تهران - ایران اُنا: محمدجواد، محمدرضای 8 ساله و خواهر 14 سالهشان نیلوفر چشمانشان را به در دوخته و منتظر نشستهاند تا شاید دیدن مادر در قاب در به انتظارشان پایان دهد، اما دیگر از مادر و دستان نوازشگرش خبری نیست. |
مشکل نقدینگی پگاه برای خرید تجهیزات جدید
راه اندازی وزنه برداری شهرستان شوش
چغندرقند کشاورزان شوشی مشتری ندارد
نماینده شوش: هدف اصلی تروریستها صحن مجلس بود
اسامی هیئت مدیره جدید منطقه ویژه اقتصای شوش
هشدار مسئول حراست شبکه بهداشت شوش
جزئیات جدید از قتل هولناک پدر و پسر در شوش
بازدید میرشکاک از پروژه های بیمارستان شوش
تکمیل ساخت دو پروژه مهم بیمارستان شوش
جزئیات کشف محموله برنج قاچاق در شهر الوان
چاپ کتاب آموزش و پرورش شوش در گذر تاریخ
نگاهی به جاذبههای گردشگری شهرستان شوش
اداره آموزش و پرورش شوش در احتضار
دستگیری رمال و فالگیر کلاهبردار در شوش
ویژه نامه سالروز شهادت فرمانده شهید صفر احمدی
انتصاب سرپرست اداره صنعت، معدن و تجارت شوش
شهرستان شوش در مسیر توسعه ی سیاسی
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 2
معارفه سرپرست جدید اداره آموزش و پرورش شوش
دستگیری عوامل ناامنی در منطقه ابراهیم آباد
تغییر در راس آموزش و پرورش شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 1
اعلام اسامی پرستاران نمونه شهرستان شوش
وضعیت تعاونی ها در شهرستان شوش
گفت و گو با عبدالحسین چعب رزمنده دوران جنگ
دکتر میرشکاک: برای جوانان شوش افسوس می خورم
اشراف کامل دستگاه قضایی به فضای مجازی شوش
ایجاد 226 فرصت شغلی در شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد شورا و شهرداری شوش
اعتراضات پنهانی علیه شاه در کاغذ پارس
ماجرای دبیر ریاضی در شوش که ضد شاه بود
توضیحاتی درباره حضور دکتر میرشکاک در یک جلسه
وجود 20 دور برگردان خطرساز در جاده شوش - اهواز
بیکاری در شوش؛ چالشی بزرگ و فاجعه انگیز
تقدیر ویژه استاندار خوزستان از فرماندار شوش
آغار بازرسی سرزده از ادارات شهرستان شوش
کد خبر: 9329
ارسال شده در مورخه : سه شنبه، 6 بهمن ماه، 1394 -
03:30
شال و کلاه کردهاند تا نزد مادر بروند گویا نمیدانند فرشته مهربان زندگیشان برای همیشه پر کشیده است. آنها دیگر باید روزهای مدرسه رفتن را بدون مادرشان صغرا 36 ساله بگذرانند. دیگرصدای پرمهرش در خانه طنینانداز نیست. بیست و چهارم دی امسال بود که آخرین برگ زندگی صغرا ابراهیمی در بیمارستان شهید رجایی کرج رقم خورد و با اهدای کبد، کلیهها و دریچه قلبش، جلوه زیبایی از بخشش و انساندوستی را در یاد و خاطرهها زنده نگه داشت. چند روز پیش او دچار مرگ مغزی شده بود و شوهرش، زیر برگه رضایت برای اهدای عضو را امضا کرد. سلیمی، همسر صغرا ابراهیمی با چهرهای غمگین و متاثر از مرگ ناگهانی همسرش به جامجم گفت: 15 سال قبل، من و همسرم با هم ازدواج کردیم و محمدجواد و محمدرضای 8 ساله و خواهر 14 سالهشان نیلوفر ثمره زندگیمان هستند. همسرم خانهدار بود و خودم به عنوان سرایدار و بابای مدرسه در یکی از مدارس شهر کرج کار میکنم. بیست و چهارم دی ماه، همسرم برای خرید اتاق سرایداری را ترک کرد، اما بازگشتش طولانی شد. من و بچهها نگرانش بودیم. ساعتی بعد زنگ در به صدا درآمد. سراسیمه از خانه خارج شدم. راننده تاکسی مقابل در ایستاده بود و میگفت بیایید کمک کنید. همسرتان را به عنوان مسافر سوار کرده بودم که حالش بد شده است. وی اضافه کرد: وقتی به سمت خودروی تاکسی رفتم. همسرم رنگ به رخسار نداشت. بسختی نفس میکشید و قدرت حرکت نداشت. او را همراه دخترم به داخل خانه بردیم. سرش درد میکرد و چشمانش سیاهی میرفت. با دیدن چهره رنگ پریده همسرم با اورژانس تماس گرفتم و با آمدن امدادگران او را به بیمارستان رجایی کرج منتقل کردیم. پزشکان گفتند چون فشار خونش بالا رفته باید بستری شود. کنار تختش ایستاده بودم. چند مرتبه صدایش زدم، اما پاسخی نداد. چشمانش بسته بود.
همسر صغرا در حالی که همچنان از مرگ او ناراحت بود و بغض راه گلویش را گرفته بود، ادامه داد: سراسیمه سراغ پرستاران رفتم و از آنها کمک خواستم که عملیات نجات او را آغاز کردند، اما ساعاتی بعد گفتند او بر اثر سکته، مرگ مغزی شده و تلاشهایشان برای نجاتش بیفایده است. نمیدانستم چه جوابی به بچهها بدهم. نمیدانستم باید چه کاری انجام دهم و با مرگ او چگونه کنار بیایم؛ زنی که با خوبی و بدیها و نداریهایم ساخت و همیشه آرامبخش زندگیمان بود. ساعاتی بعد یکی از پزشکان بیمارستان با من درباره اهدای عضو صحبت کرد. وی تصریح کرد: وقتی این حرفها ر ا شنیدم یاد وصیت خودم به صغرا افتادم که به او گفته بودم اگر برایم اتفاقی افتاد و مرگ مغزی شدم، اعضای بدنم را به بیماران نیازمند اهدا کند. اما حالا به جای عملی شدن وصیتم، صغرای مهربانم که پرکشیده بود. تصمیم گرفتم رضایت دهم تا اعضای بدن او به بیماران اهدا و یاد همسرم برای همیشه جاودانه شود و من و خانوادهام نیز در راه خیر قدمی برداشته باشیم تا روح همسرم در آرامش باشد.
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):
مرتبط باموضوع : گرما و گرمازدگی [ شنبه، 16 مرداد ماه، 1395 ] 693 مشاهده
سخنان استاد جعفر دیناروند - صد سخن دوم [ يكشنبه، 22 شهريور ماه، 1394 ] 1270 مشاهده
آزارگر دختر 10 ساله در انتظار حکم [ دوشنبه، 27 آذر ماه، 1396 ] 478 مشاهده
طعمه قراردادن یک زن برای زورگیری و سرقت [ سه شنبه، 17 فروردين ماه، 1395 ] 1494 مشاهده
بی تناسبی های فرهنگی [ جمعه، 20 شهريور ماه، 1394 ] 1832 مشاهده
|
امتیاز دهی به مطلب
|