شوش - ایران اُنا: شهر شوش کوچک اما دارای حوادث بزرگی بود. بسیاری از آن ها مخفی ماندند و گذشت زمان بر روی آن ها خاکستر ریخت. باید همتی بلند را ایجاد کرد و خاموشان را دوباره بیدار نمود. برخیزید که انقلاب بزرگ شما به پشتیبانی نیاز دارد. |
مشکل نقدینگی پگاه برای خرید تجهیزات جدید
راه اندازی وزنه برداری شهرستان شوش
چغندرقند کشاورزان شوشی مشتری ندارد
نماینده شوش: هدف اصلی تروریستها صحن مجلس بود
اسامی هیئت مدیره جدید منطقه ویژه اقتصای شوش
هشدار مسئول حراست شبکه بهداشت شوش
جزئیات جدید از قتل هولناک پدر و پسر در شوش
بازدید میرشکاک از پروژه های بیمارستان شوش
تکمیل ساخت دو پروژه مهم بیمارستان شوش
جزئیات کشف محموله برنج قاچاق در شهر الوان
چاپ کتاب آموزش و پرورش شوش در گذر تاریخ
نگاهی به جاذبههای گردشگری شهرستان شوش
اداره آموزش و پرورش شوش در احتضار
دستگیری رمال و فالگیر کلاهبردار در شوش
ویژه نامه سالروز شهادت فرمانده شهید صفر احمدی
انتصاب سرپرست اداره صنعت، معدن و تجارت شوش
شهرستان شوش در مسیر توسعه ی سیاسی
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 2
معارفه سرپرست جدید اداره آموزش و پرورش شوش
دستگیری عوامل ناامنی در منطقه ابراهیم آباد
تغییر در راس آموزش و پرورش شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد فرماندار شهرستان شوش - 1
اعلام اسامی پرستاران نمونه شهرستان شوش
وضعیت تعاونی ها در شهرستان شوش
گفت و گو با عبدالحسین چعب رزمنده دوران جنگ
دکتر میرشکاک: برای جوانان شوش افسوس می خورم
اشراف کامل دستگاه قضایی به فضای مجازی شوش
ایجاد 226 فرصت شغلی در شهرستان شوش
نگاهی به عملکرد شورا و شهرداری شوش
اعتراضات پنهانی علیه شاه در کاغذ پارس
ماجرای دبیر ریاضی در شوش که ضد شاه بود
توضیحاتی درباره حضور دکتر میرشکاک در یک جلسه
وجود 20 دور برگردان خطرساز در جاده شوش - اهواز
بیکاری در شوش؛ چالشی بزرگ و فاجعه انگیز
تقدیر ویژه استاندار خوزستان از فرماندار شوش
آغار بازرسی سرزده از ادارات شهرستان شوش
کد خبر: 9377
ارسال شده در مورخه : سه شنبه، 13 بهمن ماه، 1394 -
03:30
استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: تاریخ گویای بسیاری از ناگفته هاست.اتفاقات تلخ و شیرین،موفقیت و شکست،حوادث قابل قبول و رویدادهای مختلفی که به مرور زمان فراموش می شوند.
نسل های آینده از گذشتگان انتظار دارند که رویدادهای زمان خود را همان طور که هست منعکس کنند.
تاریخ در طول زمان دستخوش تغییر و تحولات می گردد.هرکس ممکن است آن را به نفع خود تفسیر کند.نوشته های واقعی و به دور از تعصب،نسل ها را آگاه خواهد کرد.
روشنفکران، متعهدین، دوستداران فرهنگ،علاقه مندان به حقیقت،دانشمندان،مصلحان و هر کسی که به نوعی دارای تعهد اخلاقی است باید در انعکاس تاریخ دخالت کند.
حوادث ،درس های ناخوانده ای هستند که اگر بازسازی شوند،بسیاری از حقایق به شکل اصلی خود برمی گردند.
انقلاب اسلامی ایران تحولی بزرگ در زمان خود بود.حکومتی در ایران اداره ی کشور را بر عهده داشت که متصل به زمان های گذشته و حوادث پیشین بود.
این حکومت با برنامه به وجود آمده بود.محکم،بادوام،دارای ستون های خارجی با قدرت و در نهایت بودجه ی سرسام آوری در درون خود همراه بود.مردم در طی زمان با حوادث متفاوتی روبرو شده بودند.آخرین ان سقوط دولت مصدق و تبعید امام خمینی به ترکیه و به اصطلاح سرکوب نهضت مردمی بود.کودکان به دنیا می آمدند و پیران می مردند و حوادث سینه به سینه منتقل می شدند.فاصله ی نسل ها بیشتر می شد.این خوف که ممکن است رویدادهای استعماری به فراموشی سپرده شوند وجود داشت.
در دهه ی پنجاه که به عنوان دانش آموز در شوش درس می خواندم.شهری کوچک که حتی از نظر توسعه ی شهری در حد یک روستا نبود،دارای دو ویژگی ثابت و بدون حریف بود.یکی تاریخی بودن که با آمدن فرانسوی ها در حفر آثار باستانی نمایان بود و من مردی به نام گریشمن را می دیدم و کاملا می شناختم .
پیرمردی فعالی و زرنگ که در هر کاری دخالت می کرد.دوم مذهبی بودن که با وجود دانیال پیغمبر نما داشت.دوران کودکی را با پیدا کردن سکه ها،مجسمه ها،صحبت با خارجی ها،دیدن فعالیت های حفاری می توان به ویژگی اول گره زد.
این زمان مربوط به دهه ی چهل بود.در مورد ویژگی دوم،نبود بی حجاب در شهر،مراسم تعزیه ی حسینی،برگزاری ده روز محرم،روزه داری،سخنان شهید دانش،کلاس های قرآن مسجد جامع نشانه های بزرگ آن بود.
زندگی پر از خاطره است.آن ها را باید نوشت.حوادث مختلف شهر را باید منعکس نمود.حقیقت نباید فدای واقعیت شود.این شهر پر از خاطرات تلخ و شیرین است.
من سعی کردم که به همه ی آن ها بپردازم.کتاب شوش و بزرگان آن را نوشتم تا بعضی از حوادث منعکس شوند.کتاب ورزش شوش از آغاز را هم به همین منظور نوشتم.
گرچه کتاب های دیگری مانند اصول و فلسفه ی تعلیم و تربیت را برای نشان دادن توانایی های بچه های شهرم به نگارش درآوردم اما لذت پرداختن به درون شهرم بیشتر از سایرین بود.
شاید باور کردنی نباشد که در نگارش کتاب داستان های تربیتی ام از قصه هایی استفاده نمودم که واقعا در شهرم شوش روی داده بودند.بعضی از آن ها با من و در درون من باقی مانده اند.من عاشق شهرم بوده و هستم و زیان هایی که از این لذت متحمل شدم قابل محاسبه نیست. چه مسئولیت هایی که به همین دلیل رد کردم و چه امکاناتی که به دلیل وابستگی به شهرم از دست دادم . خاطرات جنگ در شوش را برای تکمیل فعالیت ها به نگارش درآوردم و اینک می خواهم تاریخ انقلاب در شوش را به دیگران معرفی کنم. این ها خاطرات شخصی من هستند.مسئولیت نگارش آن بر عهده کسی نیست.من به اتفاقاتی می پردازم که در آن ها شریک بودم.تعریف از حوادث دیگران در نوشته هایم نیست.خاطراتی که مستقیم اطلاعات من را شامل می شوند.من اهل پردازش به نوشته های دیگران نیستم.من در انقلاب بزرگ شدم و با آن زندگی کردم.سختی های آن را چشیدم و از بابت موفقیتش شادمان گشتم. سبک نوشتاری من،قدرشناسی است.نمی خواهم خوبان فراموش شوند.شیران بخفتند و روباهان جایگاه آن ها را در تاریخ بگیرند.من خود را موظف به این انعکاس می دانم. شهر گرچه کوچک بود اما مردانی بزرگ داشت.کسانی در حوادث شهر زحمت کشیدند.در انقلاب نقش داشتند.گریزان از حکومت جابر بودند.گمنام بودند.به دنبال منافع نبودند.امروز هم گمنامند. انقلاب سفره ای رنگین و بزرگ بود اما افسوس که مگسان بسیاری دور آن جمع شدند و در همان اوایل انقلاب خودی نشان دادند. در یکی از بیمارستان ها شاهد بودم که یکی از همین افراد دارای مشکل فشار خون شد،کسی او را تحویل نمی گرفت.به زبان ساده به او بی احترامی کردند.دست یکی از ان ها را گرفتم و با ناراحتی گفتم،این که تو به این راحتی حقوق می گیری و تکبر می ورزی،این را باید مدیون افرادی بدانی که آن ها را به پشیزی تحویل نمی گیری. این ها در شوش انقلاب کردند و تو آن ها را نمی شناسی.شاید او حق داشت و مقصر اصلی من و امثال من باشند که حوادث شهر را منعکس نکردیم. جوانک چیزی نگفت و انقلابی سری تکان داد و رو به من کرد و گفت فلانی رهایش کن.او در آن زمان در شکم مادرش بود. در این ارتباط و در مجموعه ی ده قسمتی چگونگی شکل گیری انقلاب در شوش را منعکس می نمایم .با این امید که دیگران هم این کار را انجام دهند. بدیهی است که در گوشه و کنار شهر این حادثه به وقوع پیوسته و من تنها نکاتی را خواهم نوشت که در آنها حضور داشته یا در درارتباط مستقیم با آن ها بودم.تلاش می کنم تا با زبان ساده این کار را انجام دهم. امیدوارم کوششم ثمر بخش باشد.از دیگرانی که خود را انقلابی آن زمان می دانند و بدون شک وجود دارند انتظار دارم تا نوشته های من را کامل کنند. شهر کوچک اما دارای حوادث بزرگی بود.بسیاری از آن ها مخفی ماندند و گذشت زمان بر روی آن ها خاکستر ریخت.باید همتی بلند را ایجاد کرد و خاموشان را دوباره بیدار نمود. برخیزید که انقلاب بزرگ شما به پشتیبانی نیاز دارد.
کاربرانی که به این خبر امتیاز داده اند.(قرمز رأی منفی و آبی رأی مثبت):
مرتبط باموضوع : ثبت نام کنکور ارشد پزشکی آغاز شد [ يكشنبه، 11 اسفند ماه، 1392 ] 960 مشاهده
ماکت دفاع مقدس شوش در موزه جانمایی شود [ شنبه، 4 مهر ماه، 1394 ] 1116 مشاهده
خاطرات شهر شوش - قسمت بیستم - موسیقی [ دوشنبه، 25 دي ماه، 1396 ] 509 مشاهده
ویژه نامه سالروز آغاز عملیات فتحالمبین [ چهارشنبه، 2 فروردين ماه، 1396 ] 1065 مشاهده
تذکر به روحانی درباره سهمیه اشتغال معلولان [ سه شنبه، 20 اسفند ماه، 1392 ] 1320 مشاهده
|
امتیاز دهی به مطلب
|