کد خبر:
9525
ارسال شده در مورخه :
جمعه، 4 اسفند ماه، 1396 -
03:30
شوش - ایران اُنا: سردار شهید صفر احمدی با به وجود آمدن غائله كردستان، داوطلبانه به كردستان رفت و وقتي فهميد دشمن تا نزديكي هاي شوش پيش تاخته و زير آتش دشمن است، به شهرش بازگشت و به اتفاق جمعي از همرزمانش، در كنار كرخه و 3 كيلومتري شهر شهيدان گمنام، به دفاع از كيان اسلامي پرداخت.
|
به گزارش ایران اُنا از شوش، پاسدار شهید صفراحمدي آغاز نوجواني اش را در كنار حرم حضرت دانيال(عليه السلام) سپري كرد و با هدايت شهيد دانش، به زندگي سياسي خود شكل تازه اي بخشيد و شهر شوش شاهد شعارهاي كوبنده اين جوان رعنا و ديگر دوستانش بود.
او در اجتماعات مختلف، به سخنراني و افشاگري عليه رژيم فاسد پهلوي پرداخت. غروب يكي از روزها در كوچه اي روبه روي حرم حضرت دانيال نبي(عليه السلام) دستگير شد.
وقتي ماموران پاسگاه مي خواستند از او تعهد بگيرند كه ديگر فعاليت سياسي نكند، او گفت: “من فقط در برابر خدا تعهد دارم.” دهه فجر آمد و امام شهيدان به آغوش وطن بازگشت.
وي ضمن تحصيل در سال هاي آخر دبيرستان، همراه با ديگر جوانان در شوش كميته را تشكيل داد و مدتي بعد به عضويت سپاه درآمد و به امور فرهنگي پرداخت.
با به وجود آمدن غائله كردستان، داوطلبانه به كردستان رفت و وقتي فهميد دشمن تا نزديكي هاي شوش پيش تاخته و زير آتش دشمن است، به شهرش بازگشت و به اتفاق جمعي از همرزمانش، در كنار كرخه و 3 كيلومتري شهر شهيدان گمنام، به دفاع از كيان اسلامي پرداخت.
در همان جا از ناحيه بازوي دست مجروح شد و در بيمارستان شهداي شوش، به علت نبودن آمپول بي حسي بازويش را در اين حالت بخيه كردند. او دوباره با همان دست مجروح به دفاع از شهر پرداخت و مواضع دشمن شناسايي مي كرد و ياور حسن درويش، آن سرو استوار جبهه هاي شوش بود.
او در عمليات فتح المبين شركت كرد و در عمليات بيت المقدس، به فرماندهي گردان حضرت دانيال(عليه السلام) منصوب و به كوشك اعزام شد، كه در آن جا هم از ناحيه دو دست و پا و ناحيه شكم به شدت مجروح شد. و در حالي كه بدنش پر از تركش بود به تيپ امام حسن(عليه السلام) پيوست و به عنوان جانشين گردان شهيد دانش، در عمليات والفجر مقدماتي شركت كرد.
در اين عمليات هم از ناحيه پهلو و دنده ها مجروح و به تهران اعزام شد. وي در بيمارستان دوام نياورد و مي گفت: “رختخواب نرم جاي من نيست، جاي من سنگرهاي نمناك و سرد هستند.» او در حالي كه بدني پر از تير و تركش داشت، و مي گفت: “هنوز خود را لايق پوشيدن لباس سبز نمي بينم.”
در شهريور سال 1362 ازدواج كرد و بلافاصله به جبهه بازگشت ،و به فرماندهی گردان 5ابوالفضل تیپ 15امام حسن مجتبی ع منصوب شد.
سردار فداكار عرصه هاي نبرد در عمليات خيبر در 4 اسفند سال 1362 خيبري شد و اكنون مزارش در شوش، پرچمي پرافتخار براي دفاع از ولايت فقيه است.
امانت داري و اخلاق مداري
استفاده از اين خبر فقط با ذکر منبع مجاز است.
|