عدم وجود امنیت روانی واجتماعی معلم به عوامل مختلفی بستگی دارد که ازمهمترین آنهاروحیه انتقاد ناپذیری برخی ازمدیران است.
انتقاد ناپذیری همچون آفتی است که ریشه روحیه تعاون ومشارکت رامی خشکاندوتعاون رابه تخالف وتوافق رابه تعارض می کشاند.مدیران دیکتاتورمتملق پرورندوتملق ازنیروهای توانمند سلب امنیت می کند و موجبات پرهیز ازمشورت وهمفکری با اهل فکر و فن رافراهم میسازد.
درچنین شرایطی معلم بجای امنیت،متزلزل ومضطرب خواهد بود ؛ زیرا مدیران باروحیه های انتقادناپذیرخریدارن گزافه گویی وبزرگنمایی وچاپلوسی،وظاهرسازی وظاهرپروری خواهندشد.
طبیعی است که حاکمیت این وضع معلمان را بادی به هرجهت وبی تفاوت بارمی آورد. ازعوامل دیگری که موجب سلب امنیت روانی برای معلمین می شود، غوغاسالاری وتسویه حساب های فردی ، باندی ،گروهی،قومی،وطایفه ای به دور از منطق انقلاب اسلامی است که عدم توجه به این مقوله تهدیدگر امنیت ملی است .
عامل دیگر شورایی نبودن امور در اداره آموزش وپرورش و مدیران گریزان از مشورت است که زمینه سازاستبداد فردی واجتماعی در روند اداره آموزش وپرورش متحول وتوسعه یافته می باشد .
عدم تثبیت یک نظام اموزشی متناسب بانیازهای جامعه ودانش اموزان ، نبودانگیزه دربین معلمان ، عدم آمادگی روحی فرهنگیان باتحولات جدید (که گویی هرگزپایانی ندارد) ، عدم حاکمیت یک تفکر برمبنای اجراکردن برنامه ها ، حرکت ها ، مواضع و جهت گیری مسؤلان آموزش وپرورش درکلیه سطوح اجرایی می باشد ؛ ازجمله درشیوه انتصابات مدیران ادارات ،مدیران مدارس و آموزش وپرورش می باشد.
بدیهی است که درچنین شرایطی توجه به یک نظریه خاص درهرزمانی مبنای کار میشودواین وضع باعث بی ثباتی دراداره اموزش وپرورش می گرددکه نتیجه آن متأسفانه ، مبانی واهداف دست خوش فراموشی یا تحلیل ها وتأویل های مختلف می گردد.
دراین راستا معلم سرگردان ومتحیرمی ماندوالبته استمراراین وضع خطرانزوای قشرمتفکروصاحب اندیشه جامعه ونهایتا انحراف اورا به دنبال خواهدداشت واین بااصل توجه همگانی به شرایط سیاسی واجتماعی جامعه ومشارکت مردم دراداره امورسیاسی وفرهنگی موردنظرامام ورهبری ومصرح درقانون اساسی منافات دارد.
ازجمله عوامل دیگری که بایددراینجا به آن اشاره نمود ، مشاهده افزایش روزافزون فاصله وشکاف طبقاتی وعدم توجه به عدالت اجتماعی است که درچنین حال وروزی دین وایمان به باد رفته و مجال تفکردینی ، زندگی روحانی و معنوی آرامش و آسایش فکری واجتماعی از فرهنگیان سلب میشود .
آسیب مهم دیگری که به طورمستقیم دراداره آموزش دخالت داردوتأثیرمنفی برروندونحوه ی کیفی آموزش دارد ؛ دخالت نمایندگان مجلس ، فرمانداران ، ائمه جمعه و دیگرعناصر غیرمرتبط درعزل ونصب مدیران مناطق ، مدیران مراکز آموزشی وحتی کارشناسان ادرات ومعاونان مدارس است.
درپایان این نکته رایادآورمی شوم که آنچه دربالاگفته شد نتیجه یک تحقیق میدانی ازادارت و مراکز آموزشی است ودقیقا این وضع برخلاف اهداف وبرنامه های فرهنگی آموزشی دولت تدبیر و امید درشیوه ونحوه اداره آموزش وپرورش است.
وضعی که برآموزش وپرورش حاکم است افزایش وگسترش نقش مشارکت مردم و نهادهای فرهنگی ومدنی درفعالیت ها ، سیاست گزاری ها و تصمیم گیری های فرهنگی ، آموزشی ومدنی رافراهم نمی کند.
سید رسول موسوی - مدیر مسئول روزنامه عصرکارون