*عزیزالله احمدی - معاون فرهنگی ایران اُنا:
امروزه اهمیت سرمایه های انسانی به دلیل تاثیرگذاری ونقش کارکردی آنان درتمامی حوزه های جامعه برکسی پوشیده نیست. سرمایه های انسانی به عنوان عامل رشددهنده،هم ردیف سرمایه های مادی ودربسیاری مواردازآن هم برترند.زیرااگربرای توسعه ای منسجم درجامعه،بتوان هزینه های مالی وسرمایه گذاری های طولانی مدت کرداما ازتوانایی های نخبگان وسرمایه های انسانی به نحومطلوبی یاری نگرفت،رشد،منتج به نتایج مطلوبی نخواهدشد.بنابراین نیازامروزی شهرها درابعادمختلف،احتیاج به نیروی های انسانی خلاق و نوآوری دارد که بتوانندمحیطی رقابتی وپویایی را برای رشد،یادگیری وارتقاء جامعه ایجادنمایند.اگرجامعه ای نیک بداند که برای خلق یک سرمایه انسانی چقدرسرمایه های مالی،فرهنگی واجتماعی صرف می شود،کمترحاضربه ازدست دادن آنان ازجامعه ی خودمی شوند.پس یکی ازالزامات هرشهربرای تحول ،پویایی،پیشرفت وتوسعه،وجودسرمایه های انسانی یاافراد متخصص،تحصیلکرده،آگاه وفرهیخته است وچنانچه،برنامه های ویژه ای برای نگاه داشت چنین سرمایه هایی وجونداشته باشد،بی گمان مساله مهاجرت آنان دورازذهن نخواهدبود.مهاجرت سرمایه های انسانی می تواندبزرگ ترین موانع را برسرراه رشدوتوسعه متوازن ومتقارن هرجامعه ای ایجادکند.به نظرمی رسدعلاوه بر جاذبه های مختلفی که برای مهاجرت این سرمایه های انسانی توسط سایرشهرها ایجادمی شود، بایدتوجه هارابه نقش عوامل ناخواسته این گونه مهاجرت ها نیزمعطوف داشت.
دراین مقاله هدف ماآن است که ضمن تعریف وشناخت ِمفهوم شناسی اصطلاح "مهاجرت"و"سرمایه های انسانی"،بتوان برخی ابعاد،علل وریشه های آن رادرشهرشوش مشخص کنیم ودرنهایت راهکارهایی رابرای مدیریت آن ارائه دهیم.
مفهوم شناسی مهاجرت و سرمایه انسانی :
مهاجرت
مهاجرت به معنی جابجایی ونقل مکان ازجایی به جای دیگربه منظوراقامت کردن است.ازاین روکسی راکه اززادگاه خودبرای کار،تحصیل ،زندگی و...به جای دیگری نقل مکان می کند،مهاجرمی گویند. ترک محل زندگی توسط نخبگان وسرمایه های انسانی نیزنوعی مهاجرت محسوب می شودکه ممکن است درمحدوده ای کوچک ومشخص مانندازشهری به شهردیگر یا درحوزه فراترازمحل زندگی ، ازکشوری به کشوری دیگر ،بصورت دائمی یاموقت ،اجباری یااختیاری انجام بپذیرد.
سرمایه ی انسانی
سرمایه به معنی،انباشت مال ودارایی است.خواه این دارایی عوایدپولی ومادی رابدست دهدیا توان علمی،فرهنگی،وتجربی.پس انباشت سرمایه رامی توان درسه قالب مجزامانند:تجربه،مال،فکر، قرارداد، بنابراین می توان انباشت تجربه راسرمایه اجتماعی،انباشت مال راسرمایه ی مادی وانباشت فکرراسرمایه انسانی نامید.هرچندتمامی این انباشت ها برای رشدوتوسعه ی همه جانبه ی یک شهر لازم اند،لکن نقش سرمایه های انسانی به دلیل داشتن توانِ جهت دهیِ مطلوب به دیگرانباشت ها ،ازاهمیتی برترنسبت به سایرین برخورداراست.
سرمایه های انسانی باوجوداین که ازنظرکمیت،محدود وکم تعدادند اما کسانی رادربرمی گیردکه دارای شایستگی ها،تجربه ها، دانش،ویژگی های اجتماعی-شخصیتی ،خلاقیت وقابلیت های کم نظیری هستندکه می توانندازآن برای انجام کارهادرجهت رشداجتماعی-اقتصادی خودوجامعه خوداستفاده کنند. بنابراین سرمایه های انسانی ، ستون فقرات ،مرکزثقل، دارایی،گنج واندوخته های گرانبهایی تلقی می شوند که بعنوان یک دارایی غیرمستهلک، متعلق به همه ی جامعه اند و جامعه می تواندازظرفیت های آنان برای پیشرفت وترقی خود،بهره بجوید.
اهمیت سرمایه های انسانی به گونه ای است که رمزبقاوماندگاری هرجامعه تاحدودبسیاری وابسته به آنان است. ازاین نظر، هیچ چیزی توان جایگزینی وبرابری با ارزش آنها راندارد.باوجوداین چنانچه جامعه به ارزش آنان پی نبرد یانتواندبه منظوررسیدن به رسالت های حقیقی خود ، محیط رامطابق باخلاقیت و چشم اندازهای آنان خلق کند،امکان هجرت آنان رافراهم می آوردو خودرااین سرمایه ها ،بی بها،محروم خواهدکرد!
شوش ومهاجرت سرمایه های انسانی
یکی ازدشواری های موجودبرای بررسی منطقی وعلمی مهاجرتِ سرمایه های انسانی درشوش ،نبودمتولی خاص برای سامان دهی آنان ودرنتیجه عدم دسترسی به آماری دقیق،واقعی ومعتبرازسرمایه های انسانی این شهر وعلل مهاجرت آنان ازنظرعوامل شخصی، سن ، جنسیت، میزان مهارت ،قومیت و...است.وجوداین ضعف عملاً نشان می دهد برنامه ریزی وترسیم خط مشی های روشنی برای این گروه سرآمدوبهره گیری ازقابلیت های آنان درشهرشوش وجودی ناچیزدارد.
به این سرمایه های انسانی که پشتوانه ها واستوانه های مهم بقاء وارتقاء توان اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی این شهرند و مهاجرت آنان می توان دونوع رویکردداشت.
1-رویکردی "پدیده نگر"
2-رویکردی "مساله نگر"
این دو رویکرددارای تفاوت هایی اساسی اند.اگرمابه مهاجرت نخبگان(سرمایه های انسانی)،نگاهی"پدیده نگر"داشته باشیم،بطورضمنی پذیرفته ایم که مهاجرت آنان نمی تواندتنهاواجدآثارمنفی برای شوش باشدبلکه این واقعیت می تواندبه عنوان فرایندی طبیعی تلقی شودکه آثارمثبتی نیزبرای این شهر دربردارد.امادررویکرد"مساله نگر"،توجه ها برجنبه های منفی آن مترتب است.[ ازآنجاکه رویکرد"پدیده نگر"می تواندتوجیه گر وگریزگاهی برای بی برنامگی های برخی درهدایت صحیح و مواجه ای منطقی بامهاجرت سرمایه های انسانی باشد ماموضوع مهاجرت سرمایه های انسانی شوش راازرویکرد"مساله نگر"نگریسته ایم.]
علت نگاه "مساله ای"به مهاجرت سرمایه های انسانی این است که اگربخواهیم جایگاه و رتبه ی توسعه ای شوش راباگذشته ی پرافتخاریا شاخص های شکوفایی اجتماعی مانند رشداقتصادی،توان کارآفرینی،امنیت،و... بسنجیم ویاحتی آن را بااوضاع دیگرشهرهای همترازبه لحاظ تاریخی ومذهبی مقایسه کنیم،متوجه داشتن جایگاه مناسبی برای آن نخواهیم بود.!
نگاه "مساله نگر"به مهاجرت سرمایه های انسانی شوش،مارادرتوان طرح صحیح، تحلیل و تفسیر بهترومنطقی ترآن کمک کند.اگرمابه اشتباه، مهاجرت نخبگان را "پدیده" یا"مشکل"بدانیم نه"مساله"،گویای آن خواهدبود که ما، عقلانیت "طرح مساله" راازدست داده ایم یا درفهم آن دچارضعف های عمیقی شده ایم.ضعف طرح "مساله" باعث می شودتاما درنیابیم سرمایه های انسانی شوش درنظام تصمیم گیری های این شهر چه جایگاهی دارند؟ این شهرکدام فضاهارابرای شکوفایی وتوسعه ی آنان ورشد همه جانبه شوش فراهم آورده است؟کدام بازارکارمناسب رابرای آنان بنیان نهاده است؟ مسئول جلوگیری از تحلیل وهرز رفتن آب سرمایه های انسانی شوش چه فرد یاکدام نهادرسمی است؟برای واداشتن به دانستن وپژوهش دراین شهر چه درصدی ازبودجه ی عمومی راصرف تحقیق کرده ایم ؟ چرانظام مدیریتی وفرهنگی ما نتوانسته با سرمایه های انسانی این شهر همزمانی وقرابت داشته باشد؟چرابارِ سرمایه های انسانی ما همواره برای رفتن آماده است؟ چرابرای رفع نابرابری فرصت ها،درسرمایه های انسانی دارای تدبیری خاص نیستیم؟و...
چنین سوالات آزاردهنده ای حاکی ازآن است ماتاکنون رویکرد"مساله نگر"به مهاجرت سرمایه های انسانی خود نداشته ایم.وبااین بی توجهی ناخواسته دوراه راپیش پای آنان قرارداده ایم.یااین که مبادرت به مهاجرت به "برون" وخداحافظی بازادگاه خود کنندیابمانندو مهاجرت به "درون"کنندو زندگی ای درویش مسلکانه وپراز انزوا رادرپیش گیرند !! [البته سرمایه های انسانی نباید ازراه سوم غفلت بورزندوآن ازپانیفتادن و تحمیل خودبه ساختارهای نخبه ستیزجامعه است.به بیان بهترهرچند ساختارهای معیوب وسعت انتخاب های نخبگان را درظاهرمحدوده کرده است اماآنان باکنشگرایی فعال وتوان روحی سرشاری که ازآن برخوردارند، می توانندساختارهاو محیط را توأمان دگرگون وتغییردهند !]
برخی علل مهاجرت سرمایه های انسانی
ازمنظر "اقتصادی"
اگرازمنظرنظریه پردازان اقتصادی به مساله مهاجرت سرمایه های انسانی شوش بنگریم بایدگفت وقتی درنظام اقتصادی یک شهر،بازارکارمناسبی وجودنداشته باشدودرنتیجه امکانِ داشتن درآمد یاسطحی معقول از دستمزها ،ناچیزباشدمهاجرت نخبگان امکان واحتمال بیشتری خواهدداشت.زیرادرچنین جامعه یا شهری،یافتن فرصت ها یاامنیت شغلی وحتی امکان حل تعارضات وملاحظات فرهنگی-اجتماعی وسیاسی ازخطرپذیری وریسک بالایی برخوردار است که مآلاً یک انتخاب عقلانی بیشتر پیش پای سرمایه های انسانی قرارنخواهددادو آن هم مهاجرت ازچنین موقعیت یاوضعیتی به موقعیت ومکان دیگر است.
ازمنظر"روانشناختی"
یکی ازمباحث مطرح شده درعلم روانشناسی توجه وتامین سطوح نیازهای انسانی است.براین اساس اگرفردی دربرآوردن نیازهای سطوح پایین ویااولیه ی خودکه همان نیازهای فیزیولوؤیکی هستندباموانعی برخوردنمایدنمی تواندبه نیازهای سطح بالاتر دسترسی بیابد(سلسله مراتب نیازهای ابراهام مازلو).بنابراین وقتی جامعه یاشهری نتوانددورنمای روشن وامیدوارکننده ای رابرای تامین نیازهای اولیه عموم مردم خود فراهم نماید چگونه سرآمدان فکری وعلمی آن جامعه که همواره جویای جانشین هایی برای نیازهای مختلف خود برای خودشکوفایی اند ،برای ماندن ،دلیلی قانع کننده داشته باشند؟
ازدیگرسومی توان گفت مجموعهای از عوامل مثبت( جاذبهها) و عوامل منفی( دافعهها) نیزوجود دارند که در نگاه داشتن فرد در یک منطقه یا مهاجرت او موثرند.وقتی سطح زندگی ومیزان دسترسی به حقوق شهروندی یک شهر ازنامتوازنی ها، نابرابری ها ودافعه های فراوانی برخوردارباشد مهاجرت نخبگان امر دور ازذهنی نخواهدبود.به بیان بهتر اگردرشهری تعدد"رانش "ها،نسبت به"خوانش "ها بیشترباشد وسرمایه های انسانی دریابنددرجایی دیگر،عناصرمثبت بیشتری برای شکوفایی خویش درابعادمختلف وجوددارد ،عامل مهاجرت اجباری آنان تقریباً حتمی خواهدشد.
البته بایدمتذکرشدکه این بدان معنانیست که همه آنانی که درزادگاه خودمانده ای ازحلقه نخبگی وسرآمدی خارج اند بلکه بسیارندنخبگانی که دوری از محیط و فرهنگ بومی خودرا باعشق مضاعفی درآمیخته و"دافعه "هارابه جان خریده اندوبه هیچ بهاوبهانه ای حاضرنیستندتن به "جاذبه های" رنگین بدهندودرنتیجه برای همیشه زادگاه خودرابرهرجای دیگری وباهرامکانات بهتری ترجیح داده اند.
ازمنظر"اجتماعی"
وجودساختارهای نخبه ستیز وفقدان قابلیت های ضروری برای نخبه پروری درهرشهری یکی ازعلل مهاجرت سرمایه های انسانی است.اگردریک جامعه،ساختارهای اجتماعی بویژه نهادهای تصمیم گیر، بربنیادهای چون خودپرستی ،خودخواهی ها،قدرت طلبی های نامشروع،سلطه گری ها،دروغ وبی صداقتی ها،قوم گرایی ها و...استوارباشدقطعاً، نمی توان مکانی برای بهره مندی وشکوفایی دانسته ها،خلاقیت ها ودانش سرمایه های انسانی خود باشد.بنابراین ،چنین شهری، هم زمینه ی طردنخبگان اصیل خودرافراهم می آورد وهم باعث می شود شهروندان ازچشیدن التذاذ قابلیت های آنان محروم بمانند.
ازمنظرشایسته گرایی
یکی ازمولفه های ممانعت یاکاهش مهاجرت سرمایه های انسانی،باور"تصمیم گیران" شهر،به چرخش نخبگان و شایسته سالاری درمناصب شهری است.اماوقتی به جنبه پنهان برخی پوشش های عیان، نگاهی دقیق وظریف داشته باشیم،حقیقتی دیگربرمانمایان می شود وآن این که گاه درعقبه ی این به اصطلاح "شایسته سالاری ها"نیز،انحصارخواهی ها،مخصوص خواهی ها،مالکیت خواهی ها ،بی عدالتی های فراوانی وجوددارد.به عبارت دیگرانتصاب نخبه هایی خاص،در راس تصمیم گیری های یک شهر ،دربسیاری موارد جا را عامداً برای سایرنخبگان دیگرتنگ وکام بسیاری راتلخ خواهدکرد.بنابراین چنانچه فرصت هافقط درانحصارافرادی خاص قرارداشته باشد(هرچندآنان خودجزء شایستگان ونخبگان حرفه ای باشند) وبه دیگرشایستگان هیچگاه فرصت رشد،شکوفایی یانمایاندن قابلیت هایشان داده نشود به سادگی بسترمهاجرت شایستگان جامعه رابه دست خویش فراهم آورده ایم.
همچنین اگردرشهری پیش ازاین که بخواهندبه نخبه ای مسئولیتی واگذارکنند،اوبایدبه سوالات بسیارمهمی!! چون :کیست؟ازکجاامده؟باچه کسانی دراتباط است؟به چه جناحی وابسته است؟پاسخ دهد !!
ویااگرتوجه به علم وعالم ،توجهی تزیینی باشد وکسی از یافته وبافته های فکری وعلمی آنان استفاده ای نکند!
اگرگرایش های قومی نخبه ای بیش از توانایی های تخصصی وعلمی او برای برخی مهم تلقی شود!
اگردرسیستم مدیریتی یک شهرنتوان بااعتمادبنفس،سرآمدانی راکه خارج ازگرایش های عشیره ی سیاسی خود!!،واردکانون تصمیم گیریهای کلان کرد!یااین که درشهری، بجای این که نخبگان طرح والگوارائه دهندومسئولان عمل کنند،این مسئولان هستندکه الگومی دهندونخبگان بایداطاعت کنند!!قطعاًمهاجرت سرمایه های انسانی امری حتمی خواهدبود.
ازمنظراعتماد
سرمایه های اجتماعی بایدبتواننددرجامعه،خویش رابیان وعیان کنند.بنابراین اگردریک جامعه ی شهری اعتمادی به سرمایه های اجتماعی وجودنداشته باشد،یا مانع"اوج گیری" آنان شوند،نمی توان امکان مشارکت وپیوندآنان را با جامعه خود،برای طولانی مدت حفظ کرد.اگرساختارهای موجوددرشهری ،متوسط خواه باشند، مسلماًنخبگان راازصحنه ی حضور"پس "خواهدزد و درحالتی خوشبینانه اگرمانع مهاجرت آنان ازمحیط زندگی شان نگردند،قطعاً آنان را به انزوا خواهدکشاند.
بنابراین اگردرشهری که دارای سرمایه های انسانی،متفکر، نقاد،تحلیل گر علمی است،کمترین فرصت درتصمیم گیری های شهرشان داده شود به مرورفاصله ی میان نخبگان وتصمیم گیران به طور روزافزون زیادخواهدشد وبا ایجاد شکافی این چنینی ،رشدوتوسعه آن شهرناهمخوان خواهدبودکه دامنه ی این ناهمخوانی می تواندحتی به فهم صورت مساله های این شهرهم سرایت کند ودرنهایت تفاهمِ تصمیم گیران شهرباسرمایه های انسانی خودرا درحل وفصل مسائل مربوط به رشدوپیشرفت شهرخود،ازبین ببرد.همه گیرشدن چنین روندی درمدیریت شهری می تواند سرخوردگی سرآمدان و ومهاجرت نخبگان رارقم بزند.
نتیجه گیری
مهاجرت نخبگان یاسرمایه های انسانی به هردلیلی که انجام پذیردتاثیر وضرری عمده بر پیشرفت وتحول شهرباستانی-مذهبی شوش می گذارد.شهرشوش اگرچه دارای سرمایه های انسانی متخصص وکارآمدی درحوزه های مختلف علمی،پزشکی،فرهنگی،سیاسی واقتصادی است اماتاکنون نتوانسته به توسعه ای متوازن دست پیداکند.یکی ازدلایل این واقعیت، کم توجهی به سرمایه های انسانی و مهاجرت بسیاری ازآنان به مکان های دیگراست.اگربتوان بستری رافراهم کردتااین سرمایه های انسانی که هم اکنون دارای تجارب بسیاری هستند ،به شهرخودبازگردند، می توانندبابازگشت خود بخش زیادی ازمشکلات ومعضلات این شهررا باتوانایی های علمی وتجربی خودمرتفع سازند وارزش افزوده بالایی را برای سازمان و نهادهای اجتماعی این شهر به ارمغان آورندکه نتیجه آن اعتلای بیش از پیش نام این شهرورفاه شهروندانش خواهدبود.
راهکارهای پیشگیری
-برگزاریهمایش نخبگان برای قرار گرفتن در شرایط مکانی که هویتشان را شکل داده است به منظورافزایش امکان برگشت به جامعه خود
- فراهم کردن بسترهای لازم برای زندگی،درآمد مطلوب ،پژوهش و... مناسب درجهت جذبه نخبگان
-اصلاح نظام اداره شهری براساس توانایی و تخصصهاي علمی متخصصان وسرآمدان
-ایجاد فرصتهاي شغلی مناسب و هماهنگ با نیازهاو تقاضاهاي شغلی نخبگان
-به کارگیري تخصص نخبگان در امور مدیریتی در سطح کلان و خرد در جامعه شهری
-حفظ ثبات و امنیت همه جانبه درشهر