استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: استاد در معنای لغوی شامل شخصی می شود که در حرفه ی خود تخصص کافی داشته و صاحب نظر باشد.
از این نظر یک بنا،جوشکار،تعمیرکار،نجار وتراشکار نیز استاد محسوب می شوند.
این واژه معمولا به وسیله ی شاگردان این حرفه ها بکار می رود و مقصود اصلی،احترام و فرمانبرداری است.
اما غرض ما از این واژه کار برد آن در دانشگاه است.در شکل کلی به کسی که به تدریس مشغول است،استاد می گویند.آیا به کار گیری آن درست است یا خیر؟ وارد آن نمی شوم اما به نکات مهم در این ارتباط اشاره می کنم.
مسئولیت اصلی یک استاد،تدریس دروسی است که به او واگذار شده اند.حضور به موقع در کلاس،تدریس طبق برنامه،گرفتن امتحان،اعلام نمرات دانشجویان و اتمام مسئولیت طبق موارد خواسته شده،از نمادهای اداری انتظارات است.
چنین نگرشی نسبت به استاد،محدود کردن فعالیت هاست.چنین انتظاری،اگر حداقل تلقی شود،پذیرفتنی است.اما در وسعت کلمه استاد شخصی است که به این سادگی چنین مسئولیتی را نمی پذیرد.او خود را شایسته ی چنین لفظی نمی داند.او اساتید فن را دیده و می شناسد و لذا دوست ندارد او را در حد آن ها به حساب اورند.او برای اساتید ،ویژگی هایی قائل است که به سختی در خود می بیند.
کنترل خود در جهت خارج نشدن از نمادهای انسانی،داشتن استقلال فکری،عدم دخالت در کشمکش ها و موضع گیری ها،عدم تمرکز بر مادیات،داشتن خلاقیت،ابتکار عمل،مدیریت و به طور کلی آن چه یک فرد را استاد می نماید،را مهم ترین می داند.من شخصا برای استاد خصوصیاتی قائل هستم که به عنوان خط قرمز ذکر می کنم.اگر مسئول باشم به ان ها عمل می کنم و اجازه نمی دهم هرکسی به تدریس در دانشگاه وارد شود.این ها از نظر من مرز هستند.یک استاد دانشگاه می بایست چنین ذخیره هایی را داشته باشد.
الف:فارغ التحصیل دانشگاه های معتبر علمی داخل یا خارج کشور باشد.
ب:حداقل چهار پژوهشی که خود انجام داده ،را دارا باشد.
چ:حداقل دو کتاب علمی در زمینه ی رشته ی خود نوشته و در کتابخانه ی ملی ثبت شده باشند.
د:آشنایی کافی به زبان انگلیسی برای ارتباطات علمی را دارا باشد.
ذ:در مصاحبه ی علمی گزینش استاد پذیرفته شده باشد.
ر:حداقل چهار مقاله علمی او در همایش ها ی ملی پذیرفته شده باشند.
ز:در انجمن های ملی یا بین المللی رشته ی تخصصی خود،عضویت داشته باشد.
ژ:در رشته ی تخصصی خود تدریس کند و از پذیرش رشته ی غیر تخصصی عذر خواهی کند.
س:توانا در پاسخ گویی به سوالات دانشجویان باشد.
البته رعایت این نوع ویژگی ها ی اساتید به ارتقا کیفیت دانشگاه های ما کمک فراوانی می کند .گاه مطرح می شود که دانشجویان خواسته هایی از اساتید دارند و در یک کلام گفته می شود ، ببینیم دانشجویان چه می خواهند؟اگر مدرک می خواهند که این نوع نگرش را نمی پذیرند وا گر رشد علمی را می خواهند،آن را با جان و دل می پذیرند.
باید این حقیقت را بپذیریم که وجود استاد با سواد و دارای ابتکار و خلاقیت کمک شایانی به جلوگیری از هرج و مرج های دانشگاهی می نماید.من به شخص خود و با توجه به تجاربی که با عناوین مختلف مانند دانشجو بودن و نیز تدریس نمودن دارم عرض می کنم که در دانشگاه های ما وضعیت تدریس زیاد رضایت بخش نیست.گاه افرادی به تدریس می پردازند که از اداره کردن کلاس درس عاجزند.
نداشتن نظم و مقررات علمی برای ترقی و رشد دانشجو نیز می تواند در این تحلیل جای گیرد.ما این مورد را در باره ی اساتید مهم می دانیم.اجازه ی ورود به هر شخص با عنوان مدرس یا استاد چندان ساده نیست.این امر برای امروزیان و نیز فردائیان مسئولیت ساز است.استاد دانشگاه فردی خاص با تفکراتی مترقی است که دچار تعصبات کورکورانه نیست و وسعت افکارش به اندازه ی تمام کره ی زمین است.برای او انسانیت اصل و اساس است و با اینکه در محدوده ای از این عالم تدریس می نماید اما هرگز محصور در تفکرات نوشته شده نیست.برای او آدمیت آدمی بنیانی محکم و استوار است.او خود را مقید به رشد و ترقی شاگردانش می داند.حیف نیست که نام هر کس را استاد بنامیم؟این ظلمی بزرگ در حق اساتید واقعی است.