استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: تربیت در معنای لغوی یعنی افزایش واز ریشه کلمه عربی ربو که در فارسی ربا نیز گفته می شود امده است. از نظر تعریف "جریانی است که در طی ان فرد از وضعیت موجود به وضعیت جدیدی منتقل می گردد"بنابراین تربیت در وحله ی اول یک تغییر است.انچه در مفهوم تربیت مورد نظر ماست تغییر به تنهایی نیست بلکه تحول است زیرا انسان توانایی ان را دارد.
در یک تعریف کامل تر "تربیت عبارت از تبدیل توانایی ها به عمل است"در این مفهوم انسان در ابتدای به وجود امدنش دارای توانایی هااست..اما در عمل ناتوان وضعیف است.
ان کوششی که انسان ها را به توانایی های عملیاتی می رساند تربیت است که دارای نظریات قوانین -ضوابط وخط مشی هاست.بنابراین تربیت همان رشد تلقی می شود که از جهاتی مانند یک درخت تصور می شود که از دانه به میوه تبدیل می گردد و از جهاتی با ان متفاوت است زیرا قابلیت های انسان مانند درخت محدود نیست ودر ضمن پایانی هم ندارد.
در واقع می توان چنین گفت که"رسد ادمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا جه حد است مقام ادمیت" این جریان تربیت که از زمان بستن نطفه اغاز می شود و با مرگ طبیعی به پایان می رسددارای مراحل و دوران های مختلفی است.
بر اساس نظریه من عوامل مختلفی در دوران ها بر دست یابی یا عدم دست یابی به رشد تاثیر گذارند.من فکر می کنم که بهترین روش برای پی بردن به ان هابررسی دوران ها به طور مستقل است گرچه کنار هم گذاشتن نتایج نیز برای تصمیم گیری امری لازم و ضروری است.
بر خلاف بسیاری از نظریات که دوران زندگی انسان را تولد می دانند معتقدم که شروع حیات انسان شروع زندگی اوست.بنابراین دوره ی جنینی اولین دوره زندگی و یکی از عوامل موثر در توفیق یا عدم توفیق در فرایند تربیت است.
دوره ی جنینی گرفتن قابلیت های مختلف از والدین است.بسیاری از خانواده ها تمایل دارند تا فرزندانشان در زمینه ای خاص در زندگی فعال باشند.وبعضی از ویژگی های نا مطلوب را نداشته باشند .مثلا بعضی متمایلند که فرزندانشان در اینده پزشک-سیاستمدار-معلم یا تاجر موفقی باشند. طبیعی است که این ارزوها در قالب توانا یی ها معنا و مفهوم پیدا می کنند.
توانایی دانه گندم میوه دادن همان گندم است بنا براین ارزوی هلو روییدن صرفا یک ارزوست.علاقه-هوش-خلاقیت-حسادت-لج بازی -شب ادراری-خشونت-اعتماد به نفس وبسیاری از موارد دیگر از طریق وراثت منتقل می شوند.
خانواده ها تمایل ندارند که فرزندانشان در جامعه نقش منفی داشته باشند.از نظر من انتقال ژن های غیر انسانی است که جامعه را به سمت حیوانیت و توحش می کشاند.جنگ وخونریزی از ویژگی های حیوانی است.
این ویژگی ها از طریق وراثت منتقل می شوند.بنابراین در ژن های هر مرد و زنی هم نوع مثبت و انسانی قابلیت هامانند گذشت-کمک-همکاری-صلح وهمزیستی و هم نوع منفی قابلیت ها مانندظلم-مانع تراشی-جنگ وستیزه وجود دارند.
انچه مهم به نظر می رسد این است که چگونه میتوان قابلیت های انسانی رامنتقل کرد؟به زبان ساده تر چه تمهیداتی باید اتخاذ کرد تا فرزندان ما حامل قابلیت های حیوانی نشوند؟انچه را ارزو داریم به دست اوریم.احساس نیاز در این برهه نشان دادن اهمیت دوره ای است که متاسفانه خانواده ها از ان به راحتی می گذرند.پرداختن مفصل در این زمینه مستلزم صرف وقت زیادی است.به طور خلاصه بعضی از نظریات خود را در این زمینه مطرح می کنم.
_دوره ی جنینی پایه گذار چگونه زیستن اینده است.
_برای انتقال هوش کامل به فرزند-سن مادر نباید کمتر از بیست و پنج سال باشد.
_میزان تمایل هر کدام از والدین در هنگام تولید مثل بر انتقال قابلیت ها موثر است.
_ارامش روانی مادر در هنگام نگهداری جنین بر انتقال قابلیت های مثبت موثر است.
_ارامش و اعتماد به نفس هر یک از والدین باعث انتقال توانایی های او خواهد شد.
_خشونت در هر مرحله از زندگی جنینی باعث انتقال توانایی های منفی خواهد شد.
_قابلیت های منتقلی را نمی توان از بین برد اما میتوان کنترل کرد.
_محیط در ادامه زندگی نقش کنترل کننده دارد.
_بعضی از قابلیت ها فقط از یکی از والدین منتقل می شوندو دیگری نقشی خنثی دارد.
_هوش مختص مادر و جنسیت مختص پدر است.
در یک جمع بندی کلی تربیت رشد دهنده ی قابلیت های انسان است.هر چه این قابلیت ها مثبت و انسانی باشند نتیجه ی تربیت نیز موفق تر خواهد بود.لذا امکان رسیدن به جامعه ی انسانی زمانی میسر است که قابلیت های انسانی در متولد شدگان به وجود امده باشند.این به معنای پایه گذاری سنگ بنایی است که اگر درست عمل شود جامعه را به سوی اینده ای روشن هدایت خواهد کرد.
به همین دلیل معتقدم که امر ازدواج ازمهم ترین اموری است که می تواند بر اینده جوامع موثر باشد. باید قوانین جدید وضع کرد.شرایط افراد رادر تشکیل خانواده مشخص نمود.و نباید اجازه دادهر کس هر زمانی که خواست ازدواج کند.همسر تعویض کند و یا تعداد فرزند دلخواه خودرا به جامعه تحمیل نماید.اگر خواستار جامعه ای انسانی هستیم با ید ازدواج های انسانی داشته باشیم تادر دوره جنینی شاهد انتقال قابلیت های انسانی باشیم.