کد خبر:
8408
ارسال شده در مورخه :
سه شنبه، 14 مهر ماه، 1394 -
03:30
شوش - ایران اُنا: دانش در حالی که نماینده مردم در مجلس بود اما از مصائب جنگ کاملا آگاهی داشت .سخنرانی او در مجلس و تشریح جبهه ها برای نمایندگان مردم اولین اقدام او در این ارتباط بود.بررسی وضعیت مردم جنگ زده وتشکیل ستادی برای پی گیری امور جنگ از اقدامات دیگر او بود.
|
استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: نام شهید دانش را در سه برهه از زمان باید مورد توجه قرار داد.به عنوان فردی که شاهد هر سه برهه بوده ام و با مسئولیت شخصی خود این مطالب را منعکس می کنم.
اول :دانش قبل از پیروزی انقلاب ،دوم:دانش در زمان انقلاب ،سوم : دانش در زمان جنگ ".
دانش قبل از انقلاب
نامش محمد کاظم واز سادات بزرگوار بود.نام او را در دوران کودکی و از زبان مرحوم پدرش اقا حجی در سال چهل و در آبادان شنیدم. ان روز سیدی بزرگوار را برای اولین بار دیدم،آن روز میهمان ما بود و معمولا سری به پدر می زد..پدرم مرا معرفی کرد. دستش را بوسیدم.نوازشم کرد. پدرم احوال فرزندان اقا حجی راپرسید.آهی کشید وگفت از همه آن ها راضی ام اما از عاقبت محمد کاظم می ترسم.
پدر علت را پرسید.در جواب گفت که او دنبال مسائل سیاسی است و می ترسم رژیم او را از بین ببرد.پدرم که خود در جریان کودتای پهلوی قرار داشت و از این بابت ناراضی بود گفت:این که کار درستی است و نگرانی ندارد. خدا اورا حفظ خواهد کرد. در حالی که کودک بودم نامش در ذهنم ماندگار شد.مرحوم پدرم با خانواده آن ها دوست بود.
او روحانی خانوادگی و روستایی پدریم بود.نام او هچنان فکرم را به خود مشغول کرده بود که مهاجرت ما از آبادان به شوش شهر پدری صورت گرفت.آشنایی من با شهید دانش از همین جا شروع شد.شرکت در کلاس های آموزش قران مسجد جامع،سخنرانی ها،مراسم ماه رمضان و شرکت در تظاهرات سال های قبل از انقلاب از جمله دلایل این آشنایی ها بود.دستورات بر گزاری تظاهرات از او صادر می شد.حمله نیروهای چماق دار،حمله نیروهای رژیم به حسینیه اعظم در ماه محرم و تسخیر پاسگاه ژاندارمری شخصا در کنار او بودم.آن چیزی که بیشتر ما را امیدوار می کرد شجاعت او در بر خورد با حوادث بود.توضیح آن مقطع به نوشته های بیشتری نیازمند است که انشاالله این کار را خواهم کرد.
دانش در زمان انقلاب
پیروزی انقلاب در شوش با فتح پاسگاه و تسلیم نیروهای ژاندارمری آغاز شد.خانه او در پشت مسجد جامع مرکز هدایت انقلاب گردید.او نخستین فرمانده ی کمیته ی انقلاب بود که با تصمیم گیری های درست از ایجاد هرج و مرج جلوگیری نمود.در ضمن این کار به قضاوت نیز می پرداخت.معرفی بخشدار جدید و برگزاری همه پرسی ونیز اولین نماز جمعه از اقدامات مفید وی بود.در اوج توطئه های ضد انقلاب کاندیدای نمایندگی مجلس گردید و به عنوان اولین نماینده شوش و اندیمشک به مجلس راه یافت.خدمات او در این برهه از زمان بسیار موثر واقع گردید.ترور شخصیتی او در این مقطع صورت گرفت.این بخش از زندگی وی نیز برای من خاطره انگیز است که در زمان مناسب به آن پرداخته خواهد شد.
دانش در زمان جنگ
دانش در حالی که نماینده مردم در مجلس بود اما از مصائب جنگ کاملا آگاهی داشت .سخنرانی او در مجلس و تشریح جبهه ها برای نمایندگان مردم اولین اقدام او در این ارتباط بود.بررسی وضعیت مردم جنگ زده وتشکیل ستادی برای پی گیری امور جنگ از اقدامات دیگر او بود.وی به طور مرتب از اوضاع و احوال رزمندگان اگاه می شد.رزمندگان دوران دفاع مقدس او را در کنار خود احساس می کردند.او بارها به جبهه ها رفت و به طور مستقیم با رزمندگان به گفتگو پرداخت. چهره ی مصمم او در میان رزمندگان به آن ها قوت قلب می داد.تصاویر به جا مانده از آن دوران این مطلب را بهتر نشان می دهد.من چندین بار شاهد دیدار او از شهر و حضور در کنار بچه های جبهه ی شوش بودم.تصاویری محکم در این رابطه موجودند.
دانش مرد ماندگار شوش در دل مردم جای داشت.او اهل ریا و باند بازی نبود.برای او اسلام وانقلاب عزیزترین بود.او عامل اصلی کشاندن جوانان به مساجد ومبارزه باحکومت ستم شاهی محسوب می شد. مرد مبارز دوران قبل و بعد از انقلاب بود.او رهبر انقلاب شوش بود. دانش مورد حمله منافقین قرار می گرفت.سرانجام این مرد باخدا در بمب گذاری هفت تیر به همراه شهید بهشتی به دست منافقین به شهادت رسید و به ملکوت اعلی پیوست.من مطمئنم که شهدای شوش از اولین گروه استقبال کننده او در عالم باقی اند.با شنیدن خبر شهادت او ناخود اگاه به یاد جمله مرحوم پدرش افتادم .این بار نه توسط رژیم پهلوی که همفکران آن ها خواسته ی دشمن را برآورده ساختند.
در جریان جنگ چند بار به تهران رفتم و در خانه ی ایشان مسائلی را مطرح نمودم.او از بابت آوارگی مردم بسیار ناراحت بود و به طور مستمر می گفت که مجبورم در تهران باشم اما دلم در میان جبهه هاست.من شخصا این مسئولیت را می پذیرم که اگر اقای دانش نماینده ی مردم نبود بدون شک در جبهه ها حضور داشت و در آن جا شهید می شد.
علاقه ی او به مبارزات ضد ظلم از اوایل کودکی در او نمایان بود.شهید دانش را باید مرد منبر و سنگر نامید.به راستی که او بازمانده ی نسلی است که در محراب و کربلا شهید شدند.یادشهید دانش از دل مردم شوش خارج نخواهد شد.من در باب بزرگواری وی مستندات زیادی در اختیار دارم و آگاهی هایی منحصر به فردی را در درونم جای داده ام که شاید دیگران نزدیک به او در شوش که کم هم نبودند نداشته باشند.مسائل مربوط به جبهه ها تنها در اندکی بیان شدند . او را نباید در یک بعد مورد مطالعه قرار داد که فراتر از این ها هم نکات بسیار است.باید برای او کتابی خاص با نام شوش و شهید دانش نوشت.شاید بخشی از معرفی او بدین شکل انجام گیرد.
امانت داري و اخلاق مداري
استفاده از اين خبر فقط با ذکر منبع مجاز است.
|