خود این باورها را باطل کند.
نظریه پردازان در این زمینه ها قابل خطابند.انسان های که در درون دود و گرد و خاک زندگی می کنند، باید این را درک کنند که این فضا الوده است و در فاصله ای نه چندان دور فضای پاک و انسانی در انتظار ان هاست.
زندگی حیوانی غالب بر بسیاری از تصورات غرب گرایان به دلیل لذت های حیوانی لمس می شوند.ما انسانیم و حق زندگی شرافتمندانه را داریم.نظریه پردازان ایده هایی را بپذیرند که جوهره ی واقعی ان ها را منعکس نمایند.در کجای دنیای اخلاق هم جنس گرایی مجاز می شود.
هر ایده ای قابل ارائه نیست.باید ان را در ارزش های انسانی گذاشت.با ترازوی ادمیت ان را تایید کرد.ادم ها به عنوان انسان ان را بپذیرند.جامعه انسانی به معنای واقعی ان را لازم بدانند.انگاه است که امید به ادم زیستی، شرافت گزینی، ارامش دل، صفا و صمیمیت،اخلاق، معنویت،حفظ ارزش ها، پاک گرایی،رشد انسانی و در یک کلام ادم بودن شکل و شمایل واقعی به خود می گیرد.
زمانی که دیگر از حیوان گرایی، عریان زیستی، همجنس گرایی،کشتار، جنگ، درگیری، رقابتهای بقایی،مسابقات تسلیحاتی، تولید اسلحه ،شهوت رانی، هرزه گرایی و خروج از ادمیت خبری نیست.
نظریه پردازی وسیله ای مهم و حیاتی در این ارتباط است.ایده پردازان در جهت اصلاح امور ادمی همت کنند و جهان را از این وضع فلاکت بار خارج نمایند.این سخن پایانی تمام کسانی است که ادمیت را اصل فعالیت های خود قرار می دهند.