استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: مدیریت ، موضوعی علمی در مباحث مختلف است.اداره، هدایت و رهبری کارهای کوچک و بزرگ در جهان امروز وابسته به نوع مدیریتی است که در سطوح مختلف انجام می گیرد.علم مدیریت خصوصا از ابتدای قرن بیستم میلادی به بعد مورد توجه بسیاری از محافل علمی بوده و هست.توفیقی که در پیشرفت ها حاصل می شود تا حدود زیادی به نوع مدیریت برمی گردد.
مدیریت به طور قطع اداره کردن و حفظ وضع موجود نیست.اگر چنین تصوری به وجود آید، پیشرفت و ترقی مد نظر قرار نخواهد گرفت.فعالیت های متعدد علمی با توجه به عوامل بسیاری از جمله مدیریت انجام می گیرد.این سخن نیز قابل تامل است که مدیر شخصی خاص با ویژگی های منحصر به فرد است.به زبان ساده، هرکسی نمی تواند مدیر باشد.
کارهای علمی و مدون را نمی توان بدون مدیر و متولی موفق دانست.شروع برنامه ها یا فعالیت ها با قبول مسئولیت ها امکان پذیر می گردد.کسانی که با زدن جرقه ی کار، اقدام به فعالیت های مقدماتی می نمایند.این اقدامات باید دارای اصول و مبانی باشند.مدیریت در همین مرحله تعریف می شود.
شوش شناسی به عنوان یک فعالیت طولانی و مستمر بدون توجه به متولی نمی تواند موفق باشد.کارهای پراکنده ای که تا امروز به وسیله ی افراد دلسوز انجام گرفته است و در مقاطعی نیز ناتمام رها شده اند، به علت مشخص نبودن مدیریت بوده است.نویسندگان و فعالان شوش با توجه به احساس مسئولیتی که می کنند، به صورت فردی تلاش هایی می نمایند که در نهایت با کندی حرکت مواجه می شوند.
شوش شناسی به متولی یا متولیان نیاز مند است.تجارب گذشته نشان می دهد که این مطلب را باید جدی تر از مطالب دیگر گرفت.تمرکز در فعالیت ها و تقسیم کار بدون در نظر گرفتن آن امکان پذیر نیست.کارهای پراکنده، جوابگوی نیاز های شوش نیستند.باید یک انسجام مدیریتی را به راه انداخت و سپس اقدام به استمرار تلاش ها نمود.
شوش شناسی به کدامیک از انواع مدیریت نیازمند است؟آیا در قالب کارهای دولتی و به وسیله ی وزارت خانه ها و در چار چوب قوانین و مقررات اداری باشد؟آیا نیاز شوش شناسی به بودجه و منابع مالی این حالت را به وجود می آورد؟مدیریت غیر دولتی چه نقشی در این ارتباط بازی می کند.آیا می توان یک نهاد مردم اداری ایجاد کرد؟
اگر از جنبه های مثبت و منفی هر نوع مدیریت جدا شویم و در یک تصمیم گیری قاطع وارد گردیم،شوش شناسی نمی تواند با مدیریت دولتی موفق شود.علت آن هم کاملا واضح است.محدودیت های اداری، کاغذ بازی های معمولی، کشش های سیاسی، تبلیغات سود آور و انحصاری بودن این نفی را ایجاد می کند.
متولی شوش شناسی باید شوشی ها باشند.ما نمی توانیم غیر از این تصور را بپذیریم.شوشی دارای علاقه به شهر و دیار خود است.پیشرفت خود را در شهر می داند و بر این اساس مقید به فعالیت می گردد.غیر شوشی در فکر منافع خود است و چه بسا خودخواهی های طبیعی باعث انحراف تلاش ها گردد.
اداره کردن فعالیت های شوش شناسی به وسیله ی مردم بومی، این مزیت را دارد که اگر نقصی در کار مشاهده شود،دیگر بومی ها آن را عمدی تلقی نمی کنند.شوشی های تحصیل کرده با ایجاد بنیاد شوش شناسی گامی مهم در ادامه ی کار بر خواهند داشت.
هیئت مدیره ی قوی ،دارای تحصیلات عالی، متخصص، باتجربه، اهل علم، اهل قلم، اهل ذوق، خستگی ناپذیر، مبتکر، بافکر و عاقل متضمن موفقیت آینده خواهد بود.شوشی ها متولی تمامی مسئولیت های شوش شناسی هستند.هر کسی در خور توانایی می یابد در این جاده گام بر دارد.توانایی های مالی افراد، کمک بسیار مهمی در عدم وابستگی به بودجه های دولتی است.
محدودیت های احتمالی با مسئولیت های مردمی کاهش می یابند.آگاهی مردم و احساس نیاز به داشتن چنین بنیادی کار را سهل تر می نماید.ما معرف شوش هستیم بدون اینکه منتظر دیگران باشیم.شوش دارای صاحب است و این مالکان ، بومی های ان هستند.
گرچه تاسیس بنیاد شوش شناسی بسیار دیر صورت می گیرد اما باید با احساس مسئولیت به کارهای علمی در جهت معرفی شهر، تلاش های مضاعفی صورت گیرد.احساس مسئولیت مردم شوش ناشی از وابستگی ها یی است که به این مرز و بوم دارند.ما در شهری زندگی می کنیم که نگهبانش دانیال پیغمبر است.
معرفت شناسی اش در دست دعبل خزایی است.شجاعتش در دست رزمندگان و شهدای گمنام است.شوش شناسی راهی برای خروج از گمنامی است.با تلاش شوشی ها و قبول مسئولیت معرفت شناسی، دیگر واژه ی گمنام در شوش به فراموشی سپرده خواهد شد و تمامی عزیزان شوش به جهان معرفی خواهند شد.