کد خبر:
9450
ارسال شده در مورخه :
جمعه، 23 بهمن ماه، 1394 -
03:30
شوش - ایران اُنا: هر انقلابی میوه دارد. سبزه و درخت بارور دارد. آزادی و کرامت دارد.اما در کنار آن ها، آفات ،استبداد وسقوط انسانی نیز وجود دارند.انقلاب اسلامی ما بسیار بزرگ تر از تصوراتی است که بعضی ها دارند.انقلابی که نظیرش نبوده و احتمالا در آینده ی نزدیک نیز نباشد.
|
استاد جعفر دیناروند - رئیس مرکز بررسی های اجتماعی ایران اُنا: واژه ها سخن می گویند.در کوتاه ترین کلمات ،بالاترین معنا را منتقل می کنند.انقلاب، پر از واژه های نا گفته است.آن ها را باید شناخت،دسته بندی کرد و در مکانش به کار برد.تاریخ انقلاب نیازمند بازنگری است.انقلاب اگر از بیرون مورد حمله قرار گیرد،مستحکم تر می شود.اگر به وسیله ی دشمن مورد هجوم قرار گیرد،پایدارتر می شود.اگر ضد انقلاب برای آن برنامه ی تهاجمات مختلف علمی ، فرهنگی و اجتماعی،ترسیم و اجرا کند،عمرش طولانی تر می شود.اما اگر از درون مورد حمله و فشار باشد.به وسیله ی دوست مورد هجوم قرار گیرد.تهاجمات مختلف را درونی ها برنامه ریزی کنند،آنگاه وضعیت متفاوت می شود و خطر از بین رفتن زحمات پیشکسوتان انقلاب به گوش خواهد رسید.
هر انقلابی میوه دارد.سبزه و درخت بارور دارد.آزادی و کرامت دارد.اما در کنار آن ها، آفات ،استبداد وسقوط انسانی نیز وجود دارند.انقلاب اسلامی ما بسیار بزرگ تر از تصوراتی است که بعضی ها دارند.انقلابی که نظیرش نبوده و احتمالا در آینده ی نزدیک نیز نباشد.همین عظمت و شیرینی میوه آن است که آفات را برای ان متنوع تر می کند.آفات خارجی تکلیفشان در جنگ هشت ساله مشخص شد.نگرانی ما از آفاتی است که در درون ماست.شروع انقلاب در ایران دارای چنین بیمارانی بود.عاملینی که شناخته یا ناشناخته ماندند.شاید بهتر است آن ها را بیماری زا بنامیم.
در انقلاب شوش برخورد با چنین افرادی از روز اول در ذهنم متصور بود.در جریانات مختلف انقلاب آن ها را می شناختم.البته نمی شناختم ،آن ها خود را به ما می شناساندند.آن هایی که در اولین تظاهرات،مسخره می کردند.کسانی که در گوشه ای می نشستند . آهسته می رفتند و اهسته می آمدند تا گربه شاخشان نزند.در فتح پاسگاه نظارگر بودند.بعد از حمله به پاسگاه دنبال اسلحه های خاص بودند.از ورود مردم به جمع انقلابیون،با ایجاد ترس،جلوگیری می کردند.آن ها چشم به دست باغبان دوخته بودند تا نهالی بکارد و میوه دهد و سپس آن میوه ی آماده را نوش جان کنند.شاید این خاصیت بسیاری از انقلابات باشد.اما انقلاب ما جنبه ی اعتقادی داشت.نمی توانست چنین باشد اما با نام های مختلف،کمین های متفاوت،دچار این عارضه نیز شد.
توصیه های آقای دانش این بود که ان ها را بپذیریم.به همه محبت کنیم.خاصیت انقلاب جذب کردن است.ایشان در این ایده تا آن جا پیش رفت که بعضی از طرفداران حکومت را هم با عنوان توبه کنندگان پذیرفت.کسی با این حرکت مخالف نبود.آن چه مد نظر در انقلاب بوده و هست پیشروی آنها در درون انقلاب به بهای کنار زدن دلسوختگان است.در بعضی از مسائل جنگ نیز این آفت نفوذ کرد.بسیاری از کسانی که جبهه ها را نمی شناختند،گواهی ها ی مختلفی در دست داشتند و از سهمیه ها نهایت استفاده را بردند.
این نوع افراد در مسائل بعد از انقلاب ،همان موضع را گرفتند.سود جویی و به نفع خود وارد عمل شدن را ادامه دادند. این نوع آفات مخصوص یک قشر نبود. فرهنگیان با سابقه،بازاریان با تجربه،جوانان کم تجربه و هر کسی که می توانست وارد آن شود را شامل می شد.این آفت مختص به یک فرد یا گروه نبود.آن ها نیامدند تا تنها میوه بچینند.این برایشان مهیا بود.آمدند تا دیگران شایسته را نیز به شکل های مختلف حاشیه نشین کنند.
این برای انقلاب ضایعه است.تاریخچه ی انقلاب باید بازنگری شود همان طوری که، سابقه ی جنگ هم باید دوباره نگری شود.گذشتن از حوادث،وکنار زدن خاطره ها ممکن است تا آنجا به نفع ان ها تمام شود که تمام مشکلات ایجاد شده ی دشمنان ،به نام انقلاب و نا توانی آن تمام شود.خطری که با گذشت زمان ،بیشتر می شود.آفت انقلاب در شوش به جایی کشیده شد که افرادی را به اتهامات مختلف متهم کردند و جالب اینکه کسانی این اتهامات را مطرح کردند که در جریان انقلاب حضور نداشتند.
من طرفدار خشونت نیستم. مردم را به آن چه نیستند متهم نکنیم اما می گویم افراد را با توجه به آنچه هستند ،بشناسیم و بشناسانیم.حفظ انقلاب از ایجاد آن مشکل تر است.بسیاری از انقلاب های جهان،پس از مدت زمانی،منحرف شدند.علت انحرافات،همان نیروهای ناشایستی بودند که خود را انقلابی نامیدند.کنار گذاشتن انقلابیون،در افراد دیگر،ناامیدی به وجود می آورد.کار فرهنگی یعنی همین.واژه ها سخن می گویند.کار فرهنگی برگزاری مسابقه ، همایش های پر زرق و برق،هدیه دادن ،یکدیگر را تعریف کردن ،جایزه دادن و جلسات طولانی تشکیل دادن نیست.این ها هم آفات انقلابند.
در سختی قوانین دست و پا زدن،در پیچ و خم های اداری گیر کردن،شکل و شمایل رسمی به خود گرفتن،خشک و بی روح حرکت کردن،کاغذ های اداری رد و بدل کردن و مشکلات مردم را حل نکردن،آفات انقلاباتی است که بیمار زایی در درونش رخنه کرده باشد.انقلاب ما باید پایدار بماند.این انقلاب حاصل تلاش های کسانی است که بهترین عمر خود را در مبارزه با ظلم و ستم گذراندند.بسیاری از آن ها در سنین بالا هستند.آن ها می دانند که انقلاب ما در تمام ایران گلستانی ایجاد کرد که کمتر کسی فکر آن را می کرد.اما با شادی و خوشی این باغ ،از حضور آفات،غافل شدیم.
امانت داري و اخلاق مداري
استفاده از اين خبر فقط با ذکر منبع مجاز است.
|